سیر در ارض وبیدارى دلها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
فلسفه تشریع جهاد وسوسه هاى شیاطین در تلاشهاى انبیا

(آیه 46) از آنجا که در آیات گذشته، سخن از اقوام ظالم وستمگرى بود که خداوند آنها را به کیفر اعمالشان رسانید وشهر ودیارشان را ویران ساخت، در این آیه به عنوان تأکید روى این مسأله مى گوید: «آیا آنها سیر در زمین نکردند تا دلهایى داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند؟ یا گوشهاى شنوایى که نداى حق را بشنوند» (اَفَلَمْ یَسیرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها اَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها).

آرى! ویرانه هاى کاخهاى ستمگران ومساکن ویران شده جباران ودنیاپرستان که روزى در اوج قدرت مى زیستند، هر یک در عین خاموشى هزار زبان دارند وبا هر زبانى هزاران نکته مى گویند.

سپس براى این که حقیقت این سخن آشکارتر گردد، قرآن مى گوید: چه بسیارند کسانى که ظاهراً چشم بیان وگوش شنوا دارند اما در واقع کوران وکرانند، «چرا که چشمهاى ظاهر نابینا نمى شود، بلکه دلهایى که در سینه ها جاى دارد، بینایى را از دست مى دهد» (فَاِنَّها لا تَعْمَى الاَْبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فِى الصُّدُورِ).

در حقیقت آنها که چشم ظاهرى خویش را از دست مى دهند، کور ونابینا نیستند وگاه روشن دلانى هستند از همه آگاه تر، نابینایان واقعى کسانى هستند که چشم قلبشان کور شده وحقیقت را درک نمى کنند!

لذا در روایتى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «بدترین نابینایى، نابینایى دل است»!

(آیه 47) در این آیه چهره دیگرى از جهالت وبى خبرى کوردلان بى ایمان را ترسیم کرده، مى گوید: «آنها با عجله از تو تقاضاى عذاب مى کنند» ومى گویند: اگر راست مى گویى پس چرا مجازات الهى دامان ما را نمى گیرد؟ (وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ).

در پاسخ به آنها بگو: زیاد عجله نکنید: «خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد»! (وَلَنْ یُخْلِفَ اللهُ وَعْدَهُ).

براى او یک ساعت ویک روز ویک سال فرق نمى کند: «چرا که یک روز در نزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهایى است که شما مى شمرید» (وَاِنَّ یَوْمًا عِنْدَ رَبِّکَ کَاَلْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ).

(آیه 48) در این آیه بار دیگر روى همان مسأله اى که در چند آیه قبل تکیه شده بود تأکید مى کند وبه کافران لجوج این چنین هشدار مى دهد: «چه بسیار شهرها وآبادیها که به آنها مهلت دادم در حالى که ستمگر بودند (مهلت دادم تا این که بیدار شوند وهنگامى که بیدار نشدند باز هم مهلت دادم تا در ناز ونعمت فرو روند) اما ناگهان آنها را زیر ضربات مجازات گرفتم» (وَکَاَیِّنْ مِنْ قَرْیَة اَمْلَیْتُ لَها وَهِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ اَخَذْتُها).

آنها نیز مثل شما از دیر شدن عذاب، شکایت داشتند ومسخره مى کردند وآن را دلیل بر بطلان وعده پیامبران مى گرفتند.

آرى! «همه به سوى من باز مى گردند» (وَاِلَىَّ الْمَصیرُ) وتمام خطوط به خدا منتهى مى شود وهمه این اموال وثروتها مى ماند ووارث همه اوست.

(آیه 49) از آنجا که در آیات گذشته سخن از تعجیل کافران در عذاب الهى بود واین مسأله اى است که تنها به مشیت ذات پاک خداوند مربوط مى شود وحتى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)را در آن اختیارى نیست، این آیه خطاب به پیامبر چنین مى گوید: «بگو: اى مردم! من تنها براى شما انذارکننده آشکارى هستم» (قُلْ یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما اَنَا لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ).

(آیه 50) این آیه وآیه بعد چهره اى از مسأله بشارت وچهره اى از انذار را ترسیم مى کند واز آنجا که همواره رحمت واسعه خدا بر عذاب وکیفرش پیشى دارد نخست از بشارت، سخن مى گوید: «پس کسانى که ایمان آوردند وعمل صالح انجام دادند آمرزش خدا وروزى پرارزشى در انتظار آنهاست» (فَالَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ).

نخست با آب آمرزش ومغفرت الهى شستشو داده وپاک مى شوند، خاطرى آسوده ووجدانى آرام از این ناحیه پیدا مى کنند. سپس مشمول انواع الطاف ونعمتهاى ارزشمند او مى گردند.

«رِزْقٌ کَریمٌ» مفهوم وسیعى دارد که تمام نعمتهاى گرانبهاى معنوى ومادى را شامل مى شود.

(آیه 51) ودر این آیه اضافه مى کند: آنها که در (محو) آیات ما تلاش کردند، وچنین مى پنداشتند که مى توانند بر اراده حتمى ما غالب شوند، اصحاب دوزخند» (وَالَّذینَ سَعَوْا فى آیاتِنا مُعاجِزینَ اُولئِکَ اَصْحابُ الْجَحیمِ).

فلسفه تشریع جهاد وسوسه هاى شیاطین در تلاشهاى انبیا
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma