شمه اى از داستان پیامبران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
برگزیده تفسیر نمونه جلد 3
همه مى میرند! برهان دندانشکن ابراهیم

(آیه 48) از این آیات به بعد فرازهایى از زندگانى پیامبران که آمیخته با نکات بسیار آموزنده اى است بیان شده، که بحثهاى گذشته را در زمینه نبوت پیامبر اسلام(ص) ودرگیرى او با مخالفان، با توجه به اصول مشترکى که حاکم بر آنهاست، روشنتر مى سازد.

در این آیه مى فرماید: «ما به موسى وهارون فرقان (وسیله تشخیص حق از باطل) بخشیدیم، ونور ویادآورى براى پرهیزکاران» (وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَهرُونَ الْفُرْقانَ وَضِیاءً وَذِکْرًا لِلْمُتَّقینَ).

(آیه 49) در این آیه «پرهیزکاران» را چنین معرفى مى کند: «آنها کسانى هستند که از پروردگارشان در غیب ونهان مى ترسند» ترسى آمیخته با احترام وتعظیم (اَلَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ).

«وآنان از روز رستاخیز بیم دارند» (وَهُمْ مِنَ السّاعَةِ مُشْفِقُونَ).

در واقع پرهیزکاران به روز قیامت بسیار علاقه مندند چون کانون پاداش ورحمت الهى است اما با این حال از حساب وکتاب خدا نیز بیمناکند.

(آیه 50) این آیه قرآن را در مقایسه با کتب پیشین قرار داده، مى گوید: «واین ذکر مبارکى است که ما آن را (بر شما) نازل کردیم» (وَهذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ اَنْزَلْناهُ).

«پس آیا شما آن را انکار مى کنید» (اَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ).

آیا چنین کتابى، جاى انکار دارد! دلایل حقانیتش در خودش نهفته، ونورانیتش آشکار است، ورهروان راهش سعادتمند وپیروز.

(آیه 51) گفتیم در این سوره فرازهاى بسیارى از حالات انبیاء آمده است.

در اینجا بخش مهمى از زندگى ومبارزات ابراهیم(ع) با بت پرستان انعکاس یافته، نخست مى فرماید: «وما وسیله رشد وهدایت را از قبل در اختیار ابراهیم گذاردیم، وبه (شایستگى) او آگاه بودیم» (وَلَقَدْ آتَیْنا اِبْرهیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِه عالِمینَ).

(آیه 52) سپس به یکى از مهمترین برنامه هاى ابراهیم(ع) اشاره کرده، مى گوید: «آن هنگام که به پدرش (آزر) وقوم او گفت: این مجسمه هاى بى روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى کنید؟» (اِذْ قالَ لاَِبیهِ وَقَوْمِه ما هذِهِ الـتَّماثیلُ الَّتى اَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ).

تعبیر «لاَِبیهِ» (پدرش) اشاره به عمویش آزر است زیرا عرب گاه به عمو «اب» مى گوید.

این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنى است براى ابطال بت پرستى زیرا آنچه از بتها مى بینیم همین مجسمه وتمثال است، بقیه تخیل است وتوهّم.

(آیه 53) ولى بت پرستان هیچ گونه جوابى در برابر این منطق گویا نداشتند جز این که مطلب را از خود ردّ کنند وبه نیاکانشان ارتباط دهند لذا «گفتند: ما پدران ونیاکان خویش را دیدیم که اینها را پرستش مى کنند» وما به سنت نیاکانمان وفا داریم (قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدینَ).

(آیه 54) از آنجا که هیچ دلیلى نداریم که نیاکان عاقلتر وعالمتر از نسلهاى بعد باشند، بلکه غالباً قضیه به عکس است چون با گذشت زمان علم ودانشها گسترده تر مى شود، ابراهیم بلافاصله به آنها «پاسخ گفت: هم شما وهم پدرانتان بطور قطع در گمراهى آشکارى بودید» (قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ اَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ فى ضَلال مُبین).

(آیه 55) این تعبیر که توأم با انواع تأکیدها وحاکى از قاطعیت تمام است، سبب شد که بت پرستان کمى به خود آمده در صدد تحقیق برآیند، رو به سوى ابراهیم کرده: «گفتند: آیا مطلب حقّى براى ما آورده اى یا شوخى مى کنى»! (قالُوا اَجِئْتَنا بِالْحَقِّ اَمْ اَنْتَ مِنَ اللاّعِبینَ)!

(آیه 56) اما ابراهیم صریحاً به آنها پاسخ «گفت: (آنچه مى گویم جدى است وعین واقعیت که) پروردگار شما پروردگار آسمانها وزمین است» (قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ).

«همان خدایى که آنها را آفریده ومن از گواهان این عقیده ام» (اَلَّذى فَطَرَهُنَّ وَاَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ).

ابراهیم با این گفتار قاطعش نشان داد آن کس شایسته پرستش است که آفریدگار آنها وزمین وهمه موجودات است.

(آیه 57) ابراهیم براى این که ثابت کند این مسأله صددرصد جدى است واو بر سر عقیده خود تا همه جا ایستاده، ونتائج ولوازم آن را هر چه باشد با جان ودل مى پذیرد اضافه کرد: «وبه خدا سوگند، در غیاب شما نقشه اى براى نابودى بتهایتان مى کشم!» (وَتَاللهِ لاََکیدَنَّ اَصْنامَکُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرینَ).

(آیه 58) به هر حال او بى آنکه از خطرات این کار بترسد ویا از توفانى که پشت سر این عمل بهوجود مى آید هراسى به دل راه دهد در یک فرصت مناسب مردانه وارد میدان شد، وبا یک دنیا قهرمانى به جنگ این خدایان پوشالى رفت که آن همه علاقه مند متعصب ونادان داشتند، بطورى که قرآن مى گوید: «پس همه آنها را قطعه قطعه کرد، جز بت بزرگى که داشتند»! (فَجَعَلَهُمْ جُذاذًا اِلاّ کَبیرًا لَهُمْ).

وهدفش این بود «شاید بت پرستان به سراغ او بیایند» واو هم تمام گفتنیها را بگوید (لَعَلَّهُمْ اِلَیْهِ یَرْجِعُونَ).

درست است که ما از لفظ «بت پرستى» بیشتر متوجه بتهاى سنگى وچوبى مى شویم، ولى از یک نظر بت وبت پرستى مفهوم وسیعى دارد که هر نوع توجه به غیر خدا را، در هر شکل وصورت شامل مى شود. وطبق حدیث معروف «هر چه انسان را به خود مشغول واز خدا دور سازد بت اوست»!

(آیه 59) سرانجام بت پرستان وارد بتخانه شدند وبا صحنه اى روبرو گشتند که هوش از سرشان پرید، به جاى آن بتخانه آباد، با تلى از بتهاى دست وپا شکسته وبه هم ریخته روبرو شدند! فریادشان بلند شد «صدا زدند: چه کسى این بلا را بر سر خدایان ما آورده است»؟! (قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِالِهَتِنا).

«مسلماً او (هر کس بوده) از ظالمان وستمگران است» (اِنَّهُ لَمِنَ الظّالِمینَ).

او هم به خدایان ما ستم کرده، وهم به جامعه وجمعیت ما وهم به خودش!

(آیه 60) اما گروهى که تهدیدهاى ابراهیم را نسبت به بتها در خاطر داشتند، وطرز رفتار اهانت آمیز او را با این معبودهاى ساختگى مى دانستند «گفتند: ما شنیدیم جوانکى (سخن از بتها مى گفت و) از آنها (به بدى) یاد مى کرد که نامش ابراهیم است» (قالُوا سَمِعْنا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ).

ابراهیم طبق بعضى از روایات در آن موقع کاملا جوان بود واحتمالا سنش از شانزده سال تجاوز نمى کرد.

(آیه 61) اصولا معمول این است هنگامى که جنایتى در نقطه اى رخ مى دهد براى پیدا کردن شخصى که آن را انجام داده به دنبال ارتباطهاى خصومت آمیز مى گردند، ومسلماً در آن محیط کسى جز ابراهیم آشکارا با بتها گلاویز نبود، ولذا تمام افکار متوجه او شد جمعیت «گفتند: اکنون که چنین است پس (بروید) او را در برابر چشم مردم حاضر کنید تا آنها (که مى شناسند وخبر دارند) گواهى دهند» (قالُوا فَأْتُوا بِه عَلى اَعْیُنِ النّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ).

(آیه 62) جارچیان در اطراف شهر فریاد زدند که هر کس از ماجراى خصومت ابراهیم وبدگویى او نسبت به بتها آگاه است حاضر شود.

سرانجام محکمه ودادگاه تشکیل شد وزعماى قوم در آنجا جمع بودند بعضى مى گویند: خود نمرود نیز بر این ماجرا نظارت داشت.

نخستین سؤالى که از ابراهیم کردند این بود «گفتند: آیا تو این کار را با خدایان ما کرده اى؟ اى ابراهیم»! (قالُوا ءَاَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِالِهَتِنا یا اِبْرهیمُ).

 

همه مى میرند! برهان دندانشکن ابراهیم
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma