«تبعيض نژادی» در قرآن!؟

مخالفانِ قرآن، كدام آيه را دليل اهانت و توهين قرآن به «رنگين پوستان» قلمداد كرده اند؟

شبهه‌افکنان آيه 106 و 107 سوره «آل‌عمران» را که می فرماید: «روزى كه جمعى روسپيد و گروهى رو سياه گردند، اما سياه رويان به ايشان گويند: آيا پس از ايمانتان كفر ورزيديد؟ پس به سزاى آن كه كفر مي ورزيديد عذاب را بچشيد»، نشانه توهين در حق رنگين پوستان گرفته اند!
بايد دانست منظور از سياهى در چنين تعبيراتى ـ خواه در قرآن آمده باشد يا در جاى ديگر ـ رنگ خاص نيست بلكه مراد، ظلمت و كدورتی است كه در محاورات عمومى از آن به روسياهى تعبير مى‌شود؛ در مقابل نورانيّت و باز بودن چهره كه از آن به روسفيدى تعبير مى‌شود.
تعبيراتى چونان سياهى و دژمى و غبارگرفتگى و پوشيدگى از ظلمت همه از يك واقعيّت پرده بر مى‌دارد كه همان تيرگى و تاريكى است كه در اثر گرفتگى و اندوه، چهره را فرا مى‌گيرد و هرگز به معناى رنگ پوست نيست، آن گونه كه معترض پنداشته بود.

تعارض عقیده مهدویّت شیعی با سیر تکامل تمدن بشری!

تمدن بشری همیشه در حال تکامل است، آیا ظهور کسی با ویژگیهای موعود شیعیان که بعد از ظهور برای یکسان سازی عقیده ها یک جنگ تمام عیار تخریبی و جهانی راه می اندازد، با سیر تکاملی تمدن تعارض ندارد؟!

اولا: ادعای راه افتادن جنگی خانمان سوز توسط آن امام ادعایی بی اساس است و قیام ایشان با حداقل جنگ و بیشتر با تکیه بر تشنگی بشر به صلح و عدالت و تبلیغ ها و اتمام حجت های خود امام و یارانش به ثمر می نشیند. چرا که حرکت تکاملی تاریخ و آموزه های دینی راجع به آینده به ما می گوید که در عصر او سطح عقل عمومی و دانش بشری به میزان بسیار زیادی گسترش می یابد.
ثانیا: اگرچه در آن زمان اسلام با تبليغ منطقى و پی گير از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد، اما باز هم همه ادیان از بین نمی روند و گروهی هنوز متدین به ادیان دیگر باقی می مانند. زیرا آن حضرت دنبال تحمیل دین اسلام با خشونت و زور بر همگان نخواهد بود.
ثالثا: ما شیعیان معتقدیم که قیام جهانی حضرت ولی عصر(عج) نه تنها نابود کننده تمدن بشری نیست، بلکه آن را تکمیل می کند. زیرا بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى و اين بر خلاف سنت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است.

يكي بودن «اصحاب الحجر» و «قوم ثمود»

آیا «قوم ثمود» و «اصحاب الحجر» که نامشان در «قرآن» آمده است يكي هستند؟

«قوم ثمود» همان «اصحاب الحجر» می باشد كه نامشان در «قرآن» آمده است. خدا حضرت صالح(ع) را به سوی قومش فرستاد تا آنها را به توحید و ترک فساد دعوت کند؛ اما «قوم ثمود» آن حضرت را انکار کرده و نسبت سحر و جادو به ایشان دادند، و برای صدق ادعای آن حضرت درخواست معجزه کردند. خداوند نيز به درخواست صالح(ع) ماده شتري را به همراه فرزندش از دل كوه بيرون آورد؛ ولی این قوم بت پرست باز هم ایمان نیاوردند، و با پي كردن شتر دچار عذاب الهی شدند و نابود گشتند.

«خاورمیانه» خاستگاه پيامبران بزرگ

چرا بیشتر پیامبران بزرگ الهي از منطقه «خاورمیانه» برخاسته اند و مبعوث شده اند؟

درباره اين سؤال كه چرا همه پيامبران بزرگ از منطقه «خاورميانه» مبعوث شده اند؟ دو جواب داده شده است: 1. به اعتقاد مورّخان، تمدّن بشر از خاورميانه آغاز شد، و روشن است كه هرچه تمدّن اجتماعى و دنيوى انسان، وسيع تر شود نيازش به دين و مذهب بيشتر مى گردد. 2. هنگامى كه منطقه اى مركز تمدّن شود از اطراف دنيا براى حلّ مشكلاتشان به آنجا سفر مى كنند، و طبعاً همان گونه كه مسافران، سوغات هاى مادّى را از گاهواره تمدّن به مناطق خود مى برند، مسائل معنوى و روحانى و دين و مذهب موجود در آنجا را نيز به محل هاى خود انتقال مى دهند.

«اصحاب الرّس» و سرانجام ایشان

«اصحاب الرّس» چه کسانی بودند و سرانجامشان چه شد؟

«اصحاب الرّس» اقوامي بودند كه در شامات یا شمال و غرب ایران زندگي مي كردند. آنها دو انحراف مهم داشتند: 1. پرستش درخت صنوبر قديمى. 2. داشتن مفاسد اخلاقى گسترده، مخصوصاً در ميان زنانشان. پيامبر اين قوم، براى فهماندن خطاي آنها از خداوند خواست تا درخت مقدس شان را بخشكاند و درخت خشكيد. آنها خشكيدن درخت را به خاطر سحر پيامبرشان دانستند و او را به چاه انداختند و درون آن را با نيزه و خنجر پوشاندند و سرانجام او را به شهادت رساندند. در مورد چگونگي عذابشان مطلبي در «قرآن» نيامده؛ اما قطعاً به يكي از چهار صورت عذابي كه در «قرآن» آمده نابود شده اند: طوفان، سيلاب، زلزله و صاعقه.

داستان «اصحاب القریه»

«اصحاب القریه» چه کسانی بودند و «قرآن» درباره آنها چه می گوید؟

«اصحاب القریه» مردم شهر انطاكيه بودند كه حضرت عیسی(ع) دو تن از یاران خود را برای هدایت شان به سوي آنها فرستاد. گروهي ايمان آوردند؛ ولي پادشاه، آنها را به زندان انداخت. حضرت عیسی(ع) «شمعون الصفا» را به آنجا فرستاد تا آنها را آزاد كند. او در ابتدا با درباریان و پادشاه طرح دوستي ريخت و سپس از وجود دو زنداني سؤال كرد و تقاضاي شنيدن ادعاي آنها را كرد. با موافقت پادشاه، آن دو نفر را حاضر ساختند و آنها ادعای خود مبنی بر هدایت مردم را بیان کردند و همانجا مريضي را شفا دادند و مرده اي را زنده كردند. پادشاه و بسیاری از مردم ایمان آوردند؛ ولی عده ای لجاجت كرده و ايمان نياوردند و دچار عذاب الهی شدند.

راز زنده ماندن «اصحاب کهف»

چگونه می توان پذیرفت که «اصحاب کهف» 309 سال در خواب باشند و بدون آب و غذا زنده بمانند؟

در پاسخ به اينكه چگونه مي شود انسان هائي بدون آب و غذا سيصد و نه سال زنده بمانند؟ بايد دو نكته را يادآور شد: 1. اين كار هر چند از نظر ما انسان ها كه علم و قدرت محدود و كمي داريم كارى حيرت آور و غير ممكن است؛ امّا از زاويه علم و قدرت خداوند امرى سهل و آسان است. 2. هر چه فعاليّت دستگاه هاى بدن آرام تر و ضعيف تر شود نياز بدن به آب و غذا كمتر و كمتر خواهد شد و اگر فعاليّت بدن به حدّاقل ممكن برسد و هيچ يك از اعضاى بدن جز دستگاه تنفس و قلب كار نكند همان ذخيره غذايى موجود در بدن پاسخگوى نياز 309 سال خواهد بود.

نظر «قرآن» درباره تعداد «اصحاب کهف»

نظر «قرآن» درباره تعداد «اصحاب کهف» چيست؟

«قرآن» درباره تعداد «اصحاب کهف» صریحا اظهار نظر نکرده است، بلکه سه قول را بیان کرده: سه نفر و پنج نفر و هفت نفر؛ «قرآن» از ميان سه نظريّه مذكور، قول اوّل و دوم را صريحا ردّ كرده؛ امّا نظريّه سوم را صريحاً ردّ نكرده؛ بلكه با لحن قبول و موافقت آميز بيان نموده، كه نشان مى دهد نظريّه حقّ همان نظريّه سوم است.

هدف خداوند از بیان داستان «اصحاب کهف»

خداوند از بیان داستان «اصحاب کهف» چه هدف هائي را مدّ نظر داشته است؟

خداوند از بيان سرگذشت «اصحاب کهف» سه هدف داشته است: 1. حمایت خدا از مؤمنین واقعی؛ اگر کسی برای خدا قیام کند، خدا هرگز او را تنها نمی گذارد. 2. قدرت خداوند؛ مدت خواب «اصحاب کهف» و نحوه نگهداری آنها در غار که موجب فساد و پوسیدگی بدن و لباس آنها نشد همگی نشان از قدرت خداوند دارد. 3. معاد باوری؛ همان طور که بیدار شدن «اصحاب کهف» بعد از 309 سال ممکن است، زنده شده مردگان در قیامت هم امکان دارد.

«اصحاب الایکه» و سرنوشت آنها

«اصحاب الایکه» چه کسانی بودند و «قرآن مجيد» چه سرنوشتي براي آنها بيان كرده است؟

«اصحاب الايكه» به معناي صاحبان سرزمين هاى پردرخت بود و اين نام چهار بار در «قرآن» آمده است. آنها در زمان حضرت شعیب(ع) زندگی می کردند و در برابر دعوت پيامبرشان، او را انکار و مسخره می کردند و می گفتند تو هم مثل ما هستی و از دروغگویان می باشی، اگر راست می گویی سنگ هایی از آسمان بر ما نازل كن. لجاجت این قوم لجوج باعث شد تا خداوند به وسیله صاعقه آسمانی همگي آنها را عذاب كند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279