یکى از تفسیرهایى که مفسّران در آیه مثل براى مؤمن آزاده بیان کرده اند، وجود مبارک آزادمرد جهان اسلام، حضرت على(علیه السلام) است.(1) آرى; او از بردگى هوى و هوس و پول و ثروت آزاد بود. هرچه داشت در راه خدا انفاق مى کرد، حتّى در حال نماز نیز از انفاق باز نمى ماند.
وى که از پسِ مظلومیتّ، پس از سالیانى سکوت و خانه نشینى به حکومت ظاهرى رسیده است. اکنون زمامدار پرقدرت مسلمانان است. برادرش عقیل - که فردى عائله مند و فقیر است - از مدینه به سوى مرکز حکومت، کوفه، حرکت مى کند تا سهم بیشترى از بیت المال نصیبش گردد حضرت سفره غذا را بر روى پشت بام مى اندازد; اما این سفره مانند سایر سفره هاست و هیچ شباهتى با سفره هاى رنگین پادشاهان و امیران ندارد. بدین جهت، عقیل غذائى نمى خورد و به برادر خود مى گوید: «این غذاها با معده من سازگار نیست»! مشکل مرا حل کن تا به مدینه برگردم.
حضرت على(علیه السلام) فرمود: «برادر بازار کوفه از اینجا پیداست. درون مغازه ها اشیاى قیمتى و ارزشمند فراوانى است. بیا هر دو به بازار برویم و مغازه اى را سرقت کنیم و شما هر چقدر مى خواهى بردار!
عقیل گفت: «برادرجان مگر ما دزد و سارق هستیم که دست به چنین کارى بزنیم»؟!
على(علیه السلام) فرمود: «مگر پرداختن وجه اضافى از بیت المال به تو دزدى نیست»؟!
على آزاده به برادرش پیشنهاد دیگرى مى دهد و مى فرماید: «شنیدم قافله اى به سوى کوفه مى آید. هردو با شمشیرهاى برهنه در کمین کاروان مى مانیم و ناگهان بر آنان یورش مى بریم; تو آنچه نیازدارى از کاروان بردار»!
عقیل گفت: «برادرجان مگر ما راهزن هستیم که دست به چنین کارى بزنیم»!
على(علیه السلام) فرمود: «پرداخت از بیت المال نیز نوعى دزدى و سرقت است، پس چرا مرا به آن مى خوانى»؟!(1)
سپس على(علیه السلام) آهن گداخته اى را نزدیک دست برادر برد - که شرح آن در مباحث گذشته بیان شد - عقیل که دید این فرمانرواى آزاده راضى نیست لحظه اى از خطّ عدالت خارج شود. برخاست و رفت.
در طول تاریخ عالم بشریت کجا سراغ دارید که برادرى قدرتمند و اختیاردار خزانه کشور، براى حفظ عدالت این گونه با برادرش رفتار کند!
خدایا به مسئولین ما توفیق ده که همانند امیر آزادگان، آزاده باشند و همواره «ضوابط» را بر «روابط» مقدّم بدارند.
* * *
1- بحارالانوار; جلد 9 (چاپ تبریز)، صفحه 613، (به نقل از داستان راستان، جلد اوّل، صفحه 130، داستان 38).