حقیقت «رياضت»، «احضار روح» و «خواب مغناطيسي»

آيا «رياضت»، «احضار ارواح» و «خواب هاي مغناطيسي» واقعيّت دارند؟

گرچه عده اي روشنفكرنما سعى در انكار امور خارق العاده اي مانند «رياضت»، «احضار ارواح» و «خواب هاى مغناطيسى» دارند و همه را جزء خرافات و موهومات مي شمارند؛ ولى امروزه «خواب هاى مغناطيسى»، «هيپنوتيزم» و «مانيتيزم» جزء رشته هاى علمى در آمده و كتاب هاى مختلفى در اين زمينه نوشته شده است. هم چنين جمعيّت هايى نيز به همين نام در كشورهاى متعدّدى تشكيل يافته است. گاهى در پزشكى از خواب هاى مغناطيسى استفاده مى شود و گاه از راه تلقين هاى قويّ بعضى از بيمارانِ روحى را درمان مى كنند.

سرچشمه هاي «خرافه پرستی»

سرچشمه هاي «خرافه پرستی» چه چيزهائي هستند؟

«خرافه پرستي» سرچشمه هاى متعدّدى دارد كه از ميان آنها مي توان به جهل و نادانی، خیالات و اوهام، توجه نكردن به تمام ابعاد يك حادثه، خواب و رؤیا و سوء استفاده مالي اشاره كرد.

فرضیه «تقدیر و بخت» عامل پيدايش مذهب!!

فرضیه «تقدیر و بخت» در صدد است چه چیزی را به عنوان عامل گرایش به مذهب معرفی نماید و چه اشكالاتي بر آن وارد است؟

«سنمر» و «کلر» دو جامعه شناس عقیده دارند که مردم اولیه در دوران طفولیت از بخت و اقبال بد بسیار وحشت داشتند و برای فرار از آن تلاش می کردند و آن را به قوای فوق طبیعی نسبت مي دادند و این نیاز آنها باعث تشکیل مذهب شد. از جمله اشكالات اين فرضيّه،‌ ارتباط داشتن بخت و اقبال با جهل مردم نسبت به ريشه حوادث و رويدادها، تغيير ناپذير بودن اقبال و شانس و آميختگي آنها با خميره وجودي آدمي و محدوديت اين فرضيّه به ادياني غير از اسلام، مسيحيّت، زردشتي و .... اشاره كرد.

منافات پاسداشت «نوروز» با معارف شریعت اسلام؟!

مگر نوروز از آئین های زرتشتیان نبوده است؟ پس چرا ما مسلمانان آن را ارج می نهیم؟!

نوروز یک عید طبیعی در جهان آفرینش است و اختصاص آن به زرتشتیان محل تردید است. برخی اعمال عید نوروز مثل صله رحم و نظافت و هدیه دادن و... مورد سفارش اسلام نیز می باشد و در روایات اهل بیت(ع) نوروز و برخی اعمال آن مورد تایید گرفته است. نوروز مقارن با برخی اتفاقات تاریخی مهم دیگر مثل عید غدیر و... نیز می باشد. البته اسلام همه مراسمی را که به عنوان نوروز انجام می شود تایید نمی کند.

ديدگاه اسلام درباره «خرافه» و «خرافه پرستی»

«خرافه» چیست و اسلام راجع به «خرافه پرستی» چه دیدگاهی دارد؟

يكي از آسيب ها در جوامع ديني، وجود «خرافه» است. «خرافه» به هر كار غير عُقَلايي و غير منطقى كه نه پشتوانه وحى آسمانى داشته باشد، و نه عقل سالم آن را اجازه دهد گفته مي شود. از مصادیق «خرافه پرستی» مي توان به بت پرستی، زنده به گور کردنِ دختران، فال بد، بد قدمی و خوش قدمی، سحر و جادو، بخت خوب و بد، گدایی به اسم گرفتن حاجت اشاره كرد. اسلام «خرافه» و «خرافه پرستی» را به شدت مردود می شمارد. در روایت آمده که: «فال بد شرک است، کسی که فال بد بزند از ما نیست».

دیدگاه اسلام درباره «فال بد» و «بد قدمی»

دیدگاه اسلام درباره «فال بد» و «بد قدمی» چیست؟

يكى از خرافاتی که دامنگیر بعضی از مردم شده «فال بد» زدن است. اسلام با اين خرافه به شدت مبارزه کرده است، در روایات اسلامی آمده: «فال بد شرک است» و «کسی که فال بد بزند از ما نیست». يكي ديگر از خرافات، «بد قدمی» و شومی و نحوست آن است. در روايت آمده كه: «نحسى در بد اخلاقى است» و «نرمى و خوش خُلقى با ميمنت و پر بركت، و بداخلاقى شُوم و نحس است».

تطیر وتفأل

منظور از تطیر و تفأل چیست؟

«تَطَیر» از ماده«طیر» به معنى پرنده است و چون عرب فال بد را غالباً به وسیله پرندگان مى زد، عنوان«تطیر» به معنى فال بد زدن آمده است، در برابر«تفأل» که به معنى فال نیک زدن است. در قرآن کراراً این معنى مطرح شده است که مشرکان خرافى، در برابر پیامبران الهى به این حربه متوسل مى شدند. ولى قرآن با یک جمله کوتاه مى گوید: بخت و طالع، پیروزى و شکست و موفقیت و ناکامى شما همه نزد خدا است و پیروان خود را از وادى خرافه به حقیقت و از بیراهه به صراط مستقیم دعوت مى کند.

خرافات در ميان اعراب جاهلى

قرآن خرافات ميان اعراب جاهلى را چگونه بيان مي کند؟

اعراب جاهلی برخی حیوانات و محصولات کشاورزی را به بتها اختصاص داده و خوردن آن را برای عدّه ای حرام کرده بودند، همچنین سوار شدن بر این حیوانات را هم حرام می دانستند. آنها دختران خود را می کشتند و بعضی از نعمتهای خدا را بر خود حرام می کردند و بعضى از سنّت هاى انبياء را تحريف و بی اثر مى نمودند؛ مانند سنّت تحريم جنگ در ماه هاى حرام، كه به وسيله سنّت خرافى «نسيئ» بى اثر نمودند؛ به اين معنا كه هر وقت مى خواستند احترام ماه هاى حرام را بشكنند، مى گفتند: مانعى ندارد، يك ماه ديگر را به جاى آن مى نهيم.

کمال تمدنی و بی نیازی ایرانیان به اسلام، دلیل پاره کردن نامه پیامبراسلام توسط خسرو پرویز!

خسروپرویز نامه پیامبر اسلام را پاره کرد و گفت: «اگر شما الان می خواهید راه انسانیت را بما نشان بدهید ما 1100 سال پیش آن را یافتیم»؛ یعنی اسلام چیزی اضافه بر تمدن ایران نداشت که خسرو پرویز آن را قبول کند! آیا چنین ادعایی درست است؟!

گفتگویی با این مضمون ادعایی میان پادشاه وقت ایران و فرستاده پیامبر اسلام(ص) در هیچ منبع تاریخی وجود ندارد. از جهت محتوایی نیز ادعاهای مطرح شده منطبق با واقعیات آن روز ایران نیست و متاسفانه واقعیات آن روز گویای حقیقتی تلخ است و خلاف آنچه را در این گفتگو آمده نشان می دهد؛ اعتقاد به ثنویت و تقدس آتش، احکام خرافی زرتشت، وجود حرمسراها در کاخ پادشاهان و استفاده کالایی از زنان و رفتار زننده با آنها، برده داری، دیکتاتوری و ظلم شاهان، نظام طبقاتی و نابرابری مردم مقابل قانون، برخی از این واقعیات تلخ است.

نقش قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج؟

قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج چه نقشی دارد؟ گاهی بعضی از مردم بدبختی های خود در تجربه ازدواج و زناشویی را به «قسمت» ارتباط می دهند؛ مگر نقش قسمت و تقدیر در بدبختیها و خوش بختیهای حاصل از ازدواج چقدر است؟!

انسان موجودی «مختار» است، که بر مبنای اختیار و انتخاب خویش، اقدام به انتخاب همسر و تشکیل زندگی می نماید. لذا «انتخاب درست یا غلط انسان» و همچنین داشتن «دانش و مهارتهای زندگی و همسرداری»، تعیین کننده تلخیها و شیرینیهای بعد از ازدواج خواهد بود. بنابراین اعتقاد به امور موهومی چون: قسمت، بخت، اقبال، شانس، طالع، تصادف، و مانند اینها هیچ کدام پایه و اساسی ندارند و از لحاظ شرع و عقل فاقد اعتبار هستند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

مَنْ کانَ يَوْمُ عاشورا يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ يَوْمَ القيامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ

هر کس که عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه اش باشد، خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى دهد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284