پاسخ اجمالی:
پس از رحلت پيامبر(ص) از یک سو كسى [از رهبران جامعه] نبود كه منافقان را توبيخ كند و مردم را به پرهيز از آنان فراخواند، و از سوى ديگر فتح بلاد و كثرت غنائم، بسيارى از مسلمانان را به خود مشغول كرد و از توطئه هاى منافقان غافل ساخت. لذا آنها توانستند اهداف خود را به پیش برند و حتی در دوران خلفا بسيارى از پستهاى حساس مناطق اسلامى را در دست گیرند. علاوه بر اینکه حاکمان ظالم نیز آنان را وسیله ای برای رسیدن به اهداف شوم خود قرار داده و مورد حمایت های مادی و معنوی خویش قرار می دادند.
پاسخ تفصیلی:
بعد از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ميدان براى فعاليت گسترده تر منافقان گشوده شد و به گفته «ابن ابى الحديد» با انقطاع وحى و رحلت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، كسى [از رهبران جامعه] نبود كه آنها را توبيخ كند و مردم را به پرهيز از آنان فراخواند و گاه با شدّت و گاه با ملايمت ضربه بر پيكرشان وارد سازد.(1)
از سوى ديگر فتح بلاد و كثرت غنائم، بسيارى از مسلمانان را به خود مشغول كرده و از توطئه هاى منافقان غافل ساخت، به خصوص اينكه در دوران خلفا بسيارى از منافقان در پستهاى حساس مناطق اسلامى جاى گرفتند. در واقع يكى از توطئه هاى خطرناك منافقان براى ضربه زدن به اسلام، تقرّب به خلفا بود. از سوى ديگر، جعل احاديث مطابق ميل سران حكومت بود و اين مطلب در زمان معاويه به اوج خود رسيد. داستان آن در بسيارى از كتابها آمده است كه معاويه حتى با بعضى از صحابه قرار و مدار مى گذاشت كه اگر فلان حديث را جعل كنيد فلان مبلغ كلان به شما داده خواهد شد.
منافقان گاه احاديث پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را تحريف كرده و به كلّى تغيير مضمون مى دادند، مانند حديثى كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: «إذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ يَخْطِبُ عَلى مِنْبَري فَاقْتُلُوهُ»(2)؛ (هنگامى كه معاويه را بر منبر من ببينيد كه خطبه مى خواند او را به قتل برسانيد). «حسن بصرى» مى گويد: «ابوسعيد خدرى» مى گفت: «فَلَمْ نَفْعَل وَ لَمْ نَفْلَحْ»؛ (ما دستور پيامبر را اجرا نكرديم و رستگار نشديم) ولى منافقان كذّاب حديث را به اين صورت تحريف كردند كه پيامبر فرمود: «إذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ يَخْطِبُ عَلى مِنْبَري فَاقْبَلُوهُ فَإنَّهُ أمينٌ مَأمُونٌ»(3)؛ (هرگاه ديديد معاويه بر منبر من خطبه مى خواند از او پذيرا شويد، زيرا از هر نظر امين است).
«ابن ابى الحديد» مى گويد: «معاويه به واليان شهرها نامه نوشت و طىّ بخشنامه اى به همه آنان ابلاغ كرد كه هر كس فضائل و مناقب عثمان را نقل مى كند، مورد احترام ويژه قرار دهند و هر كس روايتى در فضيلت وى نقل كند نام او و پدر و خويشاوندانش را بنويسند تا به همه آنان پاداش دهيم. مدّتى بر اين منوال گذشت. معاويه بخشنامه ديگرى صادر كرد و طى آن نوشت: احاديث در فضايل و مناقب عثمان فزونى يافت، از اين پس از مردم بخواهيد تا در فضايل ديگر صحابه مخصوصاً آن دو خليفه به نقل حديث پردازند و هر حديثى در فضيلت على [علیه السلام] نقل شده با نقل مشابه آن درباره صحابه ديگر به مقابله با آن برخيزند».(4) گرچه بعد از اين زمان گروهى از محدّثان راستين به نقّادى احاديث پرداختند؛ ولى جرأت نكردند در احاديثى كه صحابه آن را نقل كرده بودند انگشت انكار بگذارند، چرا كه صحابه بودند!».(5)،(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.