طرز پاسخ مستکبران به ابراهیم(ع)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
اشاره اى به سرگذشت نوح وابراهیم آلوده دامنان خیره سر!

(آیه 24) حال نوبت آن است که ببینیم این قوم گمراه در برابر دلائل سه گانه ابراهیم(ع) در زمینه توحید ونبوت ومعاد چه گفتند؟ آنها قطعاً پاسخ منطقى نداشتند ولذا مانند همه زورمندان قلدر بى منطق تکیه بر قدرت شیطانیشان کردند، وفرمان قتل او را صادر نمودند.

چنانکه قرآن مى گوید: «اما جواب قوم او ]=ابراهیم[ جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید»! (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِه اِلاّ اَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ اَوْ حَرِّقُوهُ).

سرانجام پیشنهاد اول پذیرفته شد چون معتقد بودند بدترین نوع اعدام همان سوزاندن به آتش است.

در اینجا سخنى در مورد چگونگى آتش سوزى ابراهیم به میان نیامده است، همین اندازه در دنباله آیه مى خوانیم: «ولى خداوند او را از آتش رهایى بخشید» (فَاَنْجیهُ اللهُ مِنَ النّارِ).

شرح ماجراى آتش سوزى در سوره انبیا آیه 68ـ70 آمده است.

در پایان مى افزاید: «در این ماجرا نشانه هایى است براى کسانى که ایمان مى آورند» (اِنَّ فى ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یُؤْمِنُونَ).

(آیه 25) به هرحال ابراهیم(ع) از آن آتش عظیم به صورت خارق العاده اى به لطف پروردگار رهایى یافت، ولى تنها دست از بیان هدفهاى خود برنداشت بلکه شتاب وسرعت وحرارت بیشترى به آن داد.

ابراهیم «گفت: شما غیر از خدا بتهایى براى خود انتخاب کرده اى که مایه دوستى ومحبت میان شما در زندگى دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزارى مى جویید ویکدیگر را لعن مى کنید وجایگاه شما آتش است وهیچ یار ویاورى براى شما نخواهد بود» (وَقالَ اِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اَوْثانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیمَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْض وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْویکُمُ النّارُ وَمالَکُمْ مِنْ ناصِرینَ).

پرستش براى هر قوم وقبیله اى به اصطلاح رمز وحدت بود ونیز پیوندى میان آنها ونیاکانشان ایجاد مى کرد. از این گذشته سران کفار پیروان خود را دعوت به پرستش بتها مى کردند واین حلقه اتصالى بین «سران» و«پیروان» بود.

ولى در قیامت همه این پیوندهاى پوچ وپوسیده وپوشالى از هم گسسته مى شود وهر یک گناه را به گردن دیگرى مى اندازد.

 

(آیه 26) در این آیه اشاره به ایمان لوط وهجرت ابراهیم مى کند، مى گوید: «ولوط به او ]=ابراهیم[ ایمان آورد» (فَامَنَ لَهُ لُوطٌ).

«لوط» خود از پیامبران بزرگ خدا بود ـ مى گویند: پسر خواهر ابراهیم بود ـ واز آنجا که پیروى یک فرد بزرگ به منزله پیروى یک امت وملت است، خداوند در اینجا مخصوصاً از ایمان لوط آن شخصیت والاى معاصر ابراهیم سخن مى گوید: تا روشن شود اگر دیگران ایمان نیاوردند مهم نبود.

سپس مى افزاید: «و(ابراهیم) گفت: من بسوى پروردگارم هجرت مى کنم که اوصاحب قدرت وحکیم است» (وَقالَ اِنّى مُهاجِرٌ اِلى رَبّى اِنَّهُ هُوَالْعَزیزُ الْحَکیمُ).

ابراهیم(ع) از سرزمین بابل ـبه اتفاق لوط وهمسرش سارهـ به سوى سرزمین شام، مهد انبیا وتوحید، حرکت کرد، تا بتواند در آنجا دعوت توحید را وسعت بخشد.

(آیه 27) در این آیه سخن از مواهب چهارگانه اى است که خداوند بعد از این هجرت بزرگ به ابراهیم داد.

نخست فرزندان لایق وشایسته بود، فرزندانى که بتوانند چراغ ایمان ونبوت را در دودمان او روشن نگهدارند، مى گوید: «و(در اواخر عمر) اسحاق ویعقوب را به او بخشیدیم» (وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحقَ وَیَعْقُوبَ).

دیگر این که: «نبوّت وکتاب آسمانى را در دودمانش قرار دادیم» (وَجَعَلْنا فى ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ).

سوم این که: «وپاداش او را در دنیا دادیم» (وَآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِى الدُّنْیا).

این پاداش ممکن است اشاره به امور مختلفى باشد: مانند نام نیک ولسان صدق در میان همه امتها، چرا که همه به ابراهیم(ع) به عنوان یک پیامبر عظیم الشأن احترام مى گذارند، به وجود او افتخار مى کنند وشیخ الانبیایش مى نامند.

آبادى سرزمین مکه به دعاى او یکى دیگر از این پاداشها است.

چهارم این که: «او در آخرت از صالحان است»(وَاِنَّهُ فِى الاْخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ). واین یک مجموعه کامل از افتخارات را تشکیل مى دهد.

 

اشاره اى به سرگذشت نوح وابراهیم آلوده دامنان خیره سر!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma