در یک چشم بر هم زدن تخت او حاضر است!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
مرا با مال نفریبید! نور ایمان در دل ملکه سبا

(آیه 38) سرانجام فرستادگان ملکه سبا هدایا وبساط خود را برچیدند وبه سوى کشورشان بازگشتند. وماجرا را براى ملکه واطرافیانش شرح دادند، وبیان داشتند که او به راستى فرستاده خداست وحکومتش نیز یک حکومت الهى است.

لذا ملکه سبا با عده اى از اشراف قومش تصمیم گرفتند به سوى سلیمان بیایند وشخصاً این مسأله مهم را بررسى کنند تا معلوم شود سلیمان چه آیینى دارد؟

 

این خبر از هر طریقى که بود به سلیمان رسید، وتصمیم گرفت قدرت نمایى شگرفى کند تا آنها را بیش از پیش به واقعیت اعجاز خود آشنا، ودر مقابل دعوتش تسلیم سازد.

لذا سلیمان رو به اطرافیان خود کرد و«گفت: اى گروه بزرگان! کدامیک از شما توانایى دارد تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من بیایند وتسلیم شوند براى من بیاورد» (قالَ یا اَیُّهَا الْمَلَؤُا اَیُّکُمْ یَأْتینى بِعَرْشِها قَبْلَ اَنْ یَأْتُونى مُسْلِمینَ).

(آیه 39) در اینجا دو نفر اعلام آمادگى کردند که یکى از آنها عجیب ودیگرى عجیبتر بود.

نخست «عفریتى از جن رو به سوى سلیمان کرد وگفت: من تخت او را پیش از آن که (مجلس تو پایان گیرد و) از جاى برخیزى نزد تو مى آورم» (قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ اَنَا آتیکَ بِه قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ).

من این کار را با زحمت انجام نمى دهم ودر این امانت گران قیمت نیز خیانتى نمى کنم، چرا که «من نسبت به آن توانا وامینم»! (وَاِنّى عَلَیْهِ لَقَوِىٌّ اَمینٌ).

(آیه 40) دومین نفر مرد صالحى بود که آگاهى قابل ملاحظه اى از «کتاب الهى» داشت، چنانکه قرآن در حق او مى گوید: «کسى که علم ودانشى از کتاب داشت گفت: من تخت او را قبل از آن که چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد»! (قالَ الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ اَنَا آتیکَ بِه قَبْلَ اَنْ یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ).

این شخص یکى از نزدیکان با ایمان، ودوستان خاص سلیمان بوده است، وغالباً در تواریخ نام او را «آصف بن برخیا» نوشته اند، ومى گویند وزیر سلیمان وخواهرزاده او بوده است.

واما درباره «علم کتاب» بسیارى از مفسران وغیر آنها گفته اند این مرد باایمان از «اسم اعظم الهى» باخبر بود. یعنى آن نام الهى را در درون جان خود پیاده کرده بود وآن چنان از نظر آگاهى واخلاق وتقوا وایمان تکامل یافته بود که خود مظهرى از آن اسم گشته بود، این تکامل معنوى وروحانى که پرتوى از آن اسم اعظم الهى است قدرت بر چنین خارق عاداتى را در انسان ایجاد مى کند.

 

وهنگامى که سلیمان با این امر موافقت کرد او با استفاده از نیروى معنوى خود تخت ملکه سبأ را در یک «طرفة العین» نزد او حاضر کرد: «پس هنگامى که سلیمان آن را نزد خود مستقر دید (زبان به شکر پروردگار گشود و) گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را به جا مى آورم یا کفران مى کنم»؟! (فَلَمّا رَاهُ مُسْتَقَرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبّى لِیَبْلُوَنى ءَاَشْکُرُ اَمْ اَکْفُرُ).

سپس افزود: «وهر کس شکر کند به سود خویش شکر کرده، وهر کسى کفران کند پروردگار من غنى وکریم است» (وَمَنْ شَکَرَ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِه وَمَنْ کَفَرَ فَاِنَّ رَبّى غَنِىٌّ کَریمٌ).

* تفاوت «عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» و«عِلْمُ الْکِتابِ»: در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)چنین آمده است که «ابوسعید خدرى» مى گوید: من از معنى «الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» از محضرش سؤال کردم فرمود: «او وصىّ برادرم سلیمان بن داوود بود.» عرض کردم: «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»(رعد/43) از چه کسى سخن مى گوید.

فرمود: «ذاکَ اَخى عَلِىٌّ بْنُ اَبی طالِب; او برادرم علىّ بن ابی طالب است»!

توجه به تفاوت «علم من الکتاب» که علم جزئى را مى گوید، و«علم الکتاب» که «علم کلى» را بیان مى کند روشن مى سازد که میان «آصف» و«على»(علیه السلام) چه اندازه تفاوت بوده است؟!

 

مرا با مال نفریبید! نور ایمان در دل ملکه سبا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma