1ـ هدایت و ضلالت به دست خداست

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهای زیبای قرآن جلد 1
شرح و تفسیراعجاز علمى قرآن در آیه مَثَل

آنچه مطابق با ظاهر آیه است، این است که هدایت و ضلالت انسانها از طرف خداوند صورت مى گیرد و مفهوم آن چیزى جز جبر نیست. در این صورت، اسلام و کفر دو امر غیر اختیارى است و قبول آن به عقیده ما با عدالت خداوند سازگار است. از این رو، براى روشن شدن مطلب، لازم است مقدّمه اى ذکر گردد:

در میان فِرَق و گروههاى اسلامى ـ که از سرچشمه زلال ولایت و امامت دور مانده اند ـ گروهى مذهب «جبر» را پذیرفته اند و معتقدند که انسان در کارهاى خود اختیارى ندارد. اعتقاد به این مذهب ـ که مخالف عقیده شیعه است ـ مساوى با انکار اصول پنجگانه دین است.

اوّلین اصلى که بر اساس این مذهب نادیده گرفته مى شود، عدل الهى است; چه این که اگر انسان در کارهایش مجبور باشد، عذاب کافر و ثواب مؤمن بر خلاف عدالت است; زیرا نه کافر در کفرش اختیار داشته است; و نه مؤمن در ایمانش. به همین جهت، قائلین به جبر عدل الهى را نمى پذیرند.

دوّمین اصلى که با اعتقاد به جبر نادیده گرفته مى شود، اصل توحید است; چه این که خدایى که عادل نباشد و مردم مجبور را بى جهت کیفر و پاداش دهد، شایسته خدایى نیست و نمى تواند این جهان پهناور را ـ که بر اساس نظم و حکمت اداره مى شود ـ تدبیر کند.

از این رو، ارسال رُسُل و بعثت پیامبران نیز بى معنا خواهد بود. چه این که انبیا توان هدایت کفّار را ندارند; زیرا آنها بى اختیار کفر مىورزند، و نیز انبیا بر ایمان مؤمنان بى تأثیرند; زیرا با جبرى که وجود دارد ـ احتمال انحراف در آنها نمى رود، به عبارتى اوّلى محال است و دوّمى تحصیل حاصل; و هر دو از نظر فلسفى غیر ممکن.

امامت نیز ـ که تداوم بخش نبوّت است ـ به دلیل فوق، باطل مى شود. آخرین اصلى که با اعتقاد به جبر باطل مى گردد، اصل معاد است; چه این که معاد مبتنى بر اختیار است. بنابراین، اگر همه انسانها مجبور و بى اختیار باشند، کیفر و پاداش; بهشت و جهنّم; قیامت و رستاخیز; همه و همه بى معنا مى شود.

در نتیجه با اعتقاد به جبر نه مى توان مسلمان بود; و نه اصل اسلام را پذیرفت.(1) از این رو شیعه باید با تمام وجود خداوند را شاکر باشد که به برکت وجود ائمّه و در پرتو نور ولایت معصومان(علیهم السلام) نه در وادى تاریک «جبر» گرفتار شده است; و نه به بیابان ظلمانى «تفوض» قدم گذاشته، بلکه در بین این دو مکتب انحرافى، راه مستقیم و روشنى را انتخاب کرده است.

 با توجّه به این مقدّمه، آیا آیه مذکور دلیل بر «جبر» نیست؟

آنچه آیه شریفه بر آن دلالت دارد، این است که: گام اوّل هدایت و ضلالت را خود انسان برمى دارد آنگاه، در صورتى که اوّلین گام را به سمت هدایت برداشت، مشمول هدایت الهى مى گردد; و در صورت دیگر، که اوّلین گام را به سمت ضلالت برداشت، مشمول ضلالت الهى مى شود; مثلا سلمان فارسى از ایران حرکت مى کند و براى رسیدن به سرچشمه نور، سختى ها و مشکلات فراوانى را تحمّل مى کند; حتّى به بردگى گرفته مى شود. تا این که به سرچشمه نور مى رسد و مسلمان مى گردد. او چون گامهاى اوّلیّه را با اختیار خود برداشته بود مشمول هدایت الهى قرار گرفت و خداوند به او شرح صدر و سینه اى گشاده عنایت کرد.

امّا ابوجهل و ابولهب ـ با این که از اوّل در کنار چشمه هدایت بوده اند ـ ولى گامهاى اوّلیّه لجاجت و عناد و دشمنى را به اختیار خود و به تبعیّت از شیطان برداشتند و چشم و گوش خود را در مقابل نداى حق بستند. بر این اساس، خداوند نیز آنها را گمراه کرد و قلب آنها را تنگ و تاریک نمود; پس هدایت و ضلالت الهى، نتیجه و مجازات گامهاى اوّلیّه خود آنهاست. بنابراین، آیه شریفه فوق و دیگر آیات، هیچ منافاتى با اختیار انسان ندارد.(2)


1- اعتقاد به جبر علل و عوامل مختلفى دارد، براى مطالعه بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه 118 به بعد ر.ک.

2- براى توضیح بیشتر به کتاب «پنجاه درس اصول عقاید»، صفحه 137 به بعد ر.ک.

شرح و تفسیراعجاز علمى قرآن در آیه مَثَل
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma