تفسیر: آنها که امید لقاى خدا را دارند!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
شأن نزول محتواى سوره

این آیه وآیه بعد در ارتباط با کل مباحث این سوره است، گویى قرآن مى خواهد بگوید که آگاهى بر سرگذشت اصحاب کهف، و موسى وخضر، وذوالقرنین در برابر علم بى پایان خدا مطلب مهمى نیست.

روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، مى گوید: «بگو: اگر دریاها براى نوشتن کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان مى یابد پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان گیرد، هر چند همانند آن را به آن اضافه کنیم» (قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِدادًا لِکَلِماتِ رَبّى لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبّى وَلَوْ جِئْنا بِمِثْلِه مَدَدًا).

در حقیقت قرآن در این آیه توجه به این واقعیت مى دهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما مى بینید یا مى دانید یا احساس مى کنید، بلکه آن قدر عظمت وگسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند وبخواهند نام آن وصفات وویژگیهاى آنها را بنویسند دریاها پایان مى یابند پیش از آن که موجودات جهان هستى را احصا کرده باشند.

قابل توجه این که: آیه فوق در عین این که گسترش بى انتهاى جهان هستى را در گذشته وحال وآینده مجسم مى سازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز هست، چرا که مى دانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده وخواهد بود احاطه علمى دارد، بلکه علم او از وجود این موجودات جدا نخواهد بود ـ دقت کنید.

پس به تعبیر دیگر مى توان گفت: اگر تمام اقیانوسهاى روى زمین مرکب وجوهر شوند وهمه درختان قلم گردند هرگز قادر نیستند آنچه در علم خداوند است رقم بزنند.

(آیه 110) این آیه که آخرین آیه سوره کهف است مجموعه اى است از اصول اساسى اعتقادات دینى، «توحید» و «معاد» و«رسالت پیامبر»(صلى الله علیه وآله)ودر واقع همان چیزى است که آغاز سوره کهف نیز با آن بوده است.

واز آنجا که مسأله نبوت در طول تاریخش با انواع غلو ومبالغه همراه بوده است آن را چنین بیان مى کند: «بگو: من فقط بشرى همچون شما هستم (یگانه امتیازم این است) که بر من وحى مى شود» (قُلْ اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى اِلَىَّ).

وبا این تعبیر بر تمام امتیازات پندارى شرک آلودى که پیامبران را از مرحله بشریت به مرحله الوهیت بالا مى برد قلم سرخ مى کشد.

سپس از میان تمام مسائلى که وحى مى شود، انگشت روى مسأله توحید مى گذارد ومى گوید: بر من وحى مى شود «که معبود شما فقط یکى است» (اَنَّما اِلهُکُمْ اِلهٌ واحِدٌ).

در اینجا تنها به مسأله توحید اشاره شده است، زیرا توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست بلکه خمیر مایه همه اصول وفروع اسلام است.

اگر در یک مثال ساده تعلیمات دین را از اصول وفروع به دانه هاى گوهرى تشبیه کنیم باید توحید را به آن ریسمانى تشبیه کرد که این دانه ها را به هم پیوند مى دهد واز مجموع آن گردنبند پرارزش وزیبایى مى سازد.

به همین دلیل در احادیث مى خوانیم که: جمله «لااِلهَ اِلاَّ اللهُ» قلعه محکم پروردگار است وهر کس در آن وارد شود از عذاب وکیفر الهى در امان است.

سومین جمله این آیه اشاره به مسأله رستاخیز مى کند وآن را با حرف «فاء» به مسأله توحید پیوند مى زند، ومى گوید: «بنابراین هر کس امید لقاى پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد» (فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّه فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحًا).

لقاى پروردگار که همان مشاهده باطنى ذات پاک او با چشم دل وبصیرت درون است گرچه در این دنیا هم براى مؤمنان راستین امکان پذیر است اما در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر وروشنتر جنبه همگانى وعمومى پیدا مى کند.

در آخرین جمله حقیقت عمل صالح را در یک بیان کوتاه چنین بازگو مى کند: «ونباید کسى را در عبادت پروردگارش شریک سازد» (وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّه اَحَدًا).

به تعبیر روشنتر تا حقیقت خلوص واخلاص، در عمل نیاید رنگ عمل صالح به خود نخواهد گرفت. در حقیقت عمل صالحى که از انگیزه الهى واخلاص، سرچشمه گرفته وبا آن آمیخته شده است گذرنامه لقاى پروردگار است!

عمل خالص تا آن حدّ در اسلام مورد اهمیت است که در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «کسى که چهل روز اعمال خود را خالصانه انجام دهد، خداوند چشمه هاى حکمت ودانش را از قلبش بر زبانش مى گشاید».

«پایان سوره کهف»

 

شأن نزول محتواى سوره
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma