نقش حیاتی شیعه در گسترش و پیدایش علوم اسلامی و بلکه علم بهمعنای جامع آن، بسیار چشمگیر و مهم بوده و موردتوجه عالمان و دانشمندان و محققان برجسته دنیاست. ازجمله اندیشمندانی که در اینزمینه سخنانی گفته یا آثاری را نگاشتهاند، خاورشناسان هستند. خاورشناسانی محقق در حوزه علوم اسلامی، این معنا را بهخوبی درک کرده و برخی از آنان نیز در این زمینه آثاری را بهرشته تحریر درآوردهاند.
امام خمینی(ره) در حقیقت، نماد عرفان اسلامی بوده که روح عرفان اسلامی، یعنی توحید با تار و پود وجودش پیوندخورده و در رفتار و گفتارش تجلی یافته است. بهره او از عرفان اسلامی به مباحث نظری و علوم حصولی خلاصه نمیشود. او سالکی مجذوب بود که با تحمل عبادتها و ریاضتهای شرعی، به فنای در توحید ذاتی، یعنی غایت عرفان عملی، دستیافته است. او سفرهای چهارگانه عرفانی را پیموده؛ یعنی از خلق به حق رسیده در اسمای حق سیر کرده و با این توشه حقانی بهسوی خلق بازگشت و در انتهای سفر چهارم، یعنی دستگیری از نفوس انسانی، انقلاب اسلامی را پدید آورد؛ ازاینرو، فعالیت اجتماعی و مبارزات سیاسی، مانع حضور توحیدی او نبود و وحدت را در کثرت دیدار میکرد. در دنیا بود، اما آلوده به دنیا نبود.
عرفان اسلامی از ابتدا تا بهحال، فراز و نشیبهایی داشته و مکتبهای گوناگونی را تجربه کرده است. به همین سبب شناخت عرفان اسلامی ناب که ممتاز از بدیلهای بدلی آن باشد ضروری است. ازسویدیگر، در قرن سیزدهم هجری قمری، مکتبی عرفانی بهوسیله ملاحسینقلی همدانی ظهور کرد که نقطهعطفی در عرفان شیعی و نگاه فقها و متشرعین و عامه مردم بهشمار میرود. یکی از عرفای بزرگ و مؤثر در تعمیق این مکتب عرفانی، مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی است....
صدرالدین محمد شیرازی معروف به صدرالمتألهین به سال 979ق متولد و حدود سنه 1050ق در مسیر هفتمین سفرش به خانه خدا درگذشته است. وی از اعاظم مشاهیر شیعه امامیه در دورههای متأخر است و بلکه در حوزه معارف حکمی، عرفانی و دینی، احدی به پایه وی ثبوتاً و اثباتاً نمیرسد. پس از وی جمله حکیمان و عارفان و دینپژوهان برجسته حوزههای مبدأ و معاد، بهخصوص در میان شیعه و بهویژه در ایران، از زاویه دید وی به انسان، جهان، دین و قرآن نگریستهاند و همگی خود را وامدار اندیشههای او میدانند.این مقاله میکوشد تا تأثیر و نقش صدرالمتألهین را در عرفان اسلامی بهویژه عرفان نظری آفتابی سازد؛ زیرا بهنظر نویسنده، پنجمین دوره از ادوار پنجگانه عرفان اسلامی توسط صدرا رقم خورده است....
کتاب «تمهیدالقواعد» کنار دو کتاب «شرح فصوص قیصری» و «مصباحالانس» که بهترتیب دومین و سومین متن درسی در فن عرفان نظریاند، نخستین کتابی است که مشتاقان معارف ذوقی و عرفانی، آن را در حوزههای عرفانی تدریس و تدرّس میکنند. این کتاب، افزونبر اینکه متنی متین، مختصر و نسبتاً جامع در فن یادشده است، تنها متن درسی در فن عرفان نظری است که توسط دو تن از عارفان شیعی مذهب، یکی با عنوان مصنف و دیگری بهعنوان شارح، تصنیف و مورد اقبال اساتید، طلاب، دانشجویان و دانشپژوهان واقع شده است...
علامه سیدحیدر آملی، عالم، عارف، فقیه، محدث و مفسر کمنظیری است که در سده هشتم هجری در شهر آمل طبرستان قدم به عرصه وجود نهاد. سیدحیدر در خاندانی مشهور به علم و دیانت و سیادت رشد یافت و مراحل کسب دانش و معرفت را طی کرد. آثار عرفانی برجای مانده از وی هریک بهترین منبع برای درک و تحلیل اصول و مبانی عرفانی اوست. از آنجاکه عرفان اسلامی در قرن هشتم، پس از سیر تکاملی از پیدایش تا گسترش به کمال مطلوبی رسیده و عرفان نظری بهعنوان یک مکتب علمی با اندیشهها و آثار محیالدینبن عربی و پیروانش پایهگذاری شده بود، سیدحیدر نیز تحتتأثیر این مکتب عرفان نظری، به مطالعه مبانی عرفانی اسلام پرداخت، اما با توجه به مذهب تشیعِ سید، سیروسلوک عرفانی نظری و عملی وی در عین تشابه در مبانی، دارای تفاوتهایی در نگرش و روش با عرفان ابنعربی بوده است؛ تا جاییکه وی از منتقدان برخی مباحث نظری ابنعربی نظیر خاتم ولایت است.
از میان تعالیم دینی، دعاهای مأثور از اهلبیت(ع) نقش بسیار ویژه و جدی در سیر انسان بهسمت كمال حقیقی داشته و دارد. جاذبههای ادعیه گهربار ائمه معصومین(ع) توانسته است در كنار جنبههای فقاهتی و عقلی كه مرتبط با جسم و عقل انسان است، بُعد دیگری از ابعاد دین را آشكار كند كه مرتبط با قلب و روح اوست و بدینوسیله روح تشنه انسانهای خداجو كه طالب اتصال و لقاء محبوباند را سیراب سازد. این نقش، بهویژه در تشیع كه اهلبیت(ع) را تنها انسانهای كامل میداند و كلام وحیانیشان برای آنها قطعیت و حجیت دارد، باعث رشد و توسعه عرفان در میان آنها در قرون متمادی گردید. افزونبر آن، بسیاری از اهلمعرفت را بر آن داشت كه شروح گوناگونی بهویژه در دوره اخیر بر كتب دعا بهنگارش درآورند و این معارف را شرح و بسط دهند.
عقول بشر از صدر تا حال حاضر و تا آخرالزمان، مدیون رهنمودهای توحیدی شهودی و عارفانه مکتب اهلبیت(علیهم السلام) است که بدون آن سلوک این وادی پرپیچوخم و در عینحال قریبالمسافة میسور احدی نبوده و شناختهای مفهومی و عقلی به عقل تاریخی نیز تکافوی معرفت ناب توحیدی، عرفانی را ندارد. برایناساس، تمسک به ثقلاصغر، بهمنظور رهپویی بهسوی حق سبحانه ضروری است؛ کما اینکه علامه طباطبایی در رسالةالولایه فرمود که رهاورد نبیاعظم محمد مصطفی(صلی الله علیه واله وسلم) توحید صمدی است که هیچ پیامبری به آن دستنیافته بود و در صورت عدم معرفی اهلبیت(علیهم السلام) در محاق میماند و احدی را یارای رسیدن به آن نبود.
برخی میگویند: "آقایان شما چکار به صوفیها دارید؟ آخر یک مشت اهل الله، فقراء الی الله، از دنیا گذشتهها و سوته دلانی که دور هم جمع شدهاند و برای تهذیب نفس و درک حقیقت مشغول مجاهدت و ریاضتهای گوناگون هستند و مردم را به درستی و پاک دلی و صفا دعوت میکنند، چه گناهی دارند که شما با نیش قلم به جان آنها افتادهاید؟" در جواب این عده باید بگوییم که ...
روح عرفان تلاش و کوششی است برای «معرفة الله» از طریق سیر دورن، و شهود باطنی، و جلوههای معنوی و روحانی با استفاده از تهذیب نفس و زهد و پرورش فضائل اخلاقی. انسان همیشه آرزو داشته است غیر از راه استدلال و فلسفه و کلام، راه دیگری به سوی معرفة الله بگشاید، و از طریقی نزدیکتر، و شاید مطمئنتر و آرامشبخشتر، به معبود و معشوق حقیقی خود نزدیک و نزدیکتر شود؛ اما انسان برای پیمودن این راه همیشه طریق صحیح را انتخاب نکرده است ...
عَن الرّضا عليه السّلام :
يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.
اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .