در آیات گذشته ترسیمى از زندگى این جهان، وچگونگى این میدان آزمایش انسانها ومسیر زندگى آنان، از نظر گذشت، از آنجا که قرآن مسائل کلى حساس را غالباً در ضمن مثال ویا مثالها ویا نمونه هایى از تاریخ گذشته مجسّم مى سازد، در اینجا نیز نخست به بیان داستان اصحاب کهف پرداخته واز آنها به عنوان یک «الگو» و«اسوه» یاد مى کند.
گروهى از جوانان باهوش وبا ایمان که در یک زندگى پرزرق وبرق در میان انواع ناز ونعمت به سر مى بردند، براى حفظ عقیده خود ومبارزه با طاغوت عصر خویش به همه اینها پشتِ پا زدند، وبه غارى از کوه که از همه چیز تهى بود پناه بردند، واز این راه استقامت وپایمردى خود را در راه ایمان نشان دادند.
نخست مى گوید: «آیا گمان کردى اصحاب کهف ورقیم از آیات عجیب ما بودند»؟! (اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبًا).
ما آیات عجیبترى در آسمان وزمین داریم که هر یک از آنها نمونه اى است از عظمت وبزرگى آفرینش، وهمچنین در این کتاب بزرگ آسمانى تو آیات عجیب فراوان است، ومسلماً داستان اصحاب کهف از آنها شگفت انگیزتر نیست.
(آیه 10) سپس مى گوید: «زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند» (اِذْ اَوَى الْفِتْیَةُ اِلَى الْکَهْفِ).
دستشان از همه جا کوتاه شده، رو به درگاه خدا آوردند: «وگفتند: پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن» (فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً).
«وراه نجاتى براى ما فراهم ساز» (وَهَیِّئْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَدًا).
راهى که ما را از این تنگنا برهاند، به رضایت وخشنودى تو نزدیک سازد، راهى که در آن خیر وسعادت وانجام وظیفه بوده باشد.
(آیه 11) ما دعاى آنها را به اجابت رساندیم «پس پرده خواب را) در غار برگوششان زدیم وسالها در خواب فرو رفتند» (فَضَرَبْنا عَلى آذانِهِمْ فِى الْکَهْفِ سِنینَ عَدَدًا).
(آیه 12) «سپس آنها را برانگیختیم تا بدانیم (واین امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کرده اند» (ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَیْنِ اَحْصى لِما لَبِثُوا اَمَدًا).