غوغاى سامرى!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
تنها راه نجات سرنوشت دردناک سامرى!

(آیه 83) در اینجا فراز مهم دیگرى از زندگى موسى(ع) وبنى اسرائیل مطرح شده وآن مربوط به رفتن موسى به اتفاق نمایندگان بنى اسرائیل به میعادگاه طور وسپس گوساله پرستى بنى اسرائیل در غیاب آنهاست.

برنامه این بود که موسى(ع) براى گرفتن احکام تورات، به کوه طور برود، وگروهى از بنى اسرائیل نیز او را در این مسیر همراهى کنند.

ولى از آنجا که شوق مناجات با پروردگار در دل موسى شعلهور بود، قبل از دیگران تنها به میعادگاه پروردگار رسید.

در اینجا وحى بر او نازل شد: «اى موسى! چه چیز سبب شد که پیش از قومت به اینجا بیایى ودر این راه عجله کنى»؟ (وَما اَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یا مُوسى).

(آیه 84) وموسى بلافاصله «عرض کرد: پروردگارا! آنها به دنبال منند، ومن براى رسیدن به میعادگاه ومحضر وحى تو، شتاب کردم تا از من خشنود شوى» (قالَ هُمْ اُولاءِ عَلى اَثَرى وَعَجِلْتُ اِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضى).

نه تنها عشق مناجات تو وشنیدن سخنت مرا بى قرار ساخته، بلکه مشتاق بودم هر چه زودتر قوانین واحکام تو را بگیرم وبه بندگانت برسانم واز این راه رضایت تو را بهتر جلب کنم، آرى من عاشق رضاى توام ومشتاق شنیدن فرمانت.

(آیه 85) ولى بالاخره در این دیدار، میعاد از سى شب به چهل شب تمدید شد، وزمینه هاى مختلفى که از قبل در میان بنى اسرائیل براى انحراف وجود داشت کار خود را کرد، سامرى آن مرد هوشیار منحرف میاندار شد، وبا استفاده از وسائلى گوساله اى ساخت وجمعیت را به پرستش آن فرا خواند.

 

بالاخره در آنجا بود که خداوند به موسى(ع) در همان میعادگاه «فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزمایش کردیم (ولى از عهده امتحان خوب بیرون نیامدند) وسامرى آنها را گمراه کرد» (قالَ فَاِنّا قَدْ فَتَنّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَاَضلَّهُمُ السّامِرىُّ).

(آیه 86) موسى با شنیدن این سخن آن چنان برآشفت که تمام وجودش گویى شعلهور گشت، شاید به خود مى گفت: سالیان دراز خون جگر خوردم، زحمت کشیدم با هرگونه خطر روبرو شدم تا این جمعیت را به توحید آشنا ساختم، اما افسوس وصد افسوس، با چند روز غیبت من، زحماتم بر باد رفت!

لذا بلافاصله «موسى خشمگین واندوهناک به سوى قوم خود بازگشت» (فَرَجَعَ مُوسى اِلى قَوْمِه غَضْبانَ اَسِفًا).

هنگامى که چشمش به آن صحنه بسیار زننده گوساله پرستى افتاد، «فریاد برآورد اى قوم من! مگر پروردگار شما وعده نیکویى به شما نداد» (قالَ یا قَوْمِ اَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا).

این وعده نیکو یا وعده اى بوده که در زمینه نزول تورات وبیان احکام آسمانى در آن، به بنى اسرائیل داده شده بود، یا وعده نجات وپیروزى بر فرعونیان ووارث حکومت زمین شدن، ویا وعده مغفرت وآمرزش براى کسانى که توبه کنند ویا همه این امور.

سپس افزود: «پس آیا مدت جدایى من از شما به طول انجامیده»؟ (اَفَطالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ).

«یا با این عمل زشت خود مى خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید» (اَمْ اَرَدْتُمْ اَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَاَخْلَفْتُمْ مَوْعِدى).

(آیه 87) بنى اسرائیل که خود را در برابر اعتراض شدید موسى(ع) دیدند ومتوجه شدند به راستى کار بسیار بدى انجام داده اند، در مقام عذرتراشى برآمدند و«گفتند: ما به میل واراده خود از وعده تو تخلّف نکردیم» (قالُوا ما اَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا).

 

در واقع این ما نبودیم که به اراده خود گرایش به گوساله پرستى کردیم، «بلکه مقدارى از زیورهاى قوم را که با خود داشتیم افکندیم وسامرى این چنین القا کرد...» (وَلکِنّا حُمِّلْنا اَوْزارًا مِنْ زینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَکَذلِکَ اَلْقَى السّامِرِىُّ).

(آیه 88) در هرصورت سامرى از زینت آلات که از طریق ظلم وگناه در دست فرعونیان قرار گرفته بود وارزشى جز این نداشت که خرج چنین کار حرامى بشود، آرى از مجموع این زینت آلات «براى آنان مجسمه گوساله اى که صدایى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پدید آورد» (فَاَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَدًا لَهُ خُوارٌ).

بنى اسرائیل که این صحنه را دیدند، ناگهان همه تعلیمات توحیدى موسى را به دست فراموشى سپردند وبه یکدیگر «گفتند: این خداى شما وخداى موسى است» (فَقالُوا هذا اِلهُکُمْ وَاِلهُ مُوسى).

وبه این ترتیب «او (سامرى عهد وپیمانش را با موسى بلکه با خداى موسى) فراموش کرد» ومردم را به گمراهى کشاند (فَنَسِىَ).

(آیه 89) در اینجا خداوند به عنوان توبیخ وسرزنش این بت پرستان مى گوید: «پس آیا آنها نمى بینند که این گوساله پاسخ آنها را نمى دهد وهیچ گونه ضررى از آنها دفع نمى کند ومنفعتى براى آنها فراهم نمى سازد» (اَفَلا یَرَوْنَ اَلاّ یَرْجِعُ اِلَیْهِمْ قَوْلاً وَلا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَلا نَفْعًا).

یک معبود واقعى حداقل باید بتواند سؤالات بندگانش را پاسخ گوید آیا تنها شنیده شدن صداى گوساله از این مجسمه طلایى، مى تواند دلیل پرستش باشد!

تازه موجودى که مالک سود وزیان دیگرى وحتى خودش نیست، آیا مى تواند معبود باشد؟!

(آیه 90) بدون شک در این قال وغوغا، هارون جانشین موسى(ع) وپیامبر بزرگ خدا دست از رسالت خویش برنداشت ووظیفه مبارزه با انحراف وفساد را تا آنجا که در توان داشت انجام داد، چنانکه قرآن مى گوید: «هارون قبل از آمدن موسى از میعادگاه به بنى اسرائیل این سخن را گفته بود که شما به وسیله آن (گوساله) مورد آزمایش سختى قرار گرفته اید» فریب نخورید واز راه توحید منحرف نشوید (وَلَقَدْ قالَ لَهُمْ هرُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ اِنَّما فُتِنْتُمْ بِه).

سپس اضافه کرد: «وپروردگار شما مسلماً همان خداوند بخشنده اى است که این همه نعمت به شما مرحمت کرده» (وَاِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ).

برده بودید شما را آزاد ساخت، اسیر بودید رهایى بخشید، گمراه بودید هدایت کرد، پراکنده بودید در سایه رهبرى یک مرد آسمانى، شما را جمع ومتحد نمود، جاهل وگمراه بودید، نور علم بر شما افکند، وبه صراط مستقیم توحید هدایتتان نمود.

«اکنون که چنین است شما از من پیروى کنید واطاعت فرمان من نمایید» (فَاتَّبِعُونى وَاَطیعُو اَمْرى).

مگر فراموش کرده اید برادرم موسى، مرا جانشین خود ساخته واطاعتم را بر شما فرض کرده است چرا پیمان شکنى مى کنید؟

(آیه 91) ولى بنى اسرائیل چنان لجوجانه به این گوساله چسبیده بودند که منطق نیرومند ودلایل روشن این مرد خدا ورهبر دلسوز در آنها مؤثر نیفتاد، با صراحت اعلام مخالفت با هارون کردند و«گفتند: ما همچنان به پرستش این گوساله ادامه مى دهیم تا موسى به سوى ما باز گردد» (قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفینَ حَتّى یَرْجِعَ اِلَیْنا مُوسى).

وبه این ترتیب هم فرمان مسلم عقل را از زیر پا گذاشتند، وهم فرمان جانشین رهبرشان را.

ولى به هر حال، هارون با اقلیتى در حدود دوازده هزار نفر از مؤمنان ثابت قدم از جمعیت جدا شدند در حالى که اکثریت جاهل ولجوج نزدیک بود او را به قتل برسانند.

 

تنها راه نجات سرنوشت دردناک سامرى!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma