تهمتى دیگر بر قرآن!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
اگر قرآن بر عجم نازل شده بود...! اقوام نزدیکت را به اسلام دعوت کن

(آیه 204) از آنجا که آیات گذشته با این جمله ختم شد که مجرمان وگنهکاران، بعد از مشاهده عذاب الهى وهنگامى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند، تقاضاى مهلت وبازگشت براى جبران مى کنند، در اینجا از دو راه به آنها پاسخ مى گوید:

نخست این که: «آیا براى عذاب ما عجله مى کنند» (اَفَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ).

(آیه 205) دیگر این که: «به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانى آنها را از این زندگى بهره مند سازیم»... (اَفَرَأَیْتَ اِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنینَ).

(آیه 206) «سپس عذابى که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید»... (ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ).

(آیه 207) «این تمتع وبهره گیرى از دنیا براى آنها سودى نخواهد داشت» (ما اَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ).

به فرض که به آنها مهلت جدیدى داده شود ـکه بعد از اتمام حجت داده نخواهد شدـ آیا کارى جز تمتع وبهره گیرى بیشتر از مواهب مادى خواهند داشت؟

آیا آنها به جبران گذشته خواهند پرداخت؟ مسلماً نه.

(آیه 208) در اینجا سؤال یا سؤالهایى پیش مى آید وآن این که: اصولا با توجه به علم خداوند به آینده هر قوم وگروه چه نیازى به مهلت است؟

به علاوه با این که امتهاى گذشته پى درپى به تکذیب انبیا برخاستند، چرا باز پیامبران پست سر هم مى آیند وانذار وتبلیغ مى کنند؟

قرآن در پاسخ مى گوید: این سنت ما است که «ما هیچ شهر ودیارى را هلاک نکردیم مگر این که انذارکنندگانى براى آنها بود» وپیامبرانى به اتمام حجت وموعظه واندرز کافى برخاستند (وَما اَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَة اِلاّ لَها مُنْذِرُونَ).

(آیه 209) «تا متذکّر شوند» وبیدار گردند، وامکان براى بازگشت داشته باشند (ذِکْرى).

واگر بدون اتمام حجت، بوسیله بیم دهندگان الهى وبیدارباش رسولان پروردگار، آنها را مجازات مى کردیم، ظلم بود، در حالى که «ما هرگز ستمکار نبودیم» واصلا ظلم وستم شایسته ما نیست (وَما کُنّا ظالِمینَ).

این ظلم است که گروهى غیر ظالم را هلاک کنیم، ویا ظالمان را بدون اتمام حجت کافى.

(آیه 210) سپس به پاسخ یکى دیگر از بهانه ها، یا تهمتهاى نارواى دشمنان قرآن مى پردازد که مى گفتند: محمّد(صلى الله علیه وآله)با فردى از جنّ! مربوط است، واو این آیات را تعلیمش مى دهد! در حالى که قرآن تأکید مى کند این آیات از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است.

در اینجا اضافه مى کند: «شیاطین وجنیان این آیات را نازل نکردند» (وَما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطینُ).

(آیه 211) سپس به بیان پاسخ این تهمت واهى دشمنان پرداخته، مى گوید: «وبراى جنیان وشیاطین، هرگز سزاوار نیست» که چنین کتابى را نازل کنند (وَما یَنْبَغى لَهُمْ).

یعنى محتواى این کتاب بزرگ که در مسیر حق ودعوت به پاکى وعدالت وتقوا ونفى هرگونه شرک است به خوبى نشان مى دهد که با افکار شیطانى والقائات شیاطین هیچ گونه شباهت ندارد.

به علاوه «آنها توانایى (بر چنین کارى) ندارند» (وَما یَسْتَطیعُونَ).

اگر آنها چنین قدرتى مى داشتند باید سایر کسانى که در محیط نزول قرآن ـهمانند کاهنان به اعتقاد مشرکان ـبا شیاطین مربوط بودند بتوانند همانند آن را بیاورند، با این که همگى عاجز ماندند.

(آیه 212) به علاوه «کاهنان» خود معترف بودند که بعد از تولد پیامبر(صلى الله علیه وآله)، رابطه شیاطینى که با آنها در ارتباط بودند از اخبار آسمانها قطع شد «وآنها از شنیدن (اخبار آسمان) معزول وبرکنارند» (اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ).

 

اگر قرآن بر عجم نازل شده بود...! اقوام نزدیکت را به اسلام دعوت کن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma