آثار زندگی «پوچ گرایانه» در روح انسان

زندگی بی هدف و «پوچ گرایانه» چه آثاری در روح و روان انسان دارد؟

زندگی بدون هدف و «پوچ گرایانه»، آثار گوناگونی در روح و روان انسان دارد. زندگی بدون هدف، احساس حیات طبیعی را دگرگونی ساخته و زندگی را به عنوان یک ضرورت تنفّرآمیز جلوه می دهد. از سویی زندگی بدون غایت، سبب ازهم پاشیدگی واقعیات و قوانین و روابط حاکم بر آنها شده، و سقوط ارزش ها و مخلوط شدن عظمت ها و پستی ها را به دنبال دارد. در واقع این آثار از ناتوانی در تفسیر حیات و قوانین آن ناشی می شود، خصوصاً اگر این بیماری به شکل فلسفه و مکتب عرضه شود.

نقش «مذهب» در پیشگیری از «پوچ گرایی»

«مذهب» چگونه در پیشگیری از «پوچ گرایی» به انسان ها کمک می کند؟

دین و مذهب پناهگاهی امن برای فرار از «پوچ گرایی» و نامفهوم بودن زندگی است. از این رو یکی از بزرگ ترین روان شناسان غربی، به نام پروفسور «یونگ» می گوید: «دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده ای هستند که درد بزرگ آنان پوچی و نامفهومی زندگی است که بر اثر تکنولوژی، جمود تعالیم، کوته نظری و تعصّب بشر لامذهب است که سرگشته در جست و جوی روح خود می باشد و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد». در واقع فقدان مذهب، پوچی و بی معنا بودن زندگی را به دنبال دارد.

قانون طبیعت

آیا با وجود علل طبیعى اعتقاد به خدا معنائى دارد؟

مادّى ها معتقدند انسان اوّلیه در زندگى خود به حوادثى از قبیل: باد، باران، رعد، برق، طوفان، زلزله، آفات و بلاها برخورد کرده و چون از توجیه و تفسیر آن ها به علل طبیعى عاجز بوده، به ناچار براى پیدایش این حوادث به یک نیروى غیبى به نام «خدا» معتقد شده است. هم چنین می گویند، خداپرستان به علل طبیعى معتقد نیستند و به جاى آن به خدا معتقدند! در حالی که خداپرستان، علل طبیعی را قبول دارند و در کتب آسمانى و سخنان پیشوایان دینى، این موضوع (علل طبیعى موجودات) به عنوان یک اصل مسلّم شناخته شده است.

یا خدا یا علل طبیعى

آیا با وجود علل طبیعى اعتقاد به وجود خدا امکان پذیر است؟

مادّى ها بر این باورند که با اعتراف به تأثیر علل و قوانین طبیعى، نمى توان به موجودى مافوق آن، یعنی به نام خداوند معتقد بود.  در جواب باید گفت: خداوند در جهان طبیعت، براى هر پدیده، سببى و نتیجه اى قرار داده و از طریق اسباب طبیعى، آثارى را به وجود مى آورد، نه این که جداى از علل و اسباب طبیعى و بر هم زننده آن ها باشد، زیرا قبول قوانین و سنن طبیعى نه تنها با قبول چنین خدایى منافات ندارد، بلکه بهترین وسیله براى اثبات وجود او مى باشد.

«اخلاق» در مکتب مادیگری

«اخلاق» در مکتب مادیگری چگونه تفسیر می شود؟

مادّيها شعبى دارند؛ گروهی همه چيز را از دريچه مادّه مى نگرند و به خدا و مسائل معنوى ايمان ندارند و اصالت را براى اقتصاد قائل اند و می گویند: «هر چيز كه جامعه را به سوى اقتصاد كمونيستى سوق دهد اخلاق است». گروهی نیز اصل را بر لذّت و كام گرفتن از لذائذ مادّى نهاده اند و چيزى به نام اخلاق قبول ندارند. گروه دیگر کسانی هستند که اصل را بر منافع شخصى و فردى نهاده اند. آنها اخلاق را به امورى تفسير مى كنند كه آنها را به منافع مادّى و شخصى آنها برساند.

دلایل گرایش به «پوچ گرایی»

چه دلایلی باعث می شود که انسان به «پوچ گرایی» گرایش و عقیده پیدا کند؟

افرادی که آفرینش هستی را هدفمند نمی دانند در مواجهه با مشکلات زندگی، گرفتار «پوچ گرایی» شده و دنیا و زندگی را سراسر خیال می دانند؛ لذا بر هر فرد لازم است که با بررسی صحیح، به هدف غایی خلقت رهنمون گردد. از این رو برخی از متفکران، به ویژه دانشمندان غربی، همانند «فرانتس کافکا»، «آلبر کامو»، «ساموئل بکت»، و... به جهت عدم ترسیم صحیح از هدف زندگی، در مهلکه پوچ گرایی افتاده اند. از سویی اندیشه مرگ و حل نشدن معمای آن، افرادی مانند «خیام» و «معرّی» را به سوی یأس و بدبینی کشانده است.

پیدایش مادیگرى

مکتب مادیگرى «ماتریالیسم» کى بوجود آمد؟

پیدایش مکتب مادی گری، مربوط به قرن 6 و 7 قبل از میلاد است. فلاسفه این مکتب در ابتدا خداپرست بودند. مثلا هراکلیت معتقد بود: مافوق عالم کائنات، یک عقل الهی لایتغیر وجود دارد. قرن 18 و 19 را باید نقطه اوج این مکتب دانست. در این میان جمعی از دانشمندان طبیعی همانند ژان ژاک روسو، در ردیف پیروان این مکتب بودند. اما به تدریج از اواخر قرن 19، از  طرفداران آن کاسته شد.

اصول عقائد مادیگرایان (ماتریالیست ها)

اساس عقائد مادیگرایان (ماتریالیست ها) چیست ؟

رشته های تفکر مادی گری بر اصول زیر استوار است: ماده و آثار آن، تمام هستی را فراگرفته و هر حادثه ای در جهان، معلول علت مادی است و سرچشمه تغییر و تحول پدیده ها، ماده ازلی است و هستی بر حسب اتفاق به وجود آمده و هیچ طرح و نقشه ای در ساختمان و سازمان آن وجود ندارد. این اصول ریشه تمام افکار و عقاید مادی گرایان است.

ایمان به خداى نادیده

چگونه به خداى نادیده ایمان بیاوریم؟

ساده ترین ایراد مادّى ها به خداپرستان این است که چگونه مى توانیم به موجودى که با حواسّ خود درک نکرده ایم، ایمان بیاوریم؛ خدایى که نه جسم دارد، نه مکان، نه زمان، نه رنگ و نه ... . اما امروزه آنان ایراد خود را با عبارات علمى چنین بیان مى کنند: ما به چیزى اعتراف مى کنیم که علم براى ما ثابت کند؛ موجودات ماوراى طبیعت را علم ثابت نکرده و ما چیزى را که علم ثابت نکند قبول نداریم. در حالی که می دانیم ماورای طبیعت را همانگونه که از نامش پیداست، نمی توان با ابزار محدود طبیعی اثبات کرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

مَنْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ فَفاضَتْ عَيْناهُ حَرَّمَ اللّهُ وَجْهَهُ عَلَى النّارِ.

نزد هر کس که از ما (و مظلوميت ما) ياد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 285