از توطئه هاى آنها نگران مباش!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
با این همه باز مشرک مى شوید! حرکت زمین، یک معجزه علمى قرآن!

(آیه 70) از آنجا که پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله)از انکار ومخالفت آنها رنج مى برد وبه راستى دلش براى آنها مى سوخت وعاشق هدایت وبیدارى آنها بود واز سوى دیگر، همواره با توطئه هاى آنها مواجه بود این آیه، پیامبر(صلى الله علیه وآله)را دلدارى داده، مى گوید: «و(از تکذیب وانکار) آنها غمگین مباش» وزیاد غصه آنها را مخور (وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).

«وسینه ات از توطئه آنان تنگ نشود» که ما پشتیبان ویار ویاور توایم (وَلا تَکُنْ فى ضَیْق مِمّا یَمْکُرُونَ).

(آیه 71) ولى این منکران لجوج به جاى این که از این هشدار پیامبر دلسوز ومهربان وملاحظه عاقبت کار مجرمان، پند واندرز گیرند، باز در مقام سخریه واستهزاء برآمده «ومى گویند: اگر راست مى گویید این وعده عذاب الهى، کى واقع خواهد شد»؟! (وَیَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).

(آیه 72) در اینجا قرآن به پاسخ این گفتار سخریه آمیز آنها با لحنى کاملا واقع بینانه پرداخته، مى گوید: «به آنها بگو: شاید بعضى از آنچه را عجله مى کنید نزدیک ودر کنار شما باشد»! (قُلْ عَسى اَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذى تَسْتَعْجِلُونَ).

چرا عجله مى کنید؟ چرا مجازات الهى را کوچک مى شمرید؟ چرا به خود رحم نمى کنید؟ آخر عذاب خدا شوخى نیست! احتمال بدهید به خاطر همین سخنانتا قهر وغضب خدا بر سر شما سایه افکنده باشد وبه همین زودى بر شما فرود آید ونابودتان کند، این همه سرسختى براى چیست؟

(آیه 73) سپس به بیان این واقعیت مى پردازد که اگر خداوند در مجازات شما عجله نمى کند، به خاطر فضل ورحمتش بر شماست، تا براى اصلاح خویش وجبران گذشته به قدر کافى مهلت داشته باشید.

مى گوید: «وپروردگار تو نسبت به همه مردم فضل ورحمت دارد، ولى اکثر آنها شکرگزار نیستند» (وَاِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْل عَلَى النّاسِ وَلکِنَّ اَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ).

(آیه 74) واگر تصور مى کنند تأخیر مجازات آنها به خاطر آن است که خداوند از نیات سوء واندیشه هاى زشتى که در سر مى پرورانند بى خبر است، اشتباه بزرگى است چرا که: «پروردگار تو آنچه را سینه هاشان در خود پنهان مى دارد وآنچه را آشکار مى کنند به خوبى مى داند» (وَاِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَما یُعْلِنُونَ).

او به همان اندازه از خفایاى درونشان آگاه است که از اعمال برون، واصولا پنهان وآشکار وغیب وشهود براى او یکسان است.

(آیه 75) سپس مى افزاید: نه تنها خداوند، اسرار درون وبرون آنها را مى داند، بلکه علم او به قدرى وسیع وگسترده است که: «هیچ موجودى در آسمان وزمین، پنهان ومکتوم نیست مگر آن که در کتاب آشکار (علم پروردگار) ثبت است» (وَمامِنْ غائِبَة فِى السَّماءِ وَالاَْرْضِ اِلاّ فى کِتاب مُبین).

(آیه 76) در آیات گذشته سخن از «مبدء» و«معاد» در میان بود در اینجا با طرح مسأله «نبوت» وحقانیت قرآن، این بحث را تکمیل مى کند.

به علاوه در گذشته روى سخن با مشرکان بود، ودر اینجا از کفار دیگر همچون یهود واختلافات آنها سخن مى گوید.

نخست مى فرماید «این قرآن، اکثر چیزهایى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند براى آنها بیان مى کند» (اِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلى بَنى اِسْرائیلَ اَکْثَرَ الَّذى هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ).

بنى اسرائیل در مسائل زیادى با هم اختلاف داشتند، در مورد «مریم» و«عیسى» ودر مورد پیامبرى که بشارتش در تورات داده شده، وهمچنین در بسیارى از احکام دینى ومذهبى با یکدیگر اختلافاتى داشتند قرآن آمد ودر این زمینه حق مطلب را ادا کرد.

(آیه 77) واز آنجا که مبارزه با هرگونه اختلاف، مایه هدایت ورحمت است در این آیه به صورت یک اصل کلى مى فرماید: «قرآن، هدایت ورحمت است براى مؤمنان» (وَاِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ).

آرى! هدایت ورحمت است از نظر اختلاف زدایى، ومبارزه با خرافات.

(آیه 78) واز آنجا که گروهى از بنى اسرائیل در برابر حقایقى که قرآن بازگو کرده بود باز مقاومت به خرج دادند وتسلیم نشدند، در این آیه مى افزاید: «پروردگار تو میان آنها (در روز قیامت) به حکم خود داورى مى کند، واو توانا وداناست» (اِنَّ رَبَّکَ یَقْضى بَیْنَهُمْ بِحُکْمِه وَهُوَ الْعَزیزُ الْعَلیمُ).

(آیه 79) واز آنجا که این سخنان علاوه بر بیان عظمت قرآن وتهدید بنى اسرائیل، وسیله اى براى آرامش وآسودگى خاطر پیامبر(صلى الله علیه وآله)است در این آیه مى افزاید: «بنابراین بر خداوند توکل وتکیه کن» (فَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ).

توکل بر خدایى که عزیز است وشکست ناپذیر، وبه هر چیز عالم وآگاه.

بر او توکل کن واز مخالفتهاى آنها نترس «چرا که تو بر حق آشکار هستى» (اِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبینِ).

(آیه 80) در اینجا این سؤال مطرح مى شود اگر قرآن حق آشکار است، پس چرا این همه با آن مخالفت مى کنند، آیات بعد در واقع جوابگوى این سؤال است.

مى گوید: اگر آنها این حق مبین را پذیرا نمى شوند، وسخنان گرم تو در قلب سرد آنها اثر نمى کند جاى تعجب نیست «چرا که تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى»! (اِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى).

 

مخاطب تو زندگانند، آنها که روحى زنده وبیدار وحق طلب دارند، نه مردگان زنده نما که تعصب ولجاجت واستمرار بر گناه، فکر واندیشه آنها را تعطیل کرده است.

«حتى کسانى که (زنده اند اما) گوشهاى آنها کر است نمى توانى سخن خود را به آنها برسانى، (مخصوصاً) هنگامى که پشت کنند واز تو دور شوند» (وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ).

(آیه 81) باز اگر آنها به جاى گوش شنوا چشم بینایى داشتند، در این صورت گرچه صدا به گوش آنها نمى رسید، اما ممکن بود با علامت واشاره صراط مستقیم را پیدا کنند، اما افسوس که آنها نابینا هم هستند «وتو نمى توانى نابینایان را از گمراهیشان بازگردانى» وهدایت کنى (وَما اَنْتَ بِهادِى الْعُمْىِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ).

وبه این ترتیب تمام راههاى درک حقیقت به روى آنها بسته است، قلبهایشان مرده، گوشهاشان کر وچشمهاشان نابیناست.

«تو فقط مى توانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند ودر برابر حق تسلیمند (اِنْ تُسْمِعُ اِلاّ مَنْ یُؤْمِنُ بِایاتِنافَهُمْ مُسْلِمُونَ).

(آیه 82) از آنجا که در آیات گذشته سخن از استعجال کفار در مورد عذاب ویا تحقق رستاخیز بود.

در اینجا اشاره به قسمتى از حوادثى که در آستانه رستاخیز صورت مى گیرد کرده، وسرنوشت دردناک این منکران لجوج را مجسم مى سازد.

مى گوید: «وهنگامى که فرمان عذاب فرا مى رسد (وآنها در آستانه رستاخیز قرار مى گیرند) جبنبده اى را از زمین، براى آنان خارج مى کنیم که با آنها سخن مى گوید، وسخنش این است که مردم به آیات ما (خدا) ایمان نمى آوردند» (وَاِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَّةً مِنَ الاَْرْضِ تُکَلِّمُهُمْ اَنَّ النّاسَ کانُوا بِـایاتِنا لایُوقِنُونَ).

«دابَّةُ الاَْرْض» در روایات متعددى بر شخص امیرمؤمنان على(علیه السلام) تطبیق شده است وبا در نظر گرفتن احادیث فراوان مى توان از آن مفهوم کلى ترى را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر زمان قیام وحرکت فوق العاده مى کنند وحق وباطل ومؤمن وکافر را از هم مشخص مى سازند منطبق مى شود.

(آیه 83) سپس به یکى دیگر از نشانه هاى رستاخیز اشاره کرده، مى گوید: به خاطر بیاور «روزى را که ما از هر امتى گروهى را از کسانى که آیات ما را تکذیب مى کردند محشور مى کنیم، وآنها را نگه مى داریم تا به یکدیگر ملحق شوند» (وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ اُمَّة فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِایاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ).

بسیارى از بزرگان این آیه را اشاره به مسأله رجعت وبازگشت گروهى از بدکاران ونیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز مى دانند.

(آیه 84) «تا زمانى که (به پاى حساب) مى آیند، (به آنان) مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید ودر صدد تحقیق برنیامدید»؟ (حَتّى اِذا جاؤُا قالَ اَکَذَّبْتُمْ بِایاتى وَلَمْ تُحیطُوا بِها عِلْمًا).

«شما چه اعمالى انجام مى دادید»؟ (اَمّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

گوینده این سخن خداوند است ومنظور از آیات، معجزات پیامبران ویا فرمانهاى الهى ویا همه اینهاست.

(آیه 85) بدیهى است این مجرمان در مقابل هیچ یک از این دو سؤال پاسخى ندارند که بدهند لذا در این آیه اضافه مى کند: «وفرمان عذاب الهى به خاطر ظلم وستمشان در مورد آنها صادر مى شود وآنها سخنى ندارند که بگویند»! (وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ).

این عذاب به معنى عذاب دنیاست هرگاه آیه را به معنى رجعت(1) بدانیم، وبه معنى عذاب آخرت است اگر آیه را به معنى قیامت بدانیم.

 

 


1. «رجعت» از عقاید معروف شیعه است وتفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور حضرت مهدى(عج) ودرآستانه رستاخیز گروهى از «مؤمنان خالص» و«کفار وطاغیان بسیار شرور» به این جهان باز مى گردند، گروه اول مدارجى از کمال را طى مى کنند، وگروه دوم کیفرهاى شدیدى مى بینند.

 

با این همه باز مشرک مى شوید! حرکت زمین، یک معجزه علمى قرآن!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma