بخش مهم دیگرى از مناسک حجّ

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
دعوت عام براى حجّ! مُخبتان را بشارت ده!

(آیه 29) در تعقیب بحثهایى که پیرامون مناسک حج در آیات پیشین گذشت، در اینجا به بخش دیگرى از این مناسک اشاره کرده، نخست چنین مى گوید: «بعد از آن باید آلودگیها (وزوائد بدن) را برطرف سازند» (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ).

«وبه نذرهاى خود وفا کنند» (وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ).

«وبر گِرد خانه گرامى کعبه، طواف کنند» (وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ).

منظور از «طواف» در اینجا «طواف نساء» است.

(آیه 30) این آیه به عنوان یک جمع بندى اشاره به بحثهاى آیات گذشته کرده، مى گوید: برنامه حجّ ومناسک آن «این است» که گفته شد (ذلِکَ).

بعد براى تأکید بر اهمیت وظائفى که بیان گردید اضافه مى کند: «وهرکس برنامه هاى الهى را بزرگ بشمرد واحترام آنها را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است» (وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّه).

«حُرُمات» در اینجا اشاره به «اعمال ومناسک حجّ» است وممکن است احترام خانه کعبه خصوصاً وحرم مکه عموماً نیز بر آن افزوده شود.

سپس به تناسب احکام «احرام» به حلال بودن چهارپایان اشاره کرده، مى گوید:

«وچهارپایان (همچون شتر وگاو وگوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى شود» ودستور منعش صادر خواهد گشت (وَاُحِلَّتْ لَکُمُ الاَْنْعامُ اِلاّ ما یُتْلى عَلَیْکُمْ).

در پایان این آیه دو دستور دیگر در رابطه با مراسم حج ومبارزه با سنتهاى جاهلیت بیان کرده، مى گوید: «پس از پلیدیها (یعنى) از بتها اجتناب کنید» (فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الاَْوْثانِ).

دستور دوم این است که: «از سخن باطل وبى اساس بپرهیزید» (وَاجْتَنِبُوا الْقَوْلَ الزُّورِ).

آیه فوق اشاره به کیفیت «لبیک» گفتن مشرکان در مراسم حجّ در جاهلیت است زیرا آنها «لبیک» را که آئینه تمام نماى توحید ویگانه پرستى است آن چنان تحریف کرده بودند که مشتمل بر زننده ترین تعبیرات شرک آلود شده بود.

ولى توجه آیه به اعمال مشرکان مانع از کلى بودن مفهوم آن که پرهیز از هرگونه بت درهر شکل وصورت، وپرهیز از هر گفتار باطل به هر نوع وکیفیت است نمى باشد.

(آیه 31) از آنجا که در آیه قبل تأکید روى مسأله توحید واجتناب از هرگونه بت وبت پرستى شده بود، در اینجا نیز همین مسأله مهم را دنبال کرده، مى گوید:

مراسم حج وگفتن لبیک را در حالى انجام دهید که: «قصد وبرنامه شما خالص براى خدا باشد، وهیچ گونه شرکى در آن راه نیابد» (حُنَفاءَ لِلّهِ غَیْرَ مُشْرِکینَ بِه).

آیه فوق مسأله اخلاص وقصد قربت را به عنوان محرک اصلى در حجّ وعبادات بطورکلى یادآور مى شود، چرا که روح عبادت همان اخلاص است واخلاص در صورتى است که هیچ گونه انگیزه غیرخدایى وشرک در آن نباشد.

سپس ترسیم بسیار گویا وزنده اى از وضع حال مشرکان وسقوط وبدبختى ونابودى آنها مى کند وچنین مى گوید: «وکسى که شریک براى خدا قرار دهد، گویى از آسمان سقوط کرده، وپرندگان در وسط هوا او را مى ربایند (وهر قطعه از گوشت او در منقار پرنده مرده خوارى مى افتد) ویا (اگر از چنگال آنها به سلامت بگذرد) تندباد او را به جاى دوردستى پرتاب مى کند» (وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَکَاَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ اَوْ تَهْوى بِهِ الرّیحُ فى مَکان سَحیق).

در حقیقت آسمان کنایه از «توحید» است وشرک سبب سقوط از این آسمان مى گردد، مسلماً کسى که از آسمان سقوط مى کند، قدرت تصمیم گیرىرا از دست مى دهد، با سرعت وشتابى که هر لحظه فزونى مى گیرد به سوىنیستى پیش مى رود وسرانجام در چنگال شیطان وهوى وهوسهاى سرکش محو ونابود مى گردد.

(آیه 32) این آیه بار دیگر یک جمع بندى روى مسائل حج وتعظیم شعائر الهى کرده، مى گوید: «مطلب چنین است» که گفته شد (ذلِکَ).

«وهر کس شعائر الهى را بزرگ دارد و(به نشانه هاى آئین خدا وپرچمهاى اطاعت او) احترام بگذارد این از تقواى دلهاست» (وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ).

«شعائر الله» به معنى «نشانه هاى پروردگار» است که شامل سرفصلهاى آئین الهى وبرنامه هاى کلى وآنچه در نخستین برخورد با این آیین چشمگیر است واز جمله مناسک حجّ مى باشد که انسان را به یاد خدا مى اندازد.

کوتاه سخن این که تمام آنچه در برنامه هاى دینى وارد شده وانسان را به یاد خدا وعظمت آئین او مى اندازد شعائر الهى است وبزرگداشت آن نشانه تقواى دلهاست.

(آیه 33) از بعضى از روایات چنین استفاده مى شود که گروهى از مسلمانان عقیده داشتند هنگامى که شترى یا یکى دیگر از چهارپایان به عنوان قربانى تعیین مى شد واز راههاى دور ونزدیک آن را با خود به سوى احرامگاه، واز آنجا به سوى سرزمین مکّه مى آوردند، نباید بر آن مرکب سوار شد، ونباید شیر آن را بدوشند واز آن استفاده کنند، وبکلى آن را از خود جدا مى پنداشتند، قرآن این تفکر خرافى را نفى کرده، مى گوید: «در آن (حیوانات قربانى) منافعى براى شماست تا زمان معینى ]=روز ذبح آنها[ فرا رسد» (لَکُمْ فیها مَنافِعُ اِلى اَجَل مُسَمًّى).

در پایان آیه در مورد سرانجام کار قربانى چنین مى گوید: «سپس محل آن خانه قدیمى وگرامى (کعبه) است» (ثُمَّ مَحِلُّها اِلَى الْبَیْتِ الْعَتیقِ).

 

وبه این ترتیب مادام که حیوانات مخصوص قربانى به محل قربانگاه نرسیده اند مى توان از آنها بهره گرفت وپس از وصول به قربانگاه باید وظیفه قربانى کردن را در باره آنها انجام داد.

 

دعوت عام براى حجّ! مُخبتان را بشارت ده!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma