برهان دندانشکن ابراهیم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
شمه اى از داستان پیامبران آنجا که آتش گلستان مى شود

(آیه 63) ابراهیم آن چنان جوابى گفت که آنها را سخت در محاصره قرار داد، محاصره اى که قدرت بر نجات از آن نداشتند ابراهیم «گفت: بلکه این کار را این بت بزرگ آنها کرده! از خودشان سؤال کنید اگر سخن مى گویند»! (قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا فَاسْئَلُوهُمْ اِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ).

اصول جرم شناسى مى گوید متهم کسى است که آثار جرم را همراه دارد، در اینجا آثار جرم در دست بت بزرگ است.

اصلا چرا شما به سراغ من آمدید؟ چرا خداى بزرگتان را متهم نمى کنید»؟ آیا احتمال نمى دهید او آنها را رقیب آینده خود فرض کرده وحساب همه را یک جا رسیده است؟!

(آیه 64) سخنان ابراهیم، بت پرستان را تکان داد، وجدان خفته آنها را بیدار کرد وهمچون توفانى که خاکسترهاى فراوان را از روى شعله هاى آتش برگیرد وفروغ آن را آشکار سازد، فطرت توحیدى آنها را از پشت پرده هاى تعصب وجهل وغرور آشکار ساخت.

در یک لحظه کوتاه وزودگذر از این خواب عمیق ومرگ زا بیدار شدند، چنانکه قرآن مى گوید: «پس آنها به وجدان وفطرتشان باز گشتند وبه خود گفتند: حقاً که شما ظالم وستمگرید» (فَرَجَعُوا اِلى اَنْفُسِهِمْ فَقالُوا اِنَّکُمْ اَنْتُمُ الظّالِمُونَ).

هم به خویشتن ظلم وستم کردید وهم بر جامعه اى که به آن تعلق دارید وهم به ساحت مقدس پروردگار بخشنده نعمتها.

(آیه 65) ولى افسوس که زنگار جهل وتعصب وتقلید کورکورانه بیشتر از آن بود که با نداى صیقل بخش این قهرمان توحید بکلى زدوده شود.

افسوس که این بیدارى روحانى ومقدس چندان به طول نیانجامید، ودر ضمیر آلوده وتاریکشان از طرف نیروهاى اهریمنى وجهل قیامى بر ضد این نور توحیدى صورت گرفت وهمه چیز به جاى اول بازگشت، چه تعبیر لطیفى قرآن مى کند: «سپس آنها بر سرهاشان واژگونه شدند» (ثُمَّ نُکِسُوا عَلى رُؤُسِهِمْ).

وبراى این که از طرف خدایان گنگ وبسته دهانشان عذرى بیاورند گفتند: «تو میدانى اینها هرگز سخن نمى گویند»! (لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ).

اینها همیشه خاموشند وابهت سکوت را نمى شکنند!

وبا این عذر پوشالى خواستند ضعف وزبونى وذلت بتها را کتمان کنند.

(آیه 66) اینجا بود که میدانى براى استدلال منطقى در برابر ابراهیم قهرمان گشوده شد تا شدیدترین حملات خود را متوجه آنها کند، ومغزهایشان را زیر رگبارى از سرزنش منطقى وبیدارکننده قرار دهد: «فریاد زد: آیا شما معبودهایى غیر خدا را مى پرستید که نه کمترین سودى به حال شما دارند ونه کوچکترین ضررى» (قالَ اَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلا یَضُرُّکُمْ).

(آیه 67) باز این معلم توحید، سخن را از این هم فراتر برد وبا تازیانه هاى سرزنش بر روح بى دردشان کوبید وگفت: «اف بر شما، وبر این معبودهایى که غیر از الله انتخاب کرده اید»! (اُفٍّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ).

«آیا هیچ اندیشه نمى کنید، وعقل در سر ندارید»؟ (اَفَلا تَعْقِلُونَ).

ولى درتوبیخ وسرزنششان،ملایمت را از دست نداد مبادا بیشترلجاجت کنند.

 

شمه اى از داستان پیامبران آنجا که آتش گلستان مى شود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma