مسأله «اِنساء» (فراموشاندن) آیاتی از قرآن!

«انساء در قرآن» به چه معناست و نظر علمای اسلامی در این باره چیست؟

پندار ديگرى در زمينه تحریف قرآن کریم وجود دارد كه در تكلّف و ساختگى بودن، شبيه مسأله «نسخ تلاوت» است. مى‌گويند: پاره‌اى از آيات از دل‌ها فراموش شد به‌گونه‌اى كه يادى از آنها در دل‌ها و ذهن‌ها نمانده است. اين مسأله، مانند مسأله نسخ تلاوت است و آنان بدين وسيله مى‌كوشند رواياتى را كه در پندار ايشان صحيح نموده شده و بر ضايع شدن بسيارى از آيات قرآن پس از وفات پيامبر(ص) حكايت دارد، حل نمايند.

اشتباهات ادبی و نحوی قرآن دليلی بر غير وحيانی بودن آن!

آيا در قرآن اشتباه ادبی و نحوی وجود دارد و آیا اين اشتباهات دليلی بر غير وحيانی بودن آن نیست؟!

«قرآن» از كهن ترين اسناد معتبر زبان عربى در زمانه‌اى نازل شده كه عرب در اوج تمدن ادبى پيشرفته خود بود. افزون بر اين، قرآن سرسخت‌ترين دشمنان را در ميان عرب‌هاى اصيل عصر نزول داشت و آنان در كمين بودند تا نقطه ضعفى را در قرآن بيابند و آن را بهانه و دستمايه بدگويى از قرآن قرار دهند، ليكن نه تنها موردى براى خرده گيرى از قرآن نيافتند، بلكه صريحاً اعتراف كردند كه اين كتاب آسمانى از ادبى فرازمند و دست‌نايافتنى برخوردار است.

مراحل انجام کار در یکسان سازی مُصحف ها

کمیته یکسان سازی مصاحف چه مراحلی را برای انجام این کار تدارک دید؟

كميته يكسان سازى مصاحف در انجام مأموريت خود سه مرحله اساسى را طى كرد: 1. جمع آورى منابع صحيح براى تهيه مُصحف واحد و انتشار آن بين مسلمانان. 2. مقابله مصحف هاى آماده‌ شده با يكديگر. 3. جمع آورى مُصحف ها و يا صحيفه هايى كه قرآن در آنها ثبت شده بود از تمامى بلاد اسلامى و نابود كردن آنها، و بالاخره الزام همه مسلمانان به قرائت اين مُصحف و منع آنان از تلاوت مُصحف هاي ديگر؛ اما سهل انگاری خلیفه در انتخاب اعضای کمیته، و تسامح و عدم دقت از سوی اعضا، سبب پیدایش اختلاف در قرائت قرآن گردید.

اقسام «نسخ» در قرآن

چند صورت «نسخ» برای قرآن می توان تصور نمود و کدام یک ممکن است و کدام یک واقع شده است؟

در قرآن چهار گونه «نسخ» متصوّر است، كه عبارتند از: 1. نسخ حكم و تلاوت: آيه اى كه مشتمل بر حكمى است به طور كامل از صفحه قرآن محو شده باشد. 2. نسخ حكم و بقاى تلاوت: حكم در آيه نسخ شده باشد؛ ولى آيه همچنان در قرآن باقى است. 3. نسخ تلاوت و بقاى حكم: آيه از صفحه قرآن محو شده باشد؛ ولى حكم درون آن همچنان باقى و نافذ است. 4. نسخ مشروط: با تغيير شرايط، حكم سابق نسخ شده؛ ولى با اعاده شرايط گذشته، حكم منسوخ قابل بازگشت باشد. آنچه از اين انواع چهارگانه معقول و قابل پذيرش مى باشد، نوع دوم و چهارم است.

«سلب اختيار طلاق از زن» نشانه تأثير اسلام از فرهنگ جاهلی!

آيا مي توان گفت: قرآن متأثر از فرهنگ جاهليت اختيار طلاق را از زنان سلب كرده است؟!

رسم عرب جاهلي، طلاق و رجوع در عدّه بود و طلاق نيز حدّ و مرزى نداشت؛ حال آنكه جواز رجوع در عدّه طلاق رجعى و اساساً تشريع عده طلاق، از نوآورى‌ها و احكام تأسيسى استوار اسلام است. اينكه طلاق، يكسره در دست مرد باشد نيز صحيح نيست؛ چون «قاعده لا ضرر»، عموميت دليلِ «به دست مرد بودنِ اختيار طلاق» را تخصيص زده و روايت نبوى «الطلاق لمن أخذ بالساق» نيز تضعيف شده است.

حکم اختصاصی پیامبر (ص) در مورد «تعدد زوجات»!

چرا پيامبر (ص) برای مسلمانان تنها ازدواج با چهار زن را تجويز فرمود ولی برای خويش اين محدوديت را قائل نشد؟!

آيه اي كه ازدواج را محدود به چهار همسر نموده در اواخر سال هشتم هجری نازل شده و پيامبر(ص) تا آن زمان همه همسران خود را گرفته بود؛ بدين ترتيب اين سخن كه پيامبر آنچه را بر ديگران حرام كرد براى خود روا شمرد، از اساس فرو مى ريزد. افزون بر اينكه حتّى در شرايط استثنايى جامعه نيز امكان داشتن چهار همسر مشروط به رعايت عدالت شده است؛ البته در موقعيّتى مانند روزهاى جنگ و شهادت.

نمونه ای از رفتار امام علي(ع) با دشمن

برخورد امام علي(ع) با فرستادگان «اصحاب جمل» چه نتيجه اي در بر داشت؟

سردمداران فتنه جمل تصمیم گرفتند برای رساندن پیامشان به امیرالمؤمنین(ع) از دشمنان سرسخت ایشان استفاده کنند؛ اما روی گشاده و بیان شیرین و توأم با منطق و استدلال امام علي(ع) سبب شد تا آنان متحوّل شوند و با حضرت بیعت کنند و در زمره لشکریان حضرت قرار بگيرند. این قضیه به قدری بر عایشه گران آمد که گفت: هر كس را نزد علي مى فرستم او را مخالف ما مى كند و بر ضد ما مى شوراند.

جرائم سنگين اصحاب «جمل» از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 172 نهج البلاغه، به كداميك از جرائم سنگين اصحاب «جمل» اشاره كرده است؟

امام علي(ع) در خطبه 172 «نهج البلاغه»، به طور عمده به سه گناه از جرایم سنگین «اصحاب جمل» اشاره می کند: 1. طلحه و زبیر و یارانشان، زمانی که به سوی بصره حرکت کردند؛ همسران خود را در خانه هایشان نگه داشتند؛ ولی همسر رسول خدا(ص) را مانند کنیزی که برای فروش می برند به دنبال خود کشاندند. (اشاره به استفاده ابزاری از او برای مقاصد خود). 2. بیعت شان با امام(ع) را زیر پا نهاده و در میان سپاه امام(ع) اختلاف انداختند. 3. به فرماندار امام(ع) و خزانه داران بیت المال در بصره حمله کرده و جمع کثیری از مردم را کشتند.

استدلال امام علي(ع) برای جنگ با اصحاب «جمل»

امام علي(ع) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟

از نظر امام علي(ع) كشتن «يك نفر از لشكر جمل» با كشتن «تمام لشكر» مساوي است؛ چون خود حضرت مي فرمايد: «اگر [لشكر جمل] فقط یک نفر را عمداً و بدون گناه می کشتند، قتل همه آن لشکر برای من حلال بود، چون آنها حضور داشتند و از او دفاع نکردند؛ چه رسد به اینکه گروه بسیاری از مسلمانان را به قتل رساندند». علت اين حكم اين است كه اصحاب جمل مصداق بارز مفسد فی الارض بودند؛ چرا که بیعت خود را شکستند و بر ضد حکومت اسلامی و امام معصوم(ع) خروج کردند و هر کس که چنين کند، کافر است و قتلش واجب مي باشد.

اسامي «کاتبان وحی»

در صدر اسلام چه کسانی وظیفه «کتابت وحی» را از طرف پیامبر(ص) به عهده گرفته بودند؟

بر اساس آیات قرآن، پیامبر(ص) «امّى» بود و نياز به كاتبانى داشت تا در شؤون مختلف از جمله وحى او را ياري دهند؛ لذا در مكّه و در مدينه زبده ترين با سوادان را براى اين امر انتخاب فرمود. اولين كسى كه در مكّه عهده دار كتابت شد امام على‌(ع) و اوّلين كس در مدينه «أُبىّ بن ‌كعب انصارى» بود. از ديگر كاتبان وحي مي توان به زيد بن ثابت، خلفاى ثلاثه، زبير بن عوام، خالد و أبان دو فرزند سعيد بن العاص، حنظله اُسَيدى، علاء بن حضرمى، خالد بن وليد، عبدالله ‌بن رواحه، محمد بن مسلمه، عبدالله ‌بن ابى سلول، مغيرة‌ بن شعبه، عمرو بن العاص، معاوية ‌بن ‌ابى سفيان، جهم يا جهيم بن صلت، معيقب بن ‌ابى فاطمه و شرحبيل بن حسنه اشاره كرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

غايةُ المَکارِم الإيثارُ

اوج مکارم اخلاق، ايثار است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24