1ـ جاهل کسى است که قدر خود را نشناسد!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
راه نجات این است2ـ اعتدال، صراط مستقیم الهى است

بسیارى از مشکلات اجتماعى از بلند پروازیها و به اصطلاح دراز کردن پا از گلیم خود و تمنّاى مقامى است که انسان براى آن ساخته نشده و یا شایستگى آن را ندارد; و اینها همه از آن جا سرچشمه مى گیرد که شخص در ارزیابى قدر و منزلت خویش گرفتار اشتباه شود و این اشتباه و خطا به خاطر حبّ ذات و بزرگ کردن نقاط قوّتِ کوچک و کوچک کردن نقاط ضعف بزرگ، غالباً حاصل مى شود.

گم کردن قدر و منزلت خویش و بلندپروازى بى دلیل و توقّعات بى جاى ناشى از اینها، همیشه بلاى بزرگى براى جوامع بشرى بوده و خواهد بود، نه تنها براى جامعه زیانبخش است که خود شخص را نیز به زحمت و بدبختى و ناکامى مى افکند و چه بسا انسانى که مى توانست در یک پست و مقام به خوبى انجام وظیفه کند و مایه خیر و سعادت خود و جامعه گردد، به خاطر نشناختن قدر خویش و تمنّاى آنچه آمادگى آن را ندارد، نیرو و استعداد خود را بر باد مى دهد و خود و دیگران را به زحمت و ضرر و زیان مى افکند.

اى کاش همگان از کوچک و بزرگ و عالم و جاهل در این امر مهم و حیاتى درست مى اندیشیدند و حجابهایى را که مانع از شناختن قدر خویش است کنار مى زدند و سعادت خود و دیگران را از این راه فراهم مى ساختند.

به همین دلیل در نهج البلاغه، کراراً روى این مسأله تأکید شده است. از جمله در خطبه 103 مى خوانیم: «اَلْعالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ کَفى بِالْمَرْءِ جَهْلا اَنْ لا یَعْرِفَ قَدْرَهُ; عالم واقعى کسى است که قدر و منزلت خویش را بشناسد و در نادانى انسان همین بس، که قدر خود را نشناسد»!

در نامه 31 نهج البلاغه مى خوانیم که ضمن اندرزهاى بسیار پربار و حکیمانه اى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى دهد، مى فرماید: «وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلى قَدْرِهِ کانَ اَبْقى لَهُ; کسى که به اندازه قدر و منزلت خویش قانع باشد، براى (منافع) او پایدارتر است»!

در کلمه 149 از کلمات قصار آن حضرت مى خوانیم: «هَلَکَ امْرُء لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ; آن کس که قدر و منزلت خویش را نشناسد هلاک مى گردد»!

در حدیثى مى خوانیم که شخصى به امام موسى بن جعفر(علیه السلام) عرض کرد: ما از بازار رد شدیم و دیدیم یک نفر صدا مى زند من از شیعیان خالص محمّد و آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) هستم، این در حالى بود که لباسهایى را به مزایده گذارده بود و طلب قیمت بیشتر مى کرد; امام موسى بن جعفر(علیه السلام) فرمود: «ما جَهِلَ وَ لا ضاعَ امْرُء عَرَفَ قَدْرَ نَفْسِهِ; کسى که قدر خود را بشناسد نادان نیست و ضایع نمى شود»! سپس افزود: «مى دانید این شخص به چه کسى مى ماند؟ به کسى که بگوید من مانند سلمان و ابوذر و عمار یاسر هستم و در عین حال در معامله کم مى گذارد و عیوب جنس خویش را بر مشترى مى پوشاند...، آیا چنین کسى مانند سلمان و ابوذر و مقداد و عمار است؟ هرگز!... چه مانعى دارد بگوید من از دوستان محمّد و آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)هستم»!(1)

این احتمال در معناى جمله بالا نیز وجود دارد که منظور از شناختن قدر خویش آن است که انسان فراموش نکند که تنها این جسم و مادّه نیست تا خود را با امور بى ارزش یا کم ارزش مادّى مبادله کند! او گوهر گرانبهایى دارد که از عالم بالا و جهان دیگر است; او نماینده خدا در زمین و «خَلیفَةُ اللهِ فى اَرْضِهِ» مى باشد; او مرغ باغ ملکوت است و نه از عالم خاک، هرچند براى چند روز در قفس بدن به خاطر کسب کمال جاى گرفته است. بنابراین عالم و دانشمند واقعى کسى است که این قدر و منزلت را بشناسد و موهبت لباس کَرَّمْنا را که خدا بر قامت او پوشانده است ارج نهد و جاهل و بى خبر کسى است که این مقام والا را نادیده بگیرد و در پرتگاه شهوات و هواى نفس سقوط کند!

ولى با توجه به جمله «مَنِ اقْتَصَرَ عَلى قَدْرِهِ کانَ اَبْقى لَهُ» و همچنین جمله معروفى که در افواه دانشمندان به صورت یک برداشت از این احادیث شهرت یافته که مى گوید: «اَلْعالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ یَتَجاوَزْ حَدَّهُ; عالم (یا عاقل) کسى است که قدر خود را بداند و از حدّ خویش تجاوز نکند!» معناى اوّل مناسبتر به نظر مى رسد.

توجّه به محتواى خطبه که ناظر به ماجراهایى مانند ماجراى «طلحه و زبیر» و توقّعات بى جاى آنهاست نیز مؤیّد همین تفسیر است.


1. «بحارالانوار»، ج 65، ص 157 (با کمى تلخیص).

 

 

راه نجات این است2ـ اعتدال، صراط مستقیم الهى است
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma