شخصى به هر دلیل که زندانى شود، عمدتاً نان آور خانواده اى بوده است. در مدّت زندانى ـ به ویژه اگر طولانى باشد ـ خانواده وى دچار مشکل و عذاب مى شوند.
از یک سو، فقر مالى آنان را تهدید مى کند و از سوى دیگر، مشکلات اخلاقى و اجتماعى در کمین آنان مى نشیند. حال اگر به زندگى و معیشت آنان رسیدگى نشود، از یک زندانى، چندین مجرم و زندانى بالقوّه دیگرى پدید مى آید و متأسّفانه در جامعه، کمتر به این موضوع اندیشیده مى شود و کمتر افرادى بدانها توجّه مى کنند.
در چنین شرایطى، اگر مانند بعضى از شهرستانها، صندوقى براى این خانواده ها تأسیس شود، تا هم مشکلات خانواده هاى زندانیان را بررسى و حل کند و هم به مشکل خود زندانیان رسیدگى کند، بسیارى از معضلات و کجرویهاى اجتماعى پیش از شکل گیرى، از بین مى رود; مثلا اگر شخصى به خاطر بدهى مالى زندانى باشد، پولى به عنوان «قرض الحسنه» به او پرداخت شود تا با پرداخت بدهى از زندان آزاد شود و بعدها با کار شرافتمندانه قرضش را بپردازد، جلوى مشکلات مالى، اخلاقى و اجتماعى فراوانى گرفته مى شود.