سرنوشت غم انگیز یک قوم دیگر (قوم ثمود)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
پایان عمر یک قوم سرکش! اقوام سرکش یکى بعد از دیگرى هلاک شدند

(آیه 31) در اینجا به بحث پیرامون اقوام دیگرى که بعد از نوح(ع) بر سر کار آمدند پرداخته، ومنطق آنها را که هماهنگ منطق کفار پیشین بوده، وهمچنین سرنوشت دردناکشان را شرح مى دهد، وبحثهایى را که در آیات گذشته ذکر شد تکمیل مى کند.

نخست مى گوید: «سپس جمعیت دیگرى را بعد از آنها به وجود آوردیم» وقوم تازه اى به روى کار آمدند (ثُمَّ اَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرینَ).

 

(آیه 32) از آنجا که بشر نمى تواند بدون یک رهبر الهى باشد خداوند پیامبر بزرگى را براى نشر دعوت توحید وآیین حق وعدالت به سوى آنها فرستاد چنانکه آیه مى گوید: «ودر میان آنها رسولى از خودشان فرستادیم که: پروردگار یکتا را بپرستید جز او معبودى براى شما نیست» (فَاَرْسَلْنا فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ اَنِ اعْبُدُوا اللهَ ما لَکُمْ مِنْ اِله غَیْرُهُ).

این همان چیزى بود که نخستین پایه دعوت همه پیامبران را تشکیل مى داد این نداى توحید بود که زیربناى همه اصلاحات فردى واجتماعى است.

«با این همه ازشرک وبت پرستى پرهیز نمى کنید» (اَفَلا تَتَّقُونَ).

منظور «قوم ثمود» است که در سرزمینى در شمال حجاز زندگى مى کردند وپیامبر بزرگ الهى «صالح» براى هدایت آنها مبعوث شد، آنها کفر ورزیده وراه طغیان پیش گرفتند، سرانجام به وسیله صیحه آسمانى (صاعقه اى مرگبار) از میان رفتند.

(آیه 33) به هر حال ببینیم عکس العمل این قوم سرکش در برابر نداى توحیدى این پیامبر بزرگ چه بود؟ قرآن در این آیه مى گوید: «ولى اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، ودیدار آخرت را تکذیب مى کردند، ودر زندگى دنیا به آنان ناز ونعمت داده بودیم گفتند: این بشرى است مثل شما، از آنچه شما مى خورید مى خورد، واز آنچه مى نوشید مى نوشد» پس چگونه مى تواند پیامبر باشد؟ (وَقالَ الْمَلاَُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقاءِ الاْخِرَةِ وَاَتْرَفْناهُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا ما هذا اِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمّا تَشْرَبُونَ).

آرى! چون دعوت این پیامبر بزرگ را مخالف هوسهاى خود مى دیدند ومزاحم منافع نامشروع واستکبار بى دلیلشان، به ستیزه برخاستند، درست با همان منطقى که سرکشان قوم نوح داشتند.

(آیه 34) سپس به یکدیگر گفتند: «اگر شما بشرى همانند خودتان را اطاعت کنید بطور قطع زیانکارید»! (وَلَئِنْ اَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَکُمْ اِنَّکُمْ اِذًا لَخاسِرُونَ).

(آیه 35) سپس به انکار معاد که همیشه قبول آن سدى بر سر راه خودکامگان وهوسرانان است پرداخته وگفتند: «آیا (این مرد) به شما وعده مى دهد هنگامى که مردید وخاک واستخوان (پوسیده) شدید باز هم از قبرها بیرون مى آیید» وحیات نوینى را آغاز مى کنید؟! (اَیَعِدُکُمْ اَنَّکُمْ اِذا مِتُّمْ وَکُنْتُمْ تُرابًا وَعِظامًا اَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ).

(آیه 36) «هیهات! هیهات! از این وعده هایى که به شما داده مى شود» وعده هاى بى اساس وتوخالى! (هَیْهاتَ هَیْهاتَ لِما تُوعَدُونَ).

اصلا مگر ممکن است انسانى که مرد وخاک شد وذرات آن به هر سو پراکنده گشت بازهم به زندگى باز گردد؟ چنین چیزى محال است محال!

(آیه 37) سپس با این سخن، انکار معاد را تأکید بیشترى کردند که: «مسلماً غیر از این زندگى دنیاى ماا چیزى در کار نیست، پیوسته گروهى از ما مى میریم ونسل دیگرى جاى ما را مى گیرد (وبعد از مرگ دیگر هیچ خبرى نیست!) وما هرگز برانگیخته نخواهیم شد»! (اِنْ هِىَ اِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَنَحْیا وَما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ).

(آیه 38) سرانجام به عنوان یک جمع بندى در اتهامى که نسبت به پیامبرشان داشتند چنین گفتند: «او فقط مردى دروغگوست که بر خدا افترا بسته، وما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد»! (اِنْ هُوَ اِلاّ رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللهِ کَذِبًا وَما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنینَ).

(آیه 39) هنگامى که غرور وطغیان آنها از حد گذشت وبى شرمى را در انکار رسالت ومعجزات ودعوت انسان ساز پیامبرشان به آخرین حد رساندند، وخلاصه بر همه آنها اتمام حجت شد، این پیامبر بزرگ الهى رو به درگاه خدا کرد و«گفت: پروردگارا! مرا در مقابل تکذیبهاى آنها یارى کن» (قالَ رَبِّ انْصُرْنى بِما کَذَّبُونِ).

آنها هر چه توانستند گفتند وهر تهمتى مى خواستند زدند، تو مرا کمک فرما.

(آیه 40) پروردگار جهان «به او فرمود: آنها به زودى از کار خود پشیمان خواهند گشت» ومیوه درخت تلخى را که نشانده اند خواهند چشید (قالَ عَمّا قَلیل لَیُصْبِحُنَّ نادِمینَ). اما زمانى پشیمان مى شوند که سودى به حالشان ندارد.

 

(آیه 41) وهمین طور شد «ناگهان صیحه آسمانى آنها را به حق زیر ضربات خود فرو گرفت» (فَاَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ).

صاعقه اى مرگبار با صدایى وحشت انگیز ومهیب فرود آمد، همه جا را تکان داد ودرهم کوبید وویران کرد، واجساد بى جان آنها را روى هم ریخت، به قدرى سریع وکوبنده بود که حتى قدرت فرار از خانه هاشان پیدا نکردند ودر درون همان خانه هایشان مدفون گشتند.

چنانکه قرآن در پایان این آیات مى گوید: «ما آنها را همچون خار وخاشاک درهم کوبیده شده روى سیلاب قرار دادیم» (فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً).

«دور باد قوم ستمگر» از رحمت خداوند! (فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ).

این در حقیقت نتیجه گیرى نهایى از کل این آیات است که آنچه در این ماجرا گفته شد از انکار وتکذیب آیات الهى وانکار معاد ورستاخیز سرچشمه مى گیرد، ونتیجه دردناک آن، مخصوص جمعیت وگروه معینى نیست، بلکه همه ستمگران را در طول تاریخ شامل مى شود.

 

پایان عمر یک قوم سرکش! اقوام سرکش یکى بعد از دیگرى هلاک شدند
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma