درخواستهای عثمان از امام علی(ع) در جریان شورش

ماجرای درخواست های ضد و نقیض عثمان از امام علی(علیه السلام) در جریان شورش علیه وی چه بود؟

دليل اين دستورهاى ضد و نقيض اين بود كه عثمان در آغاز گمان مى كرد ماندن على(ع) در مدينه سبب تشويق مردم به عزل او و بيعت با آن حضرت به عنوان خلافت خواهد شد. سپس هنگامى كه حضرت از مدينه بيرون رفت، عثمان احساس كرد كسى جز على(ع) نمى تواند از او دفاع كند و سبب نجات او از دست شورشيان شود، لذا از آن حضرت تقاضاى بازگشت به مدينه را كرد. باز هنگامى كه خبرهايى به او رسيد كه مردم شعار بيعت با امام را سر داده اند، وحشت بر او مستولى شد و بار ديگر تقاضاى خروج آن حضرت را از مدينه كرد.

«امیران کلام» از منظر امام علی(ع)

چرا امام علی(علیه السلام) اهل بیت(علیهم السلام) را به عنوان «امیران کلام» معرفی می فرماید؟

این سخن امام علی(ع) که می فرماید: «ما امراى كلام هستيم» واقعيّتى انكارناپذير است و بهترين دليل آن، آثارى است كه از اين خاندان مقدس باقى مانده است، مانند: سخنان پيامبر اكرم(ص) كه به عنوان «نهج الفصاحه» منتشر شده و كتاب «نهج البلاغه» و دعاهاى «صحيفه سجاديه» و امثال آنها. همچنین اعترافات دشمنان سرسخت خاندان نبوت انکار ناپذیری این امر را روشن می کند، مانند سخن معاویه درباره امیرالمومنین(ع) که گفت: «به خدا سوگند، اساس فصاحت را در ميان قريش جز او كسى بنا ننهاد».

عوامل گسترش فعالیت «منافقان» پس از پیامبر(ص)

عوامل گسترش فعالیت منافقان، پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه بود؟

پس از رحلت پيامبر(ص) از یک سو كسى [از رهبران جامعه] نبود كه منافقان را توبيخ كند و مردم را به پرهيز از آنان فراخواند، و از سوى ديگر فتح بلاد و كثرت غنائم، بسيارى از مسلمانان را به خود مشغول كرد و از توطئه هاى منافقان غافل ساخت. لذا آنها توانستند اهداف خود را به پیش برند و حتی در دوران خلفا بسيارى از پستهاى حساس مناطق اسلامى را در دست گیرند. علاوه بر اینکه حاکمان ظالم نیز آنان را وسیله ای برای رسیدن به اهداف شوم خود قرار داده و مورد حمایت های مادی و معنوی خویش قرار می دادند.

«مرگ» و عوارض سخت پایان زندگی

امام علی(علیه السلام) در خطبه 221 نهج البلاغه، مسأله «مرگ» و پایان زندگی را چگونه مطرح می کنند؟

ایشان به مسئله مرگ و عوارض سخت پایان زندگی اشاره كرده و آن را در 4 مرحله خلاصه مى كند: 1- تحليل رفتن قوا و آشكار شدن انواع بيماريها، كه گام اوّل به سوى مرگ است. 2- مراجعه مکرر به اطبا و بى تأثير بودن آن. 3- مرحله يأس از سلامتی و انتظار پايان عمر. 4- زمانی كه در شرف ترک دنيا و دوستان است، عارضه اى گلوگيرش می شود كه فهم و دركش را از کار می اندازد و او در حيرت و سرگردانى فرو می رود، در این حال به فکر وصیت و سخنان لازم می افتد ولی چه سود که دیگر زبانش از کار افتاده است.

تمجید امام علی(ع) از «مالک اشتر»

امام علی(علیه السلام) با چه تعابیری «مالک اشتر» را ستوده اند؟

امام علی(ع) اوصاف ايشان را اینگونه بيان كرده است که: انحرافات اعتقادى، اخلاقى و اجتماعى را اصلاح کرد، بيماريهاى اخلاقى و اجتماعى را مداوا کرد، سنّت رسول خدا را برپا کرد، پاک و با عیب اندک از دنیا رفت، خیر دنیا را بدست آورد و از شر آن در امان ماند، وظيفه خود را در برابر اطاعت خداوند انجام داد و حق تقواى الهى را بجا آورد و ...

عوامل کسب مهارت در سخنرانی

چه عواملی باعث کسب مهارت در سخنرانی می شود؟

مهارت در سخن گفتن مرهون عوامل متعددى است كه يكى از مهم ترين آنها تمرين مداوم است. اعتماد به نفس و مرعوب نشدن در برابر جمعيّت و حفظ خونسردى و تلقين موفقيّت به خويشتن، حضور در مجالس اساتيد سخن و استفاده از تجربيات آنها و دقت در نكات ظريفى كه در برابر مخاطبان خود اعمال مى كنند از جمله این عوامل است. همچنین حالات روحى انسان از شادى و غم، سلامت و بيمارى، آرامش و اضطراب و گرفتارى نيز در اين امر بسيار مؤثّر است.

نقد توجیه کلام امام علی(ع) ( بازگشت حق به اهلش) توسط ابن ابی الحدید

توجیه ابن ابی الحدید معتزلی در مورد این جمله امام علی (علیه السلام) که می فرماید «الان که حق به اهلش – امام علی(علیه السلام) – باز گشته است» چیست؟

 ابن ابی الحدید برترین بودن حضرت علی(ع) برای تصدّی خلافت را نه به عنوان مساله مورد توصیه و تصریح پیامبر(ص) بلکه به عنوان شایسته تر بودن در مقایسه با دیگران در نظر می گیرد و معتقد است آن حضرت حق خود را به خاطر مصلحتى بزرگ ترک کرده بود و جایز است در این موارد بگویند: کار به اهلش بازگشت...
اما در مقابل این توجیه ابن ابی الحدید باید گفت هیچ عبارتی بهتر از این کلام امام علی(ع)، متوقف بودن حق در نزد نااهلان را قبل از خلافت آن حضرت، به این روشنی نمی رساند.
 

شخصيت حضرت فاطمه(س) در کلام عبد الحميد ابن ابی الحديد

عبد الحميد ابن ابي الحديد درباره شخصيت حضرت فاطمه (س) چه مي گويد؟

عبدالحميد ابن ابی الحمید در رابطه با شخصیت حضرت فاطمه(ع) می گوید: رسول خدا(ص) فاطمه(س) را بسیار گرامى داشته و می فرمود: «او بانوى زنان جهانيان و همتاى مريم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف قيامت منادى از سوى عرش فرياد مى زند: اى اهل محشر ديدگانتان را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمد عبور كند». هم چنین رسول خدا(ص) می فرماید: «آزار مى دهد مرا آن چه كه او را آزار مى دهد و به خشم درمى آورد مرا آن چه كه او را به خشم درمى آورد، او پاره تن من است آن چه كه او را ناراحت كند مرا ناراحت مى كند».

مخالفت «طلحه» و «زبیر» با امام علی(ع)

اولین مخالفتهای «طلحه» و «زبیر» با امام علی(علیه السلام) به چه علت بود؟

امام علی(ع) در روز دوم خلافت خويش اعلام كرد راه و رسم من همان روش پيغمبر(ص) است؛ بيت المال نیز به طور مساوى بين همه تقسيم مى شود و هيچ كس بر ديگرى برترى ندارد و اگر سابقه بيشترى در اسلام داشته باشد پاداش او در قيامت با خداست. «طلحه» و «زبير» از این تقسیم سرباز زدند و مخالفت خود را خطاب به امام(ع) اینگونه بیان کردند: «چرا در قسمت كردن بيت المال بر خلاف عمر بن خطّاب قدم بر مى دارى و ما را با ديگران مساوى قرار مى دهى با اينكه غنائم با شمشير ما به دست آمده است».

دلیل مخالفت «طلحه» با امیرالمومنین(ع)

مخالفتهای «طلحه» با حکومت امیرالمومنین(علیه السلام) به چه دلیل بود؟

از منابع مختلف تاريخى چنين بر مى آيد كه یأس «طلحه» از رسیدن به پست و مقام در حکومت امیرالمومنین(ع)، باعث شد با ایشان مخالفت کرده و همراه با «زبیر» و «عایشه»، جنگ جمل را براه اندازد. علاقه «طلحه» به زمامدارى و خلافت به زمان ابوبكر بر مى گشت؛ هنگامى كه اطلاع يافت ابوبکر مى خواهد عمر را به عنوان خليفه معرفى كند، به وی اعتراض كرد، اما پس از مدتی، بواسطه دریافت سهم بیشتری از بیت المال، از ستایش کنندگان عمر شد. از سویی آرزوی خلیفه شدن، او را بر آن داشت تا از سردمداران قتل عثمان باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278