تفسیر: چرا این پیامبر گنجها وباغها ندارد؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
شأن نزول محاکمه معبودان وعابدان گمراه

از آنجا که در آیات گذشته بخشى از ایرادهاى کفار در باره قرآن مجید مطرح گردید وبه آن پاسخ داده شد،در اینجا بخش دیگرى را که مربوط به رسالت شخص پیامبر است مطرح کرده وپاسخ مى گوید.

مى فرماید: «آنها گفتند: چرا این رسول، غذا مى خورد ودر بازارها راه مى رود»؟! (وَقالُوا مالِ هذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَیَمْشى فِى الاَْسْواقِ).

 

در حالى که او مى خواهد هم ابلاغ دعوت الهى کند وهم بر همه ماحکومت نماید!

اصولا آنها معتقد بودند افراد با شخصیت نباید شخصاً براى رفع حوائج خود به بازارها گام بگذارند، باید مأموران وخدمتگذاران را به دنبال این کار بفرستند.

سپس افزودند: «چرا لااقل فرشته اى (از سوى خدا) بر او فرستاده نشده که (به عنوان گواه صدق دعوتش) همراه او، مردم را انذار کند»؟! (لَوْلا اُنْزِلَ اِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذیرًا).

(آیه 8) بسیار خوب به فرض که قبول کنیم رسول خدا مى تواند انسان باشد، ولى آخر چرا یک انسان تهى دست وفاقد مال وثروت؟ «چرا گنجى از آسمان براى او انداخته نمى شود ویا لااقل چرا باغى ندارد که از آن بخورد وامرار معاش کند؟! (اَوْ یُلْقى اِلَیْهِ کَنْزٌ اَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها).

وباز به اینها قناعت نکردند وسرانجام با یک نتیجه گیرى غلط او را متهم به جنون ساختند چنانکه در پایان همین آیه مى خوانیم: «وستمگران گفتند: (اى مردمى که به او ایمان آورده اید) شما تنها از یک انسان مجنون وکسى که مورد سحر ساحران قرار گرفته است پیروى مى کنید»! (وَقالَ الظّالِمُونَ اِنْ تَتَّبِعُونَ اِلاّ رَجُلاً مَسْحُورًا). چرا که آنها معتقد بودند ساحران مى توانند در فکر وهوش افراد دخالت کنند وسرمایه عقل را از آنها بگیرند؟

(آیه 9) این آیه پاسخ همه اینها را در یک جمله کوتاه چنین بیان مى کند: «ببین چگونه براى تو مثلها زدند، وبه دنبال آن گمراه شدند، آنچنان که قدرت پیدا کردن راه را ندارند» (اُنْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الاَْمْثالَ فَضَلُّوا فَلا یَسْتَطیعُونَ سَبیلاً).

این جمله تعبیر گویایى است از این واقعیت که آنها در مقابل دعوت حق وقرآنى که محتواى آن شاهد گویاى ارتباطش با خداست به یک مشت سخنان واهى وبى اساس دست زده ومى خواهند با این حرفهاى بى پایه، چهره حقیقت را بپوشانند.

(آیه 10) این آیه همانند آیه قبل روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده ـبه عنوان تحقیر سخنان آنها، واین که قابل جوابگویى نیستـ مى فرماید: «زوال ناپذیر وبزرگ است خدایى که اگر بخواهد براى تو بهتر از این قرار مى دهد، باغهایى که از زیر درختانش نهرها جارى باشد، (واگر بخواهد) براى تو قصرهاى مجلل قرار مى دهد» (تَبارَکَ الَّذى اِنْ شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْرًا مِنْ ذلِکَ جَنّات تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ وَیَجْعَلْ لَکَ قُصُورًا).

مگر باغها وقصرهاى دیگران را چه کسى به آنها داده جز خدا؟

اصولا چه کسى این همه نعمت وزیبایى را دراین عالم آفریده جز پروردگار!

ولى او هرگز نمى خواهد مردم شخصیت تو را در مال وثروت وقصر وباغ بدانند، واز ارزشهاى واقعى غافل شوند.

(آیه 11) در اینجا ـ به دنبال بحثى که از انحراف کفار در مسأله توحید ونبوت پیامبر(صلى الله علیه وآله)در آیات قبل بود ـ سخن از بخش دیگرى از انحرافات آنها در زمینه معاد مى گوید، ودر حقیقت با بیان این بخش روشن مى شود که آنها در تمام اصول دین گرفتار تزلزل وانحراف بودند، هم در توحید وهم در نبوت وهم در معاد، که دو قسمت آن در آیات گذشته آمده، واکنون سومین بخش را مى خوانیم.

نخست مى گوید: «بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند» (بَلْ کَذَّبُوا بِالسّاعَةِ).

چرا که اگر کسى ایمان به چنان دادگاه عظیم وپاداش وکیفرالهى داشته باشد این چنین بى پروا حقایق را به باد مسخره نمى گیرد وبا ذکر بهانه هاى واهى از دعوت پیامبرى که دلائل نبوتش آشکار است سر نمى پیچد.

اما قرآن در اینجا به پاسخ استدلالى نپرداخته، چرا که این گروه اهل منطق واستدلال نبودند، بلکه آینده شوم ودردناک آنها را در برابر چشمشان مجسم مى سازد.

نخست مى گوید: «وما براى کسى که قیامت را انکار کند آتش سوزانى مهیا کرده ایم» (وَاَعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعیرًا).

(آیه 12) سپس توصیف عجیبى از این آتش سوزان کرده، مى گوید: «هنگامى که این آتش آنها را از راه دور ببیند (چنان به هیجان مى آید که) صداى وحشتناک وخشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است مى شنوند»! (اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکان بَعْیدا سَمِعُوا لَها تَغَیُّظًا وَزَفیرًا).

این تعبیرات از شدت این عذاب الهى خبر مى دهد ونشان مى دهد که آتش سوزان دوزخ همچون حیوان درنده گرسنه اى که در انتظار طعمه خویش است انتظار این گروه را مى کشد ـ پناه بر خدا.

(آیه 13) این وضع دوزخ است به هنگامى که آنها را از دور مى بیند، اما وضع آنها را در آتش دوزخ چنین توصیف مى کند: «وهنگامى که در مکان تنگ ومحدودى از آن (آتش) در حالى که در غل وزنجیرند افکنده شوند فریاد واویلاشان بلند مى شود» (وَاِذا اُلْقُوا مِنْها مَکانًا ضَیِّقًا مُقَرَّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُورًا).

«دوزخ» مکان وسیعى است اما آنها را در این مکان وسیع آن چنان محدود مى کنند که طبق بعضى از روایات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است!

(آیه 14) اما به زودى به آنها گفته مى شود: «امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار ناله واویلا سر دهید» (لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُورًا واحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا کَثیرًا).

ودر هر حال این ناله شما به جایى نخواهد رسید ومرگ وهلاکى در کار نخواهد بود، بلکه باید زنده بمانید ومجازاتهاى دردناک را بچشید.

(آیه 15) سپس روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده دستور مى دهد آنها را به یک داورى دعوت کند، مى فرماید: «بگو: آیا این (سرنوشت دردناک) بهتر است، یا بهشت جاویدانى که به پرهیزکاران وعده داده شده است؟ بهشتى که هم پاداش اعمال آنها است وهم جایگاه وقرارگاهشان» (قُلْ اَذلِکَ خَیْرٌ اَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَمصیرًا).

(آیه 16) همان بهشتى که «هر چه بخواهند در آنجا براى آنها فراهم است» (لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ).

همان بهشتى که «جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدینَ).

«این وعده اى است مسلّم که پروردگارت بر عهده گرفته است» (کانَ عَلى رَبِّکَ وَعْدًا مَسْؤُلاً).

این گونه سؤالها وداورى طلبیدنها براى بیدار ساختن وجدانهاى خفته است که آنها را در برابر یک امر بدیهى وبر سر دو راهى قرار دهند.

 

شأن نزول محاکمه معبودان وعابدان گمراه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma