موسى در برابر فرعون

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
نخستین جرقه وحى! هر روز به بهانه اى از حق مى گریزند!

(آیه 36) در اینجا با هشتمین صحنه از این ماجراى بزرگ روبه رو مى شویم.

موسى(ع) فرمان نبوت ورسالت را در آن شب تاریک ودر آن سرزمین مقدس از خداوند دریافت نمود، به مصر آمد وبرادرش هارون را باخبر ساخت، هردو به سراغ فرعون رفتند.

چنانکه قرآن مى گوید: «هنگامى که موسى با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد، آنها گفتند: این چیزى جز سحر نیست که به دروغ (به خدا) بسته شده است»! (فَلَمّا جاءَهُمْ مُوسى بِایاتِنا بَیِّنات قالُوا ما هذا اِلاّ سِحْرٌ مُفْتَرًى).

«ما هرگز چنین چیزى را در نیاکان خود نشنیده ایم»! (وَما سَمِعْنا بِهذا فى آبائِنَا الاَْوَّلینَ).

آنها به حربه سحر متوسل شدند همان حربه اى که همه جباران وگمراهان در طول تاریخ در برابر معجزات انبیا به آن متوسل مى شدند.

(آیه 37) اما «موسى (در پاسخ آنها با لحن تهدیدآمیزى چنین) گفت: پروردگار من از حال کسانى که هدایت را از نزد او براى مردم مى آورند آگاه تر است، وهمچنین از کسانى که سرانجام دنیا وآخرت از آنهاست» (وَقالَ مُوسى رَبّى اَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِه وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدّارِ).

اشاره به این که خدا به خوبى از حال من وحقانیت دعوت من آگاه است، هر چند شما مرا متهم به دروغ کنید.

از این گذشته مطمئن باشید اگر من دروغگو باشم ظالم هستم «وظالمان هرگز رستگار نخواهند شد» (اِنَّهُ لا یُفْلَحُ الظّالِمُونَ).

(آیه 38) در اینجا با نهمین صحنه از این تاریخ پرماجرا وآموزنده مواجه مى شویم.

آوازه پیروزى موسى(ع) بر ساحران وایمان ساحران در سراسر مصر پیچید وموقعیت حکومت فرعونیان سخت به خطر افتاد باید افکار عمومى را به هر قیمتى که هست از این مسأله منحرف ساخت ویک سلسله مشغولیات ذهنى که بتواند مردم را اغفال وتحمیق کند فراهم ساخت.

فرعون در این زمینه به مشورت نشست، ودر نتیجه فکرش به چیزى رسید که در این آیه آمده است: «فرعون گفت: اى جمعیت اشراف! من خدایى جز خودم براى شما سراغ ندارم»! (وَقالَ فِرْعَوْنُ یا اَیُّهَا الْمَلاَُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ اِله غَیْرى).

خداى زمینى مسلماً منم! واما خداى آسمان دلیلى بر وجود او در دست نیست، اما من احتیاط را از دست نمى دهم وبه تحقیق مى پردازم!

سپس رو به وزیرش هامان کرد گفت: «اى هامان! برایم آتشى بر گِل بیفروز» وآجرهاى محکمى بساز (فَاَوْقِدْ لى یا هامانُ عَلَى الطّینِ).

«وبراى من برج بلندى ترتیب ده تا از خداى موسى خبر گیرم; هر چند من گمان مى کنم او از دروغگویان است»! (فَاجْعَلْ لى صَرْحًا لَعَلّى اَطَّلِعُ اِلى اِلهِ مُوسى وَاِنّى لاََظُنُّهُ مِنَ الْکاذِبینَ).

 هنگامى که ساختمان به اتمام رسید، روزى فرعون با تشریفاتى به آنجا آمد، وشخصاً از برج عظیم بالا رفت.

معروف است تیرى به کمان گذاشت به آسمان پرتاب کرد تیر بر اثر اصابت به پرنده اى، ویا طبق توطئه قبلى خودش خون آلود بازگشت فرعون از آنجا پایین آمد وبه مردم گفت: بروید وفکرتان راحت باشد خداى موسى را کشتم!

حتماً گروهى از ساده لوحان ومقلدان چشم وگوش بسته حکومت وقت این خبر را باور کردند ودر همه جا پخش نمودند، واز آن سرگرمى تازه اى براى اغفال مردم مصر ساختند.

(آیه 39) قرآن سپس به استکبار فرعون وفرعونیان وعدم تسلیم آنها در برابر «مبدأ» و«معاد» ـکه ریشه جنایات آنها نیز از انکار همین دو اصل سرچشمه مى گرفتـ پرداخته چنین مى گوید: «فرعون ولشکریانش به ناحق در زمین استکبار کردند (وخدا را که آفریننده بزرگ زمین وآسمان است انکار نمودند) وگمان کردند که (قیامتى در کار نیست، و) به سوى ما باز گردانده نمى شوند» (وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِى الاَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا اَنَّهُمْ اِلَیْنا لا یُرْجَعُونَ).

(آیه 40) اما ببینیم سرانجام این کبر وغرور به کجا رسید، قرآن مى گوید: «ما او ولشکریانش را گرفتیم وآنها را در دریا پرتاب کردیم»! (فَاَخَذْناهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِى الْیَمِّ).

آرى! مرگ آنها را به دست عامل حیاتشان سپردیم، ونیل را که رمز عظمت وقدرت آنها بود به گورستانشان مبدل ساختیم!

ودر پایان آیه روى سخن را به پیامبر اسلام کرده، مى فرماید: «پس ببین عاقبت کار ظالمان چگونه بود»؟ (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمینَ).

(آیه 41) بعد مى افزاید: «وآنان [=فرعونیان] را پیشوایانى قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت مى کنند وروز رستاخیز یارى نخواهند شد» (وَجَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَدْعُونَ اِلَى النّارِ وَیَوْمَ الْقِیمَةِ لا یُنْصَرُونَ).

همان گونه که در این جهان ائمه ضلال بودند، در آنجا نیز پیشوایان دوزخند.

 (آیه 42) باز براى تأکید بیشتر، قرآن چهره آنها را در دنیا وآخرت، چنین ترسیم مى کند: «ودر این دنیا نیز لعنتى بدنبال آنان قرار دادیم; وروز قیامت از زشت رویانند» (وَاَتْبَعْناهُمْ فى هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیمَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحینَ).

لعنت خدا که همان طرد از رحمت است، ولعنت فرشتگان ومؤمنان که نفرین است، هر صبح وشام وهر وقت وبىوقت نثار آنها مى شود.

(آیه 43) در اینجا به دهمین صحنه یعنى; آخرین بخش از آیات مربوطبه داستان پرماجراى موسى(ع) مى رسیم، که سخن از نزول احکام، وتورات مى گوید: یعنى زمانى که دوران «نفى طاغوت» پایان گرفته، ودوران سازندگى واثبات آغاز مى شود.

نخست مى فرماید: «وما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آن که اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم (کتابى که) براى مردم بصیرت آفرین بود، ومایه هدایت ورحمت تا متذکر شوند» (وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما اَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الاُْولى بَصائِرَ لِلنّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).

(آیه 44) سپس به بیان این حقیقت مى پردازد که آنچه را در باره موسى وفرعون با تمام ریزه کاریهاى دقیق آن بیان کردیم، خود دلیلى است بر حقانیت قرآن تو، چرا که تو در این صحنه ها هرگز حاضر نبودى واین ماجرا را با چشم ندیدى بلکه این لطف خدا بود که این آیات را براى هدایت مردم بر تو نازل کرد.

مى گوید: «وتو در جانب غربى نبودى هنگامى که ما فرمان نبوت را به موسى دادیم، وتو از شاهدان (این ماجراها) محسوب نمى شدى» (وَما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِىِّ اِذْ قَضَیْنا اِلى مُوسَى الاَْمْرَ وَما کُنْتَ مِنَ الشّاهِدینَ).

(آیه 45) سپس مى افزاید: «ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق کردیم، وزمانهاى طولانى بر آنها گذشت» که آثار انبیا از دلهایشان محو شد; پس تو را با کتاب آسمانیت فرستادیم (وَلکِنّا اَنْشَأْنا قُرُونًا فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ).

«تو هرگز در میان مردم مدین اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آیات ما را براى آنها [=مشرکان مکّه ]بخوانى» (وَما کُنْتَ ثاوِیًا فى اَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا).

«ولى ما بودیم که تو را فرستادیم» واین آیات را در اختیارت قرار دادیم (وَلکِنّا کُنّا مُرْسِلینَ).

(آیه 46) باز براى تأکید همین معنى مى افزاید: «تو در کنار طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم» وفرمان نبوّت را به نام موسى صادر کریم (وَما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ اِذْ نادَیْنا).

«ولى این رحمتى از سوى پروردگارت بود (که این اخبار را در اختیار تو نهاد) تا به وسیله آن قومى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذارکننده اى براى آنها نیامده است شاید متذکر شوند» (وَلکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا ما اَتیهُمْ مِنْ نَذیر مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).

 

نخستین جرقه وحى! هر روز به بهانه اى از حق مى گریزند!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma