مفهوم تقدّس و مقدّس و محدوده هاله تقدّس؟

مفهوم تقدّس و مقدّس چيست؟ مقدّس کيست؟ و يا چيست؟ تقدّس را از کجا آورده اید؟! چرا بسياری از پديده ها مقدس شمرده شده و امکان نقد آنها وجود ندارد؟!

تقدس و مقدس از قدس به معنی پاکی گرفته شده است. از جمله اموری که پاکی آن مورد قبول همه می باشد عقل و احکام عقل است. لذا خداوند که خالق عقل است نیز مقدس است؛ بلکه مقدس حقیقی اوست و سایر امور به اعتبار انتساب آنها به خدا مقدس شمرده می شوند. آنچه با دلایل قطعی پاکی آن ثابت شود شکی در مقدس بودن آن نیست.

اما آنچه مردم بدون دلیل آن را مقدّس می دانند، باید با روش مناسب با آن برخورد شود. ضمن اینکه توهین به مقدسات یک قوم یا ملت، از آنجا که بی حرمتی به میثاق جمعی آنها به شمار می آید، می تواند موجب بروز کدورت ها و خون ریزی های محتمل گردد، و از همین رو جلوگیری از آن الزامی عقلایی و اجتماعی به شمار می آید. با این حال می بینیم کسانی که بدون دلیل به مقدسات اسلام توهین می کنند خود برخی امور مثل هولوکاست را مقدس می شمارند.

محدویت روابط با جنس مخالف و فوران عطش جنسی و تولید خشونت بین مسلمانان!

چرا اسلام در روابط بین زنان و مردان «محدودیت» قائل شده که باعث شود بین شهروندان جوامع مسلمان «عطش جنسی» فوران کند و تولید خشونت کند؟!

اولا: برخلاف آنچه در سؤال ادعا شده، با توجه به تجربه تاریخی بشر و مطالعات میدانی کنونی در جوامع آزاد، آنچه باعث خشونت و ناامنی در جامعه می شود آزادی مطلق در روابط بین زنان و مردان نامحرم است، نه محدودیت درست و حساب شده. خشونت نتیجه بی قانونی و بی قیدی است نه محدودیت های قانونی و شرعی.
ثانیا: غريزه جنسى نيرومندترين و ريشه دارترين غريزه آدمى است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناكى شده است؛ شهوت جنسی درجه و حد مشخصی ندارد تا با آزاد گذاشتن فروکش کند؛ وقتی شهوت شعله ور شد دیگر هیچ چیزی جلو دار آن نیست.
ثالثا: اسلام و ادیان الهی غریزه جنسی را سرکوب نمی کنند و محدودیت ادعایی در حقیقت قانونمند کردن روابط دو جنس مخالف است. هدف مکاتب الهی کنترل و هدایت غریزه جنسی در قالب تشکیل خانواده است. راهکار این مکاتب توصیه به تهذیب نفس، کنترل روابط، مراقبت از نوع تغذیه، کنترل رفتار فردی، رعایت پوشش مناسب و توصیه به ازدواج است.

بیهودگی «آزادی تفکر» با اعتقاد به حقانیت اسلام؟!

با اینکه مسلمین معتقدند که «حق» و «حقیقت» یکی است و آن هم در اسلام متجلی شده، دیگر فایده بحث از آزادی تفکر و اندیشه چیست؟

وحدت حق و حقیقت، از جمله مفاهیمی است که اسلام مطرح کرده و حق به معنی مطابقت عقیده یا عمل با واقع است. حال در صورتی که حق یکی است و در اسلام متجلی شده، ثمره بحث و آزادی تفکر چیست؟ در واقع خداوند انسان را به پیروی از دینی دعوت می کند که مطابق با فطرت است؛ فطرتی که بر پذیرش حق بنا شده، در حالی که عقل نیز آن را می پذیرد. در واقع آزادی تفکر به معنی مخالفت انسان با پیروی از عقل و فطرت نیست، بلکه اسلام علاوه بر دعوت به آزادی تفکر، در جهت تبیین حق نیز تلاش می کند، زیرا سبب تکامل فکر و عقیده می شود.

تنافی «حجاب» با حق آزادی زن!!

آیا بین الزام به «حجاب» با حق آزادی زن تنافی وجود دارد؟

برخی «حجاب» را ناقض حق آزادی دانسته و می گویند: الزام به حجاب موجب سلب حقّ آزادی زن بوده و در حقیقت نوعی توهین به حیثیت انسانی او است. در پاسخ به این اشکال می توان گفت: 1- هنگام تزاحم بین ملاک اهمّ و مهم، ملاک اهم مقدم بر ملاک مهم است. حال اگر آزادی زن سبب سلب آزادی از اجتماع و فساد در جامعه شود، باید آزادی او فدای آزادی اجتماع گردد. 2- اسلام زن را در خانه حبس نکرده، بلکه می گوید به خاطر حفظ کرامت زن و مصلحت جامعه، زنان باید از پوشش عقلایی و اسلامی استفاده کنند تا نظام خانواده و جامعه آسیب نبیند.

محترم بودن همه عقايد؟!

آيا هر عقيده اي محترم است؟ و صرف اینکه افراد زیادی طرفدار آن هستند ما نیز باید آن را به رسمیّت بشناسیم؟ محدوده احترام و آزادی عقاید تا چه حد است؟

از نگاه اسلامی «توهين» به عقاید و مقدسات ديگران، امری ناپسند بوده و حتّی «فحّاشی» به بت بی جان نیز مذموم است؛ ضمن اینکه جان، مال و آبروی هر انسانی فارغ از «عقیده اش» محترم است. اما این به معنای درست پنداشتن و صحیح شمردن، حق دانستن و به رسمیّت شناختن همه آن عقاید نمی باشد. یعنی «عقیده» از حیث «عقیده» و «مبنای آن» مصون از نقد، چالش و مبارزه نخواهد بود و از این حیث محترم نیست. راه دين در تعامل با پيروان باورهای مختلف، نقد و بررسي عقلاني آنهاست؛ آنها که بر پایه منطق و مبانی عقلی و فطری بنا شده باشند، محترم شمرده شده و آنها که بر اساس تقلید، تعصب، خرافه و ... باشند، ارزشی نخواهند داشت و با عقایدی مانند بت پرستی، شیطان پرستی، انحرافات جنسی اخلاقی و ... که نوعی انحراف و بیماری فکری و اخلاقی است، مانند یک بیماری برخورد خواهد شد، نه نوعی «اندیشه و باور محترم عقلانی»!

تأکید امام علی(ع) بر «آزادی بیان» مردم در برابر حاکم

امام علی(ع) شیوه برخورد با حاکم عادل را چگونه دانسته اند؟

امام علی(ع) می فرماید: «با من آن گونه كه با زمامداران ستمگر سخن گفته مى شود سخن نگوييد و آن گونه كه مردم خود را در برابر حاكمان تندخو و جبّار حفظ مى كنند محدود نسازيد و به طور تصنّعى و منافقانه با من رفتار نكنيد، هرگز گمان مبريد كه درباره حقى كه به من پيشنهاد مى كنيد كوتاهى كنم [يا ناراحت شوم] و هرگز خيال نكنيد من در پى بزرگ ساختن خويشتنم، زيرا كسى كه شنيدن حق يا پيشنهاد عدالت به او برايش سنگين باشد عمل به آن دو براى او سخت تر و سنگين تر است».

راهکار دین برای حل اشکال تضاد بین «سلطه» و «آزادی»

راهکار دین برای حل اشکال تضاد بین «سلطه» و «آزادی» چیست؟

یکی از بارزترین اشکالات در علم سیاست، تضاد بین سلطه و آزادی است؛ زیرا سلطه منشأ سلب آزادی است، در حالی که آزادی حق طبیعی هر انسانی است. از این رو بشر تلاش کرده از سلطه دیگران بگریزد. زیرا از لحاظ علمی نمی توان بین آزادی نامحدود انسان و تضییق ها جمع کرد. همچنین از لحاظ عملی، چه ضمانتی دارد که همه مردم مطیع حاکم سلطه گرا باشند؟ دین در حل این تضاد، آزادی مطلق را حق طبیعی انسان نمی داند، بلکه انسان را به عبودیت الهی سفارش می کند تا از طریق بندگی به مقام خلیفه اللَّهی برسد.

حکم عقل و اسلام به لزوم «آزادی عقیده در انسان»

عقل و اسلام «آزادی عقیده در انسان» را چگونه ترسیم می کنند؟

بر اساس حکم عقل، انسان در اختیار و انتخاب عقیده آزاد است؛ از این رو نمی توان عقیده ای را بر انسان تحمیل کرد. زیرا عقاید انسان در تملک کسی نیست. از سویی اسلام نیز با صراحت این موضوع را تصدیق کرده و می فرماید: «در قبول دین اکراهی نیست، [زیرا] راه درست از راه انحرافی، روشن شده است». لذا «علامه طباطبایی(ره)» در تفسیر این آیه می نویسد: «آیه دین اجباری را نفی می کند؛ زیرا دین یک سلسله معارف علمی است که عمل را به دنبال دارد و جامع آنها اعتقادات است. و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اجبارپذیر نیست».

آزادی انسان در «اظهار عقیده» از منظر اسلام و عقل

اسلام و عقل آزادی انسان در «اظهار عقیده» را چگونه ترسیم می کنند؟

از منظر عقل، آزادی در «اظهار عقیده»، از اوّلیات حقوق انسان است؛ زیرا سبب تبادل و تکامل افکار می شود. از سویی اسلام نیز در «اظهار عقیده»، به انسان آزادی داده، و درهای مناظره و بحث را بر اساس منطق استدلال بر روی صاحبان مذاهب و ادیان باز می گذارد. لذا در قرآن می فرماید: «با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آن ها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن». همچنین می فرماید: «بندگان مرا بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند».

حکم «عقل» درباره ضرورت تصحیح عقاید باطل

حکم «عقل» درباره ضرورت تصحیح عقاید باطل چیست؟

عقل در عین این که انسان را به آزادی در اظهار عقیده دعوت می کند، تصحیح عقاید باطل را نیز واجب می شمارد؛ زیرا عقیده اساس هر عمل است، و عقیده باطل جامعه را به فساد می کشاند. از این رو عقل، تصحیح عقاید دیگران را امری لازم و ضروری می داند، اما از آنجا که تصحیح عقاید دیگران با زور و اجبار ممکن نیست، لذا راه برای رسیدن به این هدف را تنویر و هدایت افکار به عقاید صحیح می داند. اما اگر فرد یا افرادی مانع هدایت افکار انسان ها شوند؛ راهی جز قهر و غلبه در برخورد با  موانع سعادت جامعه باقی نمی ماند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

النَّظَرُ إِلَى الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ عِبَادَةٌ، وَ النَّظَرُ إِلَى الاِْمَامِ عِبَادَةٌ.

نگاه به کعبه عبادت است، نگاه به پدر و مادر عبادت است، و نگاه به ]چهره[ امام عبادت است.

کافى: 4/240/50