مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى ـ رضوان اللّه تعالى علیه ـ در کتاب ارزشمند «سفینة البحار»، ذیل مادّه «نَفَق» حدیث جالبى درباره خطر منافقان از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند:
«قالَ رَسُول اللّه(صلى الله علیه وآله): اِنّى لاَ اَخافُ عَلى اُمَّتى مُؤمناً وَ لا مُشْرِکاً، اَمّا المُؤمِنُ فَیَمنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا المُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشرکِهِ، وَ لکِنّى اَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِق عالِمِ اللّسانِ، یَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرونَ» حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند: من از خطر آدم باایمان و انسان مشرک بر اُمّتم نمى ترسم; چون خداوند از خطر انسان مؤمن به وسیله ایمانش جلوگیرى مى کند و مشرک را خداوند به خاطر شرکش نابود مى سازد; ولى تنها کسانى که از شرّ آنها بر شما مى ترسم، منافقان هستند. منافقانى که چرب زبانند و در باطن در پى هدف دیگرى هستند. سخنانشان جذّاب است; امّا در عمل مبتلا به کارهاى زشتند.(1)
برابر این روایت، پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) از شرّ و خطر منافقان براى جامعه اسلامى نگران و بیمناک بوده اند و این نگرانى تنها منحصر به دوران اوّلیّه ظهور و گسترش اسلام و سرزمین عربستان نیست، بلکه ناظر است به همه دورانها و همه کشورهاى اسلامى و حتّى امروزه و در جمهورى اسلامى ایران.
1- نهج البلاغه، نامه 27، و نیز میزان الحکمة، باب 3934.