دانش فقه یکی از مهمترین و گستردهترین علوم اسلامی است که عهدهدار بیان احکام شرعی مربوط به حوزه رفتار و عمل مکلفین است. فقه اسلامی قلمرو فراخ و دامنهای وسیع دارد و تمامی ابعاد و جوانب زندگی انسان اعم از فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... را دربرمیگیرد. یکی از حوزههایی که دانش فقه با آن ارتباط بسیار نزدیک دارد و همواره مسائل متعددی از سوی آن بر فقه عرضه شده است، حوزه پزشکی است و همین ارتباط متقابل سبب شکلگیری دانش بینرشتهای «فقه پزشکی» شده است. پرسش مطرح دراینباره این است که عالمان و فقیهان شیعه در پایهگذاری و گسترش فقه پزشکی چه نقشی داشتهاند و چگونه در پیشرفت و توسعه این دانش اسلامی تأثیرگذار بودهاند...
آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر (1353-1400ق) از جمله علمای برجسته شیعه در کشور عراق است که در چندین علم، از جمله اصول فقه و فقه، تبحر و تخصص داشت. وی در دانش اصول فقه با تحصیل، تدریس و تألیفات خود، جهان اسلام را بیش از پیش با این موضوع آشنا کرد. این فرهیخته شیعی، توانست با نوآوریها، نظریهپردازیها، حذف مباحث اضافی، تلخیص برخی مباحث طولانی و...، اثر مهمی را در پیشرفت کمی و کیفی اصول فقه، از خود برجای گذارد. در این مقاله علمی، به تحلیل و بررسی برخی مهمترین موارد، بهصورت تحقیق کتابخانهای میپردازیم.
علم اصول فقه، علمی است که تاریخ ممتدی دارد و مؤسس این علم و مسائل آن خود ائمه اطهار(ع) و بلکه از زمان شخص پیامبر مکرم اسلام(ص) است و امروزه به تکامل و ارتقای عظیمی رسیده است. آری هیچگونه استنباط نظریه و دیدگاه یا برداشت و بینش معرفتی صحیح و روشمند از کتاب و سنت و منابع شریعت اسلام بدون اشراف بر علم اصول ممکن نیست و نهتنها علم اصول ابزار لازم برای فقه و اجتهاد فقهی است، بلکه برداشت صحیح و متقن در رشتههای علوم اسلامی اعم از تفسیری، حقوقی، اخلاقی، اقتصادی، کلامی و...، متوقف بر اطلاع و اشراف بر علم اصول است. ازاینرو، این علم کلید و مفتاح و منطق فهم صحیح علوم شریعت و معارف اسلامی است و این نیست مگر حاصل تلاش عالمانه محققان این علم در طول سالیان متمادی تا زمان معاصر.
«امام خمینی(ره)» از جمله علمای بزرگ جهان تشیع است که سالیان طولانی را صرف تحصیل، تدریس و تألیف در زمینه علوم اسلامی، بهخصوص اصول فقه و فقه کرده و خدمات شایانی را بهلحاظ کمی و کیفی، به جهان اسلام عرضه کرده است. وی نقش سازنده و برجستهای در علم اصول فقه داشته و تحقیق کتابخانهای، حکایت از آن دارد که نوع سهمآفرینی وی در این علم، بسیاری عمیق و گسترده بوده و قابل تحلیل و بررسی دقیق علمی است. نوآوری، نظریهپردازی، حذف مباحث اضافی و تلخیص برخی مباحث طولانی، از جمله عناصر نقشآفرینی این مجتهد اصولی در پیشرفت علم اصول فقه است.
مقاله پیشرو درصدد بیان تأثیرگذاری شیوه استنباط فقیهان بر دانش حقوق است. البته باید دانست که بخش عمدهای از مباحث نظری آن در دانش اصول گرد آمده و بخش مهمی از آن در رویههای عملی فقیهان وجود دارد. بیان این تأثیرگذاری در سه حوزه میتواند مهم باشد. حوزه نخست، تأثیرگذاری در حوزه قانونگذاری؛ حوزه دوم، تأثیرگذاری در حوزه دکترین و اندیشهها و نظریات حقوقدانان؛ و حوزه سوم، تأثیرگذاری در حوزه رویه قضایی و اجرای احکام قانونی در محاکم و دادگاهها است.
در این مقاله به بیان نقش محوری علم «اصول فقه» در میان علوم اسلامی - انسانی، و همچنین پیشنیاز بودن این علم نسبت به دیگر علوم اسلامی و تقدّم رتبی آن خواهیم پرداخت. چنانکه روشن خواهد شد که در تعمیق گزارههای دیگر علوم و صیانت آنها از خطا و اشتباه و بالملازمه در گسترش آنها نقشی کلیدی دارد. در ادامه این مقاله به سبقت امامان شیعه در القای قواعد اصولی در مرحله «تکوّن» و در سایهسار القائات امامان معصوم(ع) و ژرفنگری اصولیون شیعه در مسائل گوناگون این علم و تعمیقی که به مسائل آن بخشیدند و نیز پایبندی آنان به مبانیای چون «انفتاح باب اجتهاد» و «حجیت اقوال عترت طاهره» و بلاخره نقش بیبدیل اصول فقه شیعه در گسترش علوم اسلامی پرداخته شده است.
مکتب اهلبیت(ع) از همان آغاز کوشید در عرصه استدلال بر احکام، قواعد فهم متون را سامان بخشد؛ برایناساس، وقتی با اصحاب خاص خویش به بیان احکام میپرداختند، بهشیوه استخراج حکم از قرآن و سنت هم اشاره میکردند و اصحاب ائمه(ع) که مردان تربیتشده دامن مکتب اهلبیت(ع) بودند، از فرصت استفاده کرده، اصول استخراج احکام از کتاب و سنت را سامان بخشیدند. همچنین قواعد القاشده از سوی امامان را گردآوری میکردند. برایناساس، مدعای ما آن است که تبیین یا تأسیس قواعد اصولی و علم اصول بهصورت جدی و کامل پس از رحلت پیامبر(ص) مورد توجه مکتب اهلبیت(ع) بود و قواعد استخراج احکام توسط امامان اهلبیت(ع) صورت گرفته است.
فقه خانواده از حوزههایی است که مسائل نوپدید فراوانی را در خود جای داده و بههمیندلیل جذّابیت ویژهای دارد. بخش قابلتوجهی از مسائل نوپدید فقه خانواده، معلول پیشرفتهای علم پزشکی است؛ زیرا موضوع فقه خانواده، انسان در روابط خانوادگی است و بههمیندلیل، یافتههای جدید علم پزشکی انسان را وارد دنیای خیرهکنندهای ساخته و روابط وی را با اطرافیان دگرگون ساخته است. مسائلی مانند نابارورسازی زنان، کنترل موالید و تنظیم خانواده، تغییر جنسیت، اجاره رحم، تلقیح مصنوعی، کودکان آزمایشگاهی، بانک شیر، درمانپذیری عیوب و بیماریها، و شناسایی بیماریهای جدید از جمله موفقیتهای علم پزشکی است که هریک مسائل تازهای را در فقه پزشکی ایجاد نموده و فقه خانواده را با پرسشهای متعددی مواجه ساخته و این همه آغاز راه است و به یقین مسائل جدید فراوانی پیش روی فقه خانواده قرار دارد.
عقد بیمه ازجمله قراردادهایی است که برای مقابله با خسارت احتمالی تنظیم شده است. درباره بیمه بحثهای تخصصی زیادی از لحاظ حقوقی، اقتصادی، محاسباتی، فقهی و... وجود دارد، ولی ما در این مقاله، مسئله بیمه را ازلحاظ تاریخ فقه فریقین موردبحث قرار میدهیم و مواجهه علمای فریقین با پدیده جدید بیمه در دو قرن اخیر را بررسی میکنیم. در ابتدا پس از بیان تاریخچه بیمه در دوران قدیم و دوره اسلامی و جدید با تعریف بیمه و انواع و خصوصیات آن مواجهه فقهای اسلامی با آن را بررسی مینماییم.
مطابق نظر مشهور فقهای شیعه، سهام سند مالکیت مشاع دارایی شرکت است و سهامداران بهاندازه خرید سهام، در دارایی شرکت موردنظر، با یکدیگر شریک شدهاند و معاملات سهام نیز درصورتیکه شرکت یک بانک ربوی نباشد یا تولیدکننده محصولات حرام نباشد، در قالب احکام و قواعد عقد شرکت از نظر شرعی صحیح است، البته برخی فقهای معاصر شیعه، شرکتهای سهامی را بهعنوان شخص حقوقی مستقل پذیرفته و سهام را سند مالیت سهامداران بر شرکت میدانند که شرکت صاحب اموال و داراییها است.