با این همه باز مشرک مى شوید!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
آنجا که پاکدامنى عیب بزرگى است! از توطئه هاى آنها نگران مباش!

(آیه 60) در آیه قبل ـبعد از ذکر بخشهاى تکان دهنده اى از زندگى پنج پیامبر بزرگـ سؤال کوتاه وپرمعنایى مطرح شد که «آیا خداوند با این همه قدرت وتوانایى بهتر است یا بتهاى بى ارزشى که آنها ساخته اند».

از اینجا به بعد به شرح آن سؤال پرداخته وضمن پنج آیه که با پنج سؤال حساب شده شروع مى شود مشرکان را تحت بازپرسى ومحاکمه قرار مى دهد، وروشنترین دلائل توحید را ضمن اشاره به دوازده نمونه از مواهب بزرگ خداوند بیان مى کند.

 

نخست به خلقت آسمانها وزمین ونزول باران وبرکات ناشى از آن پرداخته چنین مى گوید: آیا بتهایى که معبود شما هستند بهترند «یا کسى که آسمانها وزمین را آفریده وبراى شما از آسمان آبى فرستاد پس با آن باغهاى زیبا وسرورانگیز رویاندیم» (اَمَّنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَاَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ مـاءً فَاَنْبَتْنا بِه حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَة).

در دنباله آیه روى سخن را به بندگان کرده، مى گوید: «شما قدرت نداشتید که درختان این باغهاى زیبا را برویانید» (ما کانَ لَکُمْ اَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها).

کار شما تنها بذرافشانى وآبیارى است، اما کسى که حیات را در دل این بذر آفریده، وبه نور آفتاب وقطرات حیاتبخش باران وذرات خاک فرمان مى دهد که این دانه ها را برویانید، تنها خداست.

به تعبیر دیگر: توحید در خلقت (توحید خالق) وتوحید در ربوبیت (توحید تدبیرکننده این جهان) پایه اى براى «توحید معبود» شمرده شده است.

ولذا در پایان آیه مى گوید: «آیا معبود دیگرى با خداست» (ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ).

«بلکه آنها گروهى هستند که (از روى نادانى، مخلوقات را) هم طراز (پروردگارشان) قرار مى دهند» (بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ).

(آیه 61) در دومین سؤال به بحث از موهبت آرامش وثبات زمینوقرارگاه انسان در این جهان پرداخته، مى گوید: آیا معبودهاى ساختگى آنها بهتر است «یا کسى که زمین را مستقر وآرام قرار داد، ودر میان آن، نهرهاى آب جارى، روان ساخت، وبراى زمین، کوههاى ثابت وپابرجا ایجاد کرد»؟! تاهمچون زرهى قشر زمین را از لرزش نگاه دارند (اَمَّنْ جَعَلَ الاَْرْضَ قَرارًا وَجَعَلَ خِلالَها اَنْهارًا وَجَعَلَ لَها رَواسِىَ).

ونیز «میان دو دریا (از آب شیرین وشور) مانعى قرار داد» تا با هم مخلوط نشوند (وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزًا).

آیا بتها نقشى در این نظام بدیع وشگفت انگیز دارند؟! حتى بت پرستان چنین ادعایى نمى کنند.

 

لذا در پایان آیه بار دیگر این سؤال را تکرار مى کند که «آیا معبودى با الله هست»؟ (ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ).

نه «بلکه بیشترشان نادانند وبى خبر» (بَلْ اَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).

(آیه 62) در سومین سؤال، از این سؤالات پنجگانه که مجموعه اى از یک بازپرسى ومحاکمه معنوى را تشکیل مى دهد، سخن از حل مشکلات، وشکستن بن بستها واجابت دعاهاست.

مى گوید: آیا معبودهاى بى ارزش شما بهترند «یا کسى که دعاى مضطر ودرمانده را هنگامى که او را بخواند به اجابت مى رساند وگرفتارى وبلا را برطرف مى کند»؟! (اَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ).

آرى! در آن هنگام که تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مى شود واز هر نظر درمانده ومضطر مى گردد، تنها کسى که مى تواند قفل مشکلات را بگشاید نور امید در دلها بپاشد ذات پاک اوست ونه غیر او.

از آنجا که این واقعیت به عنوان یک احساس فطرى در درون جان همه انسانهاست، بت پرستان نیز به هنگامى که در میان امواج خروشان دریا گرفتار مى شوند تمام معبودهاى خود را فراموش کرده، دست به دامن لطف «الله» مى زنند همان گونه که قرآن مى گوید: «هنگامى که سوار کشتى مى شوند خدا را مى خوانند در حالى که پرستش را مخصوص او مى دانند». (عنکبوت/65)

سپس مى افزاید: نه تنها مشکلات وناراحتیها را برطرف مى سازد بلکه «شما را خلفاى زمین قرار مى دهد» (وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الاَْرْضِ).

«آیا (با این همه) معبودى با خداست»؟ (ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ).

«ولى شما کمتر متذکر مى شوید» (قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ). واز این دلائل روشن پند واندرز نمى گیرید.

(آیه 63) در چهارمین سؤال مسأله هدایت را مطرح کرده، مى گوید: آیا این بتها بهترند «یا کسى که شما را در تاریکیهاى صحرا ودریا (به وسیله ستارگان) هدایت مى کند»؟ (اَمَّنْ یَهْدیکُمْ فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ).

 

«وکسى که بادها را به عنوان بشارت دهندگان پیش از نزول رحمتش مى فرستد» (وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَىْ رَحْمَتِه). بادهایى که بیانگر نزول بارانند وهمانند پیک مخصوص بشارت، پیشاپیش آن حرکت مى کنند.

ودر پایان آیه، بار دیگر، مشرکان را مخاطب ساخته، مى گوید: «آیا معبود دیگرى با خداست»؟! (ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ).

سپس بى آنکه منتظر جواب آنها باشد اضافه مى کند: «خداوند برتر وبالاتر است از آنچه براى او شریک قرار مى دهند» (تَعالَى اللهُ عَمّا یُشْرِکُونَ).

(آیه 64) در این آیه پنجمین سؤال را که در مورد مبدأ ومعاد است به این صورت مطرح مى کند: آیا معبودان شما بهترند «یا کسى که آفرینش را آغاز کرد وسپس آن را اعاده مى کند»؟! (اَمَّنْ یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ).

«وکسى که (در میان این آغاز وانجام) شما را از آسمان وزمین روزى مى دهد» (وَمَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ).

«آیا (با این حال باز هم معتقدید که) معبودى با خداست» (ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ).

«به آنها بگو: (اگر چنین اعتقادى دارید) دلیلتان را بیاورید اگر راست مى گویید» (قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).

منظور از «رزق آسمان» باران ونور آفتاب ومانند آن است، ومنظور از «رزق زمین» گیاهان ومواد غذایى مختلفى است که مستقیماً از زمین مى روید یا بطور غیرمستقیم از زمین نشأت مى گیرد همچون دامها، همچنین معادن ومواد گوناگونى که انسان در زندگى خود از آن بهره مى گیرد.

(آیه 65) از آن جا که در آیه قبل سخن از قیامت ورستاخیز به میان آمد در اینجا این مسأله را از جوانب مختلف مورد بررسى قرار مى دهد.

نخست به پاسخ سؤالى مى پردازد که مشرکان بارها آن را مطرح کرده بودند ومى گفتند قیامت کى برپا مى شود؟

مى فرماید: «بگو: هیچ کس از کسانى که در آسمان وزمین هستند ـ جز خدا ـ از غیب آگاه نیستند، ونمى دانند کى برانگیخته مى شوند» (قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ الْغَیْبَ اِلاَّ اللهُ وَما یَشْعُرُونَ اَیّانَ یُبْعَثُونَ).

ولى این منافات با آن ندارد که خداوند بخشى از علم غیب را در اختیار هر کس بخواهد بگذارد.

(آیه 66) سپس درباره عدم آگاهى مشرکان از قیامت وشک وتردید وبى خبریشان مى فرماید: «آنها اطلاع صحیحى درباره آخرت ندارند بلکه در اصل آن شک دارند بلکه نسبت به آن نابینایند»! (بَلِ ادّارَکَ عِلْمُهُمْ فِى الاْخِرَةِ بَلْ هُمْ فى شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ).

چرا که نشانه هاى آخرت در زندگى همین دنیا نمایان است: بازگشت زمین مرده به حیات در فصل بهار، بارور شدن درختانى که در فصل زمستان از کار افتاده بود ومشاهده عظمت قدرت خدا در مجموعه آفرینش، همگى دلیل بر امکان زندگى پس از مرگ است، اما آنها همچون نابینایان از کنار این صحنه ها مى گذرند.

(آیه 67) این آیه منطق منکران رستاخیز را در یک جمله بیان مى کند; «کافران گفتند: آیا هنگامى که ما وپدرانمان خاک شدیم باز هم (از دل خاک) بیرون فرستاده خواهیم شد»؟ (وَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا ءَاِذا کُنّا تُرابًا وَآباؤُنا اَئِنّا لَمُخْرَجُونَ).

(آیه 68) سپس آنها مى افزایند: «این وعده بى پایه اى است که به ما وپدرانمان از پیش داده شده» وهرگز اثرى از آن نمایان نبوده ونیست (لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَآباؤُنا مِنْ قَبْلُ).

«اینها جز همان افسانه هاى پیشینیان نیست»، اینها اوهام وخرافات است (اِنْ هذا اِلاّ اَساطیرُ الاَْوَّلینَ).

بنابراین نخست از استبعاد شروع مى کردند وبعد آن را پایه انکار مطلق قرار مى دادند.

ضمناً آنها با این تعبیر مى خواستند سخن پیامبر را در مورد قیامت تحقیر کنند وبگویند: این از وعده هاى کهنه وبى اساس است که دیگران هم به نیاکان ما داده اند ومطلب تازه اى به نظر نمى رسد که قابل بررسى ومطالعه باشد.

(آیه 69) در آیات گذشته سخن از انکار معاد از سوى کفار متعصب بود. در اینجا به جاى این که دلیلى براى آنها ذکر کند آنها را به مجازاتهاى الهى که در پیش دارند تهدید وانذار مى کند.

روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، مى گوید: «بگو: در روى زمین سیر کنید (وآثار گذشتگان را ببینید) پس بنگرید عاقبت کار مجرمان وگنهکاران به کجا رسید»؟ (قُلْ سیرُوا فِى الاَْرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ).

چگونه مى گویید این وعده ها به نیاکان ما نیز داده شد وآنها نیز به آن اعتنا نکردند وضررى هم ندیدند؟

 

آنجا که پاکدامنى عیب بزرگى است! از توطئه هاى آنها نگران مباش!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma