سرآغاز تولد مسیح(ع)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
شهادت یحیى! مریم در کشاکش سخت ترین طوفانهاى زندگى

(آیه 16) بعد از بیان سرگذشت یحیى(ع) رشته سخن را به داستان تولد عیسى(ع) وسرگذشت مادرش مریم مى کشاند، چرا که پیوند بسیار نزدیکى در میان این دو ماجرا است.

اگر تولد یحیى از پدرى پیر و فرتوت ومادرى نازا عجیب بود، تولد عیسى از مادر بدون پدر عجیبتر است.

اگر رسیدن به مقام عقل ونبوت در کودکى، شگفت انگیز است، سخن گفتن در گهواره آن هم از کتاب ونبوت، شگفت انگیزتر است.

وبه هر حال هر دو آیتى است از قدرت خداوند بزرگ، یکى از دیگرى بزرگتر، واتفاقاً هر دو مربوط به کسانى است که با هم قرابت بسیار نزدیک از جهت نسب داشتند چرا که مادر یحیى خواهر مادر مریم بود، وهر دو زنانى نازا وعقیم بودند ودر آرزوى فرزندى صالح به سر مى بردند.

آیه مى گوید: «ودر کتاب آسمانى قرآن از مریم سخن بگو آنگاه که از خانواده خود (به صورت متواضعانه وگمنام) جدا شده ودر یک منطقه شرقى قرار گرفت» (وَاذْکُرْ فِى الْکِتابِ مَرْیَمَ اِذِانْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا).

او در حقیقت مى خواست مکانى خالى وفارغ از هرگونه دغدغه پیدا کند که به راز ونیاز با خداى خود بپردازد.

(آیه 17) در این هنگام، مریم «میان خود وآنان حجابى افکند» تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد (فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابًا).

«در این هنگام ما روح خود (یکى از فرشتگان بزرگ) را به سوى او فرستادیم واو در شکل انسان کامل بى عیب ونقص وخوش قیافه اى بر مریم ظاهر شد» (فَاَرْسَلْنا اِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَرًا سَوِیًّا).

(آیه 18) پیداست که در این موقع مریم از دیدن چنین منظره اى که مرد بیگانه زیبایى به خلوتگاه او راه یافته چه ترس ووحشتى به او دست مى دهد؟ لذا بلافاصله «صدا زد: من به خداى رحمان از تو پناه مى برم اگر پرهیزکار هستى» (قالَتْ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِیًّا).

واین نخستین لرزه اى بود که سراسر وجود مریم را فراگرفت.

بردن نام خداى رحمان، و توصیف او به رحمت عامه اش از یک سو، وتشویق او به تقوا وپرهیزکارى از سوى دیگر، همه براى آن بود که اگر آن شخص ناشناس قصد سوئى دارد او را کنترل کند.

(آیه 19) مریم با گفتن این سخن در انتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظارى آمیخته با وحشت ونگرانى بسیار، اما این حالت دیرى نپایید، ناشناس زبان به سخن گشود ومأموریت ورسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و«گفت: من فرستاده پروردگار توام»! (قالَ اِنَّما اَنَا رَسُولُ رَبِّکِ).

این جمله همچون آبى که بر آتش بریزد، به قلب پاک مریم آرامش بخشید. ولى این آرامش نیز چندان طولانى نشد، چرا که بلافاصله افزود: من آمده ام «تا پسر پاکیزه اى (از نظر خلق وخوى وجسم وجان) به تو ببخشم»! (لاَِهَبَ لَکِ غُلامًا زَکِیًّا).

(آیه 20) از شنیدن این سخن لرزش شدیدى وجود مریم را فرا گرفت وبار دیگر در نگرانى عمیقى فرو رفت و«گفت: چگونه ممکن است من صاحب پسرى شوم، در حالى که تا کنون انسانى با من تماس نداشته وهرگز زن آلوده اى نبوده ام»؟! (قالَتْ اَنّى یَکُونُ لى غُلامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنى بَشَرٌ وَلَمْ اَکُ بَغِیًّا).

او در این حال تنها به اسباب عادى مى اندیشید.

(آیه 21) اما به زودى توفان این نگرانى مجدد با شنیدن سخن دیگرى از پیک پروردگار فرو نشست او با صراحت به مریم «گفت: مطلب همین است که پروردگارت فرموده، این کار بر من سهل وآسان است» (قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَىَّ هَیِّنٌ).

تو که خوب از قدرت من آگاهى، تو که میوه هاى بهشتى را در فصلى که در دنیا شبیه آن وجود نداشت در کنار محراب عبادت خویش دیده اى، تو که میدانى جدت «آدم» از خاک آفریده شد، این چه تعجب است که از این خبر دارى؟!

سپس افزود: «وما مى خواهیم او را آیه واعجازى براى مردم قرار دهیم» (وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنّاسِ).

وما مى خواهیم او را «رحمتى از سوى خود» براى بندگان بنماییم(وَرَحْمَةً مِنّا).

وبه هر حال «این امرى است پایان یافته» وجاى گفتگو ندارد (وَکانَاَمْرًا مَقْضِیًّا).

 

شهادت یحیى! مریم در کشاکش سخت ترین طوفانهاى زندگى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma