اسرار درونى این حوادث!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
معلم الهى واین اعمال زننده؟! درسهاى داستان خضر وموسى

(آیه 79) بعد از آن که فراق وجدایى موسى وخضر مسلّم شد، لازم بود این استاد الهى اسرار کارهاى خود را که موسى تاب تحمل آن را نداشت بازگو کند، ودر واقع بهره موسى از مصاحبت او فهم راز این سه حادثه عجیب بود که مى توانست کلیدى باشد براى مسائل بسیار، وپاسخى براى پرسشهاى گوناگون.

نخست از داستان کشتى شروع کرد وگفت: «اما کشتى به گروهى مستمند تعلق داشت که با آن در دریا کار مى کردند، من خواستم آن را معیوب کنم زیرا (مى دانستم) در پشت سر آنها پادشاهى ستمگر است که هر کشتى سالمى را از روى غصب مى گیرد» (اَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِى الْبَحْرِ فَاَرَدْتُ اَنْ اَعیبَها وَکانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَة غَصْبًا).

وبه این ترتیب در پشت چهره ظاهرى زننده سوراخ کردن کشتى، هدف مهمى که همان نجات آن از چنگال یک پادشاه غاصب بوده است، وجود داشته، چرا که او هرگز کشتیهاى آسیب دیده را مناسب کار خود نمى دید واز آن چشم مى پوشید، خلاصه این کار در مسیر حفظ گروهى مستمند بود وباید انجام مى شد.

(آیه 80) سپس به بیان راز حادثه دوم یعنى قتل نوجوان پرداخته چنین مى گوید: «واما آن نوجوان پدر ومادرش با ایمان بودند، وبیم داشتیم که آنان رابه طغیان وکفر وادارد» (وَاَمَّا الْغُلامُ فَکانَ اَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشینا اَنْ یُرْهِقَهُماطُغْیانًا وَکُفْرًا).

به هر حال آن مرد عالم، اقدام به کشتن این نوجوان کرد وحادثه ناگوارى را که در آینده براى یک پدر ومادر با ایمان در فرض حیات او رخ مى داد دلیل آن گرفت.

(آیه 81) وبعد اضافه کرد: «ما چنین کردیم که پروردگارشان فرزندى پاکتر وپرمحبت تر به جاى او به آنها عطا فرماید» (فَاَرَدْنا اَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْرًا مِنْهُ زَکوةً وَاَقْرَبَ رُحْمًا).

(آیه 82) در این آیه مرد عالم پرده از روى راز سومین کار خود یعنى تعمیر دیوار بر مى دارد وچنین مى گوید: «اما دیوار متعلق به دو نوجوان یتیم در شهر بود، وزیر آن گنجى متعلق به آنها وجود داشت وپدر آنها مرد صالحى بود» (وَاَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِى الْمَدینَةِ وَکانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَکانَ اَبُوهُما صالِحًا).

«پس پروردگار تو مى خواست آنها به سر حد بلوغ برسند، وگنجشان را استخراج کنند» (فَاَرادَ رَبُّکَ اَنْ یَبْلُغا اَشُدَّهُما وَیَسْتَخْرِجا کَنْزَهُما).

«این رحمتى بود از ناحیه پروردگار تو» (رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).

ومن مأمور بودم به خاطر نیکوکارى پدر ومادر این دو یتیم آن دیوار را بسازم، مبادا سقوط کند وگنج ظاهر شود وبه خطر بیفتد.

در پایان براى رفع هرگونه شک وشبهه از موسى، وبراى این که به یقین بداندهمه این کارها بر طبق نقشه ومأموریت خاصى بوده است اضافه کرد: «ومناین کار را به دستور خودم انجام ندادم» بلکه فرمان خدا ودستور پروردگار بود(وَما فَعَلْتُهُ عَنْ اَمْرى).

آرى! «این بود سرّ کارهایى که توانایى شکیبایى در برابر آنها را نداشتى» (ذلِکَ تَأْویلُ مالَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا).

 

معلم الهى واین اعمال زننده؟! درسهاى داستان خضر وموسى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma