پیام هاى آیه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهای زیبای قرآن جلد 1
شرح و تفسیر

1- عذابها و ناملایمات نتیجه کار خود ماست

از آیات مختلف قرآن مجید - مخصوصاً از دو آیه مذکور - درمى یابیم که عذاب هاى الهى و ناملایمات و گرفتارى هاى اجتماعى، نتیجه اعمال و کارهاى خود ماست و خداوند بخشنده مهربان، به هیچ کس ظلم و ستم روا نمى دارد.

در جامعه اى که عدّه زیادى از جوانان آن، وسایل ابتدایى و ساده زندگى و ازدواج را ندارند و از طرفى، عدّه اى بالاترین مهریّه و سنگین ترین جهیزیّه ها را براى ازدواج فرزندان خود در نظر مى گیرند و در عروسى هاى خود میلیونها تومان خرج مى کنند، در چنین جامعه اى اگر ناامنى ایجاد شود و فساد و فحشاء شایع گردد چه کسى عامل آن است؟ آیا جز خود افراد این اجتماع، مى توان دیگران را سرزنش کرد؟!

از این رو، قران مجید در آیه 41 سوره روم مى فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِى النّاسِ لِیُذْیقَهُمْ بَعْضَ الَّذى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»; فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده اند آشکار شده است; خدا مى خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید [به سوى حق ]بازگرداند.

آرى; عامل تمام این گرفتارى ها و ناملایمات خود ما هستیم; پدرى که مرتّب در پى اندوختن مال و ثروت خویش است و به تربیت فرزندان و خانواده خویش نمى اندیشد، هنگامى که با فساد اخلاقى و ابتلاى فرزندانش به مواد مخدّر مواجه مى شود، جز خود چه کسى را مقصّر مى داند؟!

در زندان شهربانى تهران (سال 1342) که به همراه عدّه اى از شخصیّت هاى سیاسى و مذهبى دستگیر شده بودیم، از سلول هاى همجوار فریادهاى جگرخراشى به گوش مى رسید، ابتدا تصوّر مى شد که این، نوعى شکنجه روحى جهت از بین بردن مقاومت زندانیان است; ولى بعداً مشخّص شد که آن فریادهاى جگرخراش طبیعى بوده و از آنِ معتادانى است که زندانى شده اند و زمان استعمال موادّ مخدر آنها فرارسیده است و چون دسترسى به موادّ مخدّر ندارند، این گونه به خود مى پیچند! روشن است که این درد جانکاه نتیجه عمل خود آنهاست.

و اى کاش نتیجه همین بود و بس! افسوس که گاهى نتیجه هاى بسیار وحشتناک ترى دارد، به حدّى که گاهى از اوقات به ناموس فروشى مى رسد!

انسان هوس بازى عاشق دخترى مى شود، از هر راهى که وارد مى شود، موفّق نمى گردد تا اینکه برادرِ آن دختر را به اعتیاد مى کشاند. وقتى که کاملاً او معتاد مى شود، جیره او را قطع مى کند. این معتاد بى اراده که طاقت تحمّل درد اعتیاد را ندارد به دست و پاى آن انسان نما مى افتد و او مى گوید: «تنها راه رساندن مواد مخدّر به شما این است که خواهرت را همراهت بیاورى». بدینوسیله آن انسان هوسباز به مقصود شیطانى خود مى رسد! از ماست که بر ماست.

دشمن براى به دام انداختن جوانان کشور اسلامى ما از راههاى گوناگون، از جمله همین راه، استفاده مى کند; زیرا دشمن به خوبى مى داند جوانى که مبتلا به این مادّه خانمان سوز شود، دیگر از خود هیچ اراده و اختیارى ندارد و مى توان او را به هر کارى کشانید.

2- آیا «قریه» در مَثَل وجود خارجى داشته است؟

از آیه شریفه استفاده مى شود که این «آبادى» با ویژگى هاى چهارگانه اش وجود خارجى داشته است. بدین جهت، مفسّران به گفتگو پرداخته اند که این آبادى کجا بوده است؟

احتمالات مختلفى وجود دارد که در این نوشتار تنها به دو نمونه از آن بسنده مى شود:

1- برخى از مفسّران معتقدند: منظور از آن «منطقه آباد»، «شهر مکّه» بوده است(1). این شهر هم مصداق بارز امنیّت است و هم حقیقتاً، تمام نعمت ها و میوه ها در این شهر یافت مى شود، اگرچه خود بعضى از نعمت ها را دارا نیست; لیکن از هر مکان و شهر و کشورى نعمت هاى مادّى به سوى این شهر سرازیر مى گردد; نعمت هایى که در جاهاى دیگر کمتر یافت مى شود.

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هنگامى که از مکّه هجرت کرده، به مدینه آمدند، مکّه دچار خشکسالى و قحطى شد. شهرى که داراى امنیت پایدار و نعمت هاى مختلف و دربردارنده بزرگترین نعمت، وجود پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، بود بر اثر کفران نعمت و ناسپاسى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هفت سال دچار قحطى، خشکسالى، گرسنگى و ناامنى گردید. وضعیّت نامطلوب و سخت آنها به جایى رسید که پیامبر رحمت براى آنها از مدینه آذوقه فرستاد.

آرى; کفران نعمت و ناسپاسى در مقابل نعمت هاى الهى، عذاب الهى را در پى دارد و این از سنّت هاى خداوند به شمار مى آید. ناسپاسى در هر زمان و مکانى تکرار گردد، عذاب الهى نیز تکرار مى شود.

2- عدّه اى دیگر از اهل تفسیر بر این عقیده اند که منظور از آن «منطقه آباد»، «شهر سبأ» بوده است.(2) این شهر بنابر آنچه که در سوره سبأ آمده است، سرزمین بسیار آبادى بوده است. مردم این شهر سدّى به نام «مأرب» ساختند که به برکت آن، تمام شهر به یک باغ سرسبز تبدیل گشت. نعمت در این شهر آن قدر زیاد بود که هیچ مسافرى در سفرهاى خود نیازى به آذوقه نداشت; زیرا کافى بود که سبدى را روى سر بگیرد و در جادّه حرکت کند که در مدّت کوتاهى سبد او از میوه هاى درختانى که دو طرف جادّه قرار داشت پر مى شد. این شهر هم امنیّت پایدار داشت و هم نعمت فراوان; ولى مردم، راه کفران و ناسپاسى را انتخاب کردند و در مقابل این همه نعمت ناسپاسى کردند. خداوند به چند موش صحرایى فرمان نابودى آن شهر را صادر کرد. موش ها سدّ «مأرب» را - که یک سدّ خاکى بود - سوراخ کردند. آب کم کم از سوراخ ها بیرون آمد سوراخ ها رفته رفته بزرگتر مى شد تا اینکه در دل شب ناگهان سد شکست و تمام شهر را آب فرا گرفت، سیلاب عظیمى خروشید و تمام قصرها، زراعت ها، خانه ها، درختان، باغ ها را نابود گردانید. این شهر آباد به قدرى ویران شده که باقیمانده جمعیّت آن از شهر هجرت کردند!

در عصر و زمان ما نیز ثمره این کفران نعمت ها و ناسپاسى ها دیده شده است. اروپا قبل از جنگ جهانى دوم غرق در نعمت هاى فراوان بود، شهرهاى آباد، تمدّن پیشرفته، تکنیک قوى و... همه چیز در آن وجود داشت; ولى بر اثر کفران نعمت و ناسپاسى، دنیا مبتلا به جنگ جهانى دوم شد، تمام این نعمت ها از بین رفت; 30 میلیون قربانى و به همین تعداد مجروح و معلول به جاى ماند و قسمت عمده اى از اروپا طعمه آتش این جنگ گردید.

نتیجه اینکه کفران نعمت عذاب الهى را

بنابراین، این آیات و مثل هاى قرآنى براى ما انسان ها هشدارباشى است که خداوند و نعمت هاى مادّى و معنوى او را سپاس بگوئیم که بى شک:

شکر نمت نعمتت افزون کند *** کفر نعمت از کفت بیرون کند

* * *

 

«پایان جلد اوّل»

 

 بدنبال دارد.


1- تفسیر مجمع البیان، جلد 6، صفحه 390. و التبیان، جلد 6، صفحه 432.

2- تفسیر نمونه، جلد 11، صفحه 431.

شرح و تفسیر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma