1ـ مرد عمل

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
هیاهوى تو خالى2ـ فرق میان غوغا سالارى و تبلیغات مفید و مؤثر

آنچه در گفتار بالا از امام(علیه السلام) آمده است ـ همان گونه که اشاره شد ـ یکى از اصول اساسى مدیریت «اولیاء الله» است. هرگز اهل جار و جنجال و سر و صدا نبوده اند; بلکه به عکس، همیشه عمل نشان مى دادند.

آنها این ویژگى اخلاقى را به اصحاب و یاران خود نیز منتقل مى کردند که به جاى قال و غوغا، جهاد و تلاش از خود نشان دهند. نمونه این معنا چیزى است که در داستان جنگ «بدر» آمده که وقتى لشکر «ابوسفیان» کمى نفرات مسلمین را مشاهده کردند باور نکردند که پیامبر اسلام با این عدد کم به مقابله آنها برخاسته و احتمال مى دادند که نفرات بیشترى همراه او به میدان آمده باشند و در گوشه اى از میدان و در پستى ها و پشت بلندى ها پنهان شده باشند; به همین دلیل «ابوسفیان» به یکى از سربازانش به نام «عمیر» دستور داد که در اطراف میدان دقیقاً گردش کند و ببیند آیا تعداد مسلمین همان است که دیده مى شود؟ «عمیر» سوار بر مرکب شد و اطراف میدان گردش کرد و همه جا را به دقّت بررسى نمود و نگاهى نیز به قیافه اصحاب و یاران پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)انداخت، سپس نزد «ابوسفیان» آمد و با او چنین گفت: «ما لَهُمْ کَمین وَ لا مَدَد وَلکِنْ نَواضِحُ یَثْرِبَ قَدْ حَمَلَتِ الْمَوْتَ النّاقِعَ اَما تَرَوْنَهُمْ خُرْساً لا یَتَکَلَّمُونَ، یَتَلَمُّظُونَ تَلَمُّظَ الاَفاعی، ما لَهُمْ مَلْجَأ اِلاّ سُیُوفُهُمْ، ما اَراهُمْ یُوَلُّونَ حَتّى یُقْتَلُوا وَ لاَ یُقْتَلُونَ حَتى یَقْتُلُوا بِعَدَدِهِمْ فَاْرَتاوُا رَاْیَکُمْ فَقالَ لَهُ اَبُوجَهْل: کَذِبْتَ وَ جَبُنْتَ; آنها نه کمینى دارند و نه نیروى کمک کننده دیگرى (من فکر مى کنم) شترهاى مدینه مرگ براى شما (سوغات) آورده اند! آیا نمى بینید سپاه محمّد خاموشند و سخن نمى گویند و همچون مارهاى خطرناک زبانشان را در اطراف دهان به گردش در مى آوردند! آنها هیچ پناهگاهى جز شمشیرهایشان ندارند و من باور نمى کنم که آنان به میدان جنگ پشت کنند بلکه مى ایستند تا کشته شوند و کشته نمى شوند مگر این که به تعداد خود از شما بکشند! این عقیده من است و شما تصمیم خود را بگیرید! «ابوجهل» (از این پیام تکان خورد ولى براى حفظ ظاهر) گفت: تو دروغ مى گویى و ترسیده اى مطلب چنین نیست»!(1)

سرانجام جنگ «بدر» نشان داد که آنچه «عمیر» از وضع مسلمانان استنباط کرده بود واقعیّت داشت نه آنچه «ابوجهل» گفت.

این سخن هرگز منافات با این ندارد که انسان براى استفاده از جنبه هاى روانى در میدان جنگ رجز بخواند و با کلمات کوبنده، دشمن را بمباران کند. مشکل آن جاست که تمام همّت، رجزخوانى و خلاصه کردن همه چیز در حرف و سخن باشد. همیشه باید اساس کار را عمل تشکیل دهد و سخن جنبه فرعى داشته باشد و به عنوان پشتوانه اى براى عمل مورد استفاده قرار گیرد. نمونه گروه اوّل، «طلحه» و «زبیر» و همدستان آنها بودند و نمونه بارز گروه دوّم، امام(علیه السلام) و یارانش.

در خطبه 124 «نهج البلاغه»، تعبیر روشنى در این باره دیده مى شود و آن این که امام(علیه السلام)ضمن دستورات جنگى به نیروهایش فرمود: «اَمیتُوا الاَصْواتَ فَاِنَّهُ اَطْرَدُ لِلْفَشَلِ; به هنگام نبرد صداها را خاموش کنید که سستى را بهتر دور مى سازد».(2)


1. «بحارالانوار»، ج 19، ص 224.
2. یکى از شعراى معاصر، این مسأله را در قالب مثال زیبایى بیان مى کند که ملّتهایى که اهل سخن هستند نه اهل عمل، چگونه دائماً اسیر چنگال دشمنانند و آنهایى که اهل کارند نه حرف، چگونه آزاد و سعادتمند و خوشبختند مى گوید:
دوش مى گفت بلبلى با باز *** کز چه حال تو خوشتر است از من؟!
تو که زشتى و بد، عبوس و مهیب! *** تو که لالى و گنگ و بسته دهن!
مست و آزاد روى دست شهان *** با دو صد ناز مى کنى مسکن
من بدین ناطقى و خوش خوانى *** با خوش اندامى و ظریفى تن
قفسم مسکن است و روزم شب *** بهره ام غصّه است و رنج و محن
باز گفتا که راست مى گویى *** لیک سرّش بود بسى روشن
دأب تو گفتن است و ناکردن *** خوى منَ کردن است و ناگفتن!

 

 

هیاهوى تو خالى2ـ فرق میان غوغا سالارى و تبلیغات مفید و مؤثر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma