بازگشت موسى به آغوش مادر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
در آغوش فرعون! موسى در طریق حمایت از مظلومان

(آیه 10) گفتیم مادر موسى(ع) فرزندش را به امواج نیل سپرد، اما بعد از این ماجرا توفانى شدید در قلب او وزیدن گرفت، نزدیک بود فریاد کشد واز جدایى فرزند ناله سر دهد; اما لطف الهى به سراغ او آمد.

چنانکه قرآن مى گوید: «قلب مادر موسى از همه چیز (جز یاد فرزندش) تهى گشت، واگر دل او را (به وسیله ایمان وامید) محکم نکرده بودیم، نزدیک بود این مطلب را افشا کند» (وَاَصْبَحَ فُؤادُ اُمِّ مُوسى فارِغًا اِنْ کادَتْ لَتُبْدى بِه لَوْلا اَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ).

(آیه 11) مادر بر اثر این لطف پروردگار آرامش خود را بازیافت، ولى مى خواهد از سرنوشت فرزندش باخبر شود، لذا مادر موسى «به خواهر او گفت: حال او را پى گیرى کن» (وَقالَتْ لاُِخْتِه قُصّیهِ).

خواهر موسى دستور مادر را انجام داد «واز دور ماجرا را مشاهده کرد» (فَبَصُرَتْ بِه عَنْ جُنُب). او دید که صندوق نجات موسى را فرعونیان از آب مى گیرند، از صندوق بیرون آورده در آغوش دارند.

«در حالى که آنها (از وضع این خواهر) بى خبر بودند» (وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ).

(آیه 12) به هر حال اراده خداوند به این تعلق گرفته بود که این نوزاد به زودى به مادرش برگردد وقلب او را آرام بخشد، لذا مى فرماید: «ما همه زنان شیرده را از قبل بر او تحریم کردیم» (وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ).

طبیعى است نوزاد شیرخوار چند ساعت که مى گذرد، گرسنه مى شود، مأموران حرکت کردندودر به در دنبال دایه مى گردند، اما عجیب این که پستان هیچ دایه اى را نمى گیرد.

این همان تحریم تکوینى الهى بود که همه دایه ها را بر او حرام کرده بود.

کودک پى درپى گریه مى کند وسر وصداى او درون قصر فرعون مى پیچد وقلب ملکه را به لرزه در مى آورد.

مأموران بر تلاش خود مى افزایند ناگهان در فاصله نه چندان دور به دخترى برخورد مى کنند که «مى گوید: من خانواده اى را مى شناسم که مى توانند این نوزاد را کفالت کنند وخیرخواه او هستند آیا مى خواهید شما را راهنمایى کنم»؟ (فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلى اَهْلِ بَیْت یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ ناصِحُونَ).

من زنى از بنى اسرائیل را مى شناسم که پستانى پرشیر وقلبى پرمحبت دارد; مأموران خوشحال شدند ومادر موسى را به قصر فرعون بردند، نوزاد هنگامى که بوى مادر را شنید سخت پستانش را در دهان فشرد، برق خوشحالى از چشمها جستن کرد.

وقتى موسى پستان مادر را قبول کرد هامان، وزیر فرعون گفت من فکر مى کنم تو مادر واقعى او هستى، چرا در میان این همه زن تنها پستان تو را پذیرفت!

مادر گفت اى پادشاه! به خاطر این است که من زنى خوشبو هستم، وشیرم بسیار شیرین است.

حاضران این سخن را تصدیق کردند وهرکدام هدیه وتحفه گران قیمتىبه او دادند.

آرى! او باید از شیر پاکى همچون شیر مادرش تغذیه کند تا بتواند بر ضد ناپاکیها قیام کند وبا ناپاکان بستیزد.

(آیه 13) وبه این ترتیب «ما موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود وغم واندوهى در دل او باقى نماند، وبداند وعده الهى حق است اگر چه اکثر مردم نمى دانند» (فَرَدَدْناهُ اِلى اُمِّه کَىْ تَقَرَّ عَیْنُها وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ اَنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ وَلکِنَّ اَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).

 

در آغوش فرعون! موسى در طریق حمایت از مظلومان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma