چرا ایمان و ولایت شرط صحّت اعمال است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهای زیبای قرآن جلد 1
1- ایمان شرط صحّت اعمال:إحباط در قرآن

به عبارتى، چرا خداوند کارهاى خوب و بد کفّار را جداگانه محاسبه نمى کند؟ یعنى بدین ترتیب که پرونده کارهاى زشت و ناشایست آنها جدا محاسبه شود و بر اساس آن مجازات صورت گیرد و پرونده کارهاى خوب و شایسته آنها نیز جدا محاسبه شود و بر اساس آن جزاى نیک داده شوند.

پاسخ: در روایات و آیاتى که ایمان و ولایت را شرط صحّت اعمال دانسته اند، جواب این سئوال آمده است.

در روایتى که قبلاً در این باره گذشت امام(علیه السلام) چنین فرمودند: «وَ لَمْ یَعْرِفْ وِلایَةَ وَلِىِّ اللّهِ فَیُوالیهِ وَ یَکُونَ جَمیعُ اَعْمالِهِ بِدِلالَتِهِ اِلَیْهِ» بر اساس این روایت، راز و رمز اشتراط ایمان و ولایت این است که انسان کارها و اعمال شایسته را به راهنمایى و هدایت بزرگان دین انجام دهد و از مسیر خاصّى که آنها بیان مى کنند حرکت کند. وقتى انسان ولایت خداوند و رسولش را پذیرفت، دیگر خودسرانه و با هوى و هوس کار نمى کند، بلکه سعى مى کند در خط ولایت حرکت کند; زیرا اعمال نیک داراى شرایط، موانع، مقدّمات و مقارناتى است که اگر طبق نظر امامان معصوم(علیهم السلام) انجام نشود عمل نیک منظور نخواهد شد.

مَثَل انسانهاى بى ایمان که کارهاى نیک انجام مى دهند، مَثَل انسانهاى بیمارى است که بدون مراجعه به طبیب، خود به معالجه خویشتن اقدام مى کنند که در برخى موارد چنین طبابت هایى موجب ضررهاى فراوان و حتى مرگ مى گردد.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصوم(علیهم السلام) پزشکان معنوى هستند که انسان ها براى مداواى دردهاى خویش باید طبق دستور آن بزرگواران به معالجه خویشتن بپردازند.

از این رو، حضرت على(علیه السلام) در کلام زیبا و جامع خود به کمیل بن زیاد مردم را بر سه دسته تقسیم مى کند:

1- علماء و دانشمندان ربّانى که خود راه هدایت را یافته اند و در جادّه مستقیم الهى حرکت مى کنند.

2- شاگردان آن علماء که هرچند خود استاد نیستند، ولى در پیمودن طریق حق از اساتید و علماء پیروى مى کنند و به راه نجات دست مى یابند.

این دو گروه شبیه خورشید و ماه هستند که یکى از خود نور دارد و ذات او منبع نور و روشنایى است و دیگرى اگرچه نورى از خود ندارد، ولى از دیگرى - که منبع نور است - کسب نور مى کند و در شبهاى تاریک و ظلمانى چراغ هدایت دیگران مى شود.

3- گروه سوم، کسانى هستند که نه خود استادند و نه زانوى شاگردى در مقابل استاد زده اند; نه خود منبع نور و روشنایى هستند و نه از نور کسانى که منبع نور هستند استفاده مى کنند، بلکه آدم هاى بى هدف، بى برنامه و بى تکیه گاهى هستند که نادانسته و جاهلانه سیر مى کنند; مانند پشه هایى که در مقابل کوچکترین نسیمى به این سو و آن سو مى روند.

افرادى که از خط معصومان(علیهم السلام) جدا مى شوند و بدون پذیرش ولایت اعمالى را انجام مى دهند، از گروه سوم به شمار مى روند. زندگى آنها سراسر اضطراب و پر پیچ و خم است. و همچون بید با هر بادى مى لرزند.

بنابراین، یکى از فلسفه هاى اشتراط ایمان و ولایت این است که اعمال انسانها از مسیر صحیح هدایت گردد و همانند مریضى باشد که زیر نظر طبیب آگاه معالجه مى شود.

2- دومین پیام این است که آدم هاى بى ایمان، انگیزه هاى معنوى ندارند; بلکه غالباً انگیزه آنان مادّى است. به عنوان نمونه، یکى از کارهاى مهم این انسان ها، خدمات انسانى و بشردوستانه است که از طریق سازمان هاى بین المللى به کشورهاى ضعیف انجام مى گردد از یک سو خدمت، یک خدمت انسانى است و از سوى دیگر کسانى که از آن بهره مند مى شوند محتاج هستند; ولى همین خدمت ها پوششى است براى جاسوسى; زیرا بسیارى از اوقات سرویس هاى جاسوسى در همین پوشش کارهاى خود را انجام مى دهند.

و گاهى هدف از این کمک ها زنده نگه داشتن آن مستضعفان و بهره گیرى هرچه بیشتر از آنان است. همان گونه که برده داران نیز براى بهره بردارى بیشتر از بردگان خود، لقمه نانى به آنها مى دادند. بنابراین، گاهى خدمات به ظاهر انسانى، اهداف مادّى و غیر انسانى به همراه دارد.

آیه 54 سوره توبه - که شرح آن گذشت - نیز به این مطلب اشاره دارد.

خداوند در آن آیه فرمود: «انسان هاى بى ایمان و منافق چون انگیزه الهى ندارند و از طرفى مى خواهند ظاهر خود را حفظ کنند تا از امتیازات مسلمانان برخوردار باشند، نماز و عبادات خود را با حالت کسالت و بى حالى انجام مى دهند و بدترین وقت را براى نماز انتخاب مى کنند».

از این رو، حضرت على(علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، خطاب به مالک مى فرماید: «بهترین وقت را براى نماز انتخاب کن»;(1) زیرا اگر پیوند خود را با خالقت مستحکم کردى، خداوند پیوند تو را با مخلوقات و انسان هاى دیگر محکم خواهد نمود.

بر اساس آیه شریفه، انسان هاى منافق و بى ایمان کمک هاى مادّى و انفاق هایشان نیز بدون نیّت خالص است، بلکه از روى بى میلى و با کراهت اعمال را انجام مى دهند.

آنها اگر بهترین اموالشان را نیز انفاق کنند; چون فاقد ایمان و ولایت هستند و کارشان از صمیم دل نیست، ارزش ندارد; مثلاً اگر شخص مؤمن مدرسه اى بسازد و شخص بى ایمانى نیز مدرسه اى بنا کند، مؤمن چون هدفش رفع نیاز مردم محروم است مناطق محروم و دورافتاده را انتخاب مى کند و در صرف مخارج جهت استحکام آن مدرسه کوتاهى نمى کند; ولى شخص منافق و بى ایمان، نه به فکر استحکام و تقویت بنا است و نه مناطق محروم و نیازمند را در نظر مى گیرد، بلکه چون هدفش خودنمایى و تظاهر است، مکانى را انتخاب مى کند که در دیدگان مردم قرار گیرد اگرچه آن منطقه نیازى به مدرسه نداشته باشد. و به استحکام بناى آن نیز نمى اندیشد; زیرا یک ساختمان به ظاهر خوب نیز هدف او را تأمین مى کند.

کارها و اعمال انسان هاى بى ایمان غالباً از روى هوى و هوس، کسب شهرت، کسب وجاهت و درآمد است و آنها را با نیّت پاک کارى نیست علاوه بر این ما معتقدیم که انسان هاى فاقد ایمان نمى توانند داراى ارزشهاى اخلاقى باشند.


1- نهج البلاغه، نامه 53.

1- ایمان شرط صحّت اعمال:إحباط در قرآن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma