منافات حضور قلب امام علی(ع) با انفاق ایشان در رکوع نماز!

حضرت علی(ع) که موقع نماز تیر را از پایشان بیرون آوردند و چیزی را حس نکردند، چطور هنگام رکوع متوجه حضور سائل شدند؟!

اولا: اين خرده گيرى ها ايراد بر قرآن است! چرا كه خداوند آن را ستوده و ولايت مؤمنين را شايسته چنين كسى دانسته است و اگر اين عمل غفلت از خدا بود نبايد تمجيد مي شد. ضمن اینکه مواردی شبیه این کار که عبادت به شمار می رود توسط پیامبر(ص) نیز در ضمن نماز صورت گرفته است؛ به عنوان مثال در مسند احمد از ابو هريره نقل شده است: ما با پيغمبر نماز عشاء مي خوانديم و وقتي كه پيغمبر به سجده مي رفت، امام حسن و امام حسين كه كوچك بودند بر پشت پيغمبر سوار مي شدند؛ «وقتي پيغمبر مي خواست بلند شود، با اين دو دست مباركش حسن و حسين را مي گرفت و آرام روی زمين مي گذاشت و وقتي كه پيغمبر به سجده مي آمد، آنها روي پيغمبر سوار مي شدند». توجه به حسنين و گرفتن آنها و آرام زمين گذاشتن، آيا اين ها با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟!

ثانیا: شنيدن صداى سائل و كمك به او در نماز، نوعی توجّه به خداست. توجه امام علی(ع) وقتی به آن سائل جلب شد که خدا را صدا زد؛ در واقع این نام خدا بود که موجب التفات حضرت به او شد. ایشان با اين كار عبادتى را با عبادت ديگر درآميخت و براي خدا در حال نماز زكات داد. آنچه اشكال دارد پرداختن به خويشتن به هنگام نماز است، امّا پرداختن به نيازمند مظلوم، كه عبادت محسوب مى‏ شود، اشكالى ندارد.

احتجاج های امام علی(ع) بر خلافت بلافصل خود بعد از رسول خدا(ص)؟

آیا امیرالمؤمنین(ع) بر خلافت بلافصل خود بعد از رسول خدا(ص) احتجاج کرده است؟

حضرت علی(ع) در موارد متعددی راجع به موضوع امامت شان صراحتا بیاناتی را فرموده اند. بخشی از صریح ترین این بیانات، احتجاجات آن حضرت به آیه 55 سوره مائده است. ایشان بارها با استدلال به این آیه از شایستگی خود در امامت معنوی و زعامت سیاسی جامعه سخن گفتند؛ مواردی مانند: در گفت وگویی با خلیفه اول، در شورای شش نفره بعد از مرگ خلیفه دوم و در مجلسی که در زمان خلیفه سوم با حضور چهره های شاخص منعقد شده بود، که حتی در مورد اخیر صراحتا به واقعه غدیر نیز اشاره کرده اند.

از آن گذشته ایشان در یکی از مهم ترین خطبه های خود که به خطبه «شقشقیه» نیز شناخته می شود صریحا حقانیت خود در خلافت و غصب این حق توسط دیگران صحبت می کنند و می فرمایند که فلان شخص جامۀ خلافت را بر تن کرد در حالى که مى دانست جایگاه من در حکومت اسلامى چون محور سنگ هاى آسیاب است او مى دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد.

اثبات خلافت علی(ع) از طريق «آيه تبليغ»

چطور از آيه 67 سوره «مائده» که به «آیه تبلیغ» معروف است، می توان خلافت و جانشینی حضرت علی(ع) را اثبات نمود؟

محتواي آيه 67 سوره «مائده» بدون توجه به روايات شأن نزول، بيانگر ابلاغ خلافت و جانشيني پيامبر اكرم(ص) است: چراكه مسئله اى است با سه ويژگى مهم: 1. اگر ابلاغ نشود رسالت پروردگار ابلاغ نشده است. 2. فراتر از نماز و روزه و ... است. 3. برخي در مقابل آن موضع سختي گرفته اند، به طوري كه خدا حمايت خود را از پيامبرش اعلام مي دارد. لذا هر تفسير ديگرى جز آنچه مربوط به مسئله ولايت و خلافت باشد، با آن تناسبى ندارد و مفسرانى كه خواسته اند محتواى آيه را به سوى مسائل ديگر منحرف كنند از اثبات آن عاجز مانده اند.

ابلاغ نشدن حدیث غدیر در مکّه و عرفات، نشانی از عدم دلالت آن برای ولایت علی(ع)!

چرا رسول خدا ولایت علی(ع) را در مکه یا عرفات طرح نکردند؟! اگر حدیث غدیر بر ولایت علی دلالت داشت حتما آن را در مکانی طرح می کرد که همه مسلمین شاهد باشند نه اینکه فقط برای اهل مدینه در غدیر خم ابلاغ کند!

اولا: ابلاغ خلافت در غدیر خم دستوری الهی و مطابق با وحی بود: رسول خدا(ص) «هیچ حرکتی انجام نداد و هیچ نگفت مگر آنکه دستورش از جانب خداوند فرا رسید». ایشان موظف بود آیه ابلاغ را در همان مکانی که محل نزول این آیه شریف بود، ابلاغ کند و مسلمین را در جریان محتوای این آیه شریفه قرار دهد.

ثانیا: حتی اگر بپذیریم که بیشتر مخاطبان پیامبر اهل مدینه بودند، باز ایرادی بر ابلاغ پیام درغدیر وارد نمی شود؛ چرا که ابلاغ خلافت علی(ع) برای اهل مدینه حسّاسیّت بیشتری داشت؛ زیرا مدینه آبستن فتنه بود و چنانکه سیر وقایع تاریخی نشان داده، مخالفتها و جدالهای قدرت طلبانه از مدینه شروع شد!

ثالثا: طبق شواهد موجود در منابع اهل سنّت، رسول خدا(ص) می خواست، خلفای بعد از خویش را در «مکه» نیز معرفی کند؛ امّا حوادثی رخ داد که مانع این امر مهم در آن مکان شد. کتابهای اهل سنت چنین می گویند که رسول خدا(ص) تصمیم داشت تا در مکه «خلفای دوازده گانه» را معرفی کند، امّا حوادثی رخ داد که نه تنها نگذاشت، حضرت این مسأله را بیان کند؛ بلکه باعث دل نگرانی حضرت نیز شد.

صدور حدیث غدیر برای رفع کدورت از علی(ع)، نه برای اعلام ولایت ایشان!

آیا صحیح است که حقیقت حدیث غدیر برای رفع کدورت سپاه یمن از علی(ع) بود نه برای اعلام ولایت ایشان؟!

اعتراض برخی صحابه به تقسیم غنائم یمن که نشانه حسد و نفاق آنها نیز می باشد مربوط به سال 8 هجری و قبل از حجة الوداع می باشد و در آنجا نیز پیامبر(ص) فضائل امام علی(ع) و امامت ایشان بعد از خود را مطرح کردند. اما ماجرای غدیر بعد از حجة الوداع بود و ربطی به آن ماجرا ندارد. چه مساله اى جز تعیین جانشین پیامبر(ص) آنقدر اهمیت دارد که آیه 67 سوره مائده با آنهمه تاکید درباره آن نازل شود و پیامبر(ص) هزاران نفر را در صحرای داغ غدیر نگه دارد و خطبه طولانی قرائت کند و تاکید کند به غائبین هم این خبر را برسانید؟!

منظور از «صادقين» در آيه 119 سوره «توبه»

منظور از «صادقين» در آيه 119 سوره «توبه» چه کسانی هستند؟

خداوند در این آیه از انسان هاي باايمان مي خواهد که با «صادقان» همراه شوند و در آيه 117 سوره «بقره» اوصافی برای آنان بیان مى فرماید از قبيل: ايمان به خدا، روز قيامت، فرشتگان، كتب آسمانى، پيامبران و همچنین انفاق بهترين اموال خود در راه خدا، اقامه نماز، اداء زكات، وفاى به عهد و شكيبايى در مشكلات و در هنگام جهاد که نمونه كامل و اتمّ آن معصومان هستند. لذا بر اساس رواياتى كه از طرق اهل بيت(ع) و اهل سنت نقل شده، اين آيه به امام على(ع) و اهل بيتش تفسير شده است.

نزول آیه ابلاغ در مورد مکر یهود مدینه!

آیه ابلاغ در مورد مکر یهود مدینه نازل شده و سیاق آیات قبل و بعد از آن نیز گواه بر این ادعاست؛ با این حال چرا شیعیان اصرار دارند که آیه درباره غدیر و خلافت علی (ع) است؟!

به چند دلیل نزول این آیه در مورد یهود مردود است:

1) ترتیب آیات بر اساس نزول نبوده تا بتوان با سیاق آیات به یک معنی خاص تمسک کرد؛ بلکه باید هر آیه ای را طبق شأن نزول خود بررسی کرد.

2) بنا به تصریح مفسرین اهل سنّت، سوره مائده آخرین سوره ای است که بر پیامبر(ص) در حجة الوداع نازل شده و در آن زمان از سوی یهودیان خطری متوجه پیامبر نبود.

3) سیاق آیات بر فرض ظهور، قرینه ای مقامی است؛ امّا در برابر نص روایات شیعه و اهل سنت که این آیه را درباره غدیر می داند ظهوری ندارد.

دلالت نکردن آيه «سأل سائل بعذاب واقع» بر حوادث غدير و خلافت علی(ع)!

سوره معارج مکّی است و ماجرای غدير در حجّة الوداع و اواخر عمر پيامبر رخ داده است؛ از طرفی ابطح درّه اي در مکّه است. لذا آيه نمي تواند بعد از ماجرای غدير نازل شود. ضمن اینکه طبق آيه 33 انفال، با وجود پيامبر در میان مسلمین بر آنها عذاب فرود نمی آيد؛ لذا نزول عذاب بر نعمان بن حارث فهری کذب است. در کتابهای معروف رجالی و طبقات نگاری صحابه نیز نامی از حارث بن نعمان وجود ندارد. حال چگونه اين آيه می تواند بر حوادث غدير و ولايت علی(ع) دلالت کند؟!

اولا: در بسياری از منابع اهل سنت رواياتی درمورد نزول این آيه درباره حوادث غدير آمده است. ثانیا: بسياری از سوره های مکی آيات مدنی دارند. ثالثا: ابطح به معنی شنزاری است که سيل بر روی آن جاری می شود و در اطراف مدينه نيز مناطقی وجود دارد که مردم آن را ابطح يا بطحاء مي نامند. رابعا: منظور از عذاب در آيه 33 انفال عذاب جمعی است نه فردی. دیگر اینکه: به اعتراف نویسندگان کتابهای طبقات نگاری، نام تعداد بسیار اندکی از صحابه در این کتابها آمده است و آنچه در این مجموعه ها آمده حتی یک دهم همه صحابه نیست.

نزول آیه ابلاغ در مورد حفاظت رسول خدا(ص) در مکّه!

آیه ابلاغ طبق روایتی از ابن عباس، در مکه نازل شده و طبق این روایت خداوند پیامبرش را دلداری داده و می فرماید: ما تو را [در برابر مشرکان مکه] حفظ می کنیم؛ آیا با این وجود می توان به این آیه برای خلافت و ولایت علی(ع) احتجاج کرد؟!

اولا: طبق این روایت آیه ابلاغ در ابتدای رسالت نازل شده درحالیکه مفسران اتفاق نظر دارند که سوره مائده در مدینه نازل شده و فرض نزول این آیه در مکه اشتباه است.

ثانیا: این حدیث خبر واحد است و در برابر روایات متواتر غدیر ساقط است. برخی صاحبنظران نیز روایات مراقبت از جان پیامبر(ص) در مکه را غریب و منکر دانسته اند.

ثالثا: این روایت از جعلیات بنی عباس برای فضیلت سازی به نفع خود در برابر علویان است. دیگر اینکه:  منابع معتبر اهل سنت اعتراف دارند که آیه ابلاغ در روز غدیر و در شان علی(ع) نازل شده است.

«غدير» در كتب شيعه و اهل سنت

جريان «غدير خم» در كتب شيعه و اهل سنت چگونه آمده است؟

به اعتقاد شيعه و اهل سنت آيه 67 سوره مائده درباره حادثه غدير نازل شده است. با اتمام حج و بازگشت حاجيان، به دستور پيك وحي مسلمانان در غدير خم توقف كردند و بعد از نماز، پيامبر(ص) خطبه اي خواند و از مردم خواست كه بگويند چه كسي اولي به انفسشان است؟ همه گفتند: خدا و رسولش. آنگاه فرمود: هر كس من مولاي اويم علي نيز مولاي اوست. سپس مسلمانان به حضرت علي(ع) تبريك گفتند؛ این واقعه بر بعضی بسیار گران آمد تا آنجا که نعمان بن حارث از ناحيه خدا درخواست عذاب كرد و سنگي از آسمان آمد و او را كشت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293