چشم و گوش خود را باز کنید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
بخش اوّلهدایت در پرتو خاندان وحى

امام(علیه السلام) در آغاز این خطبه به نعمتهاى فراوان و چشمگیرى که در سایه اسلام نصیب مسلمانان ـ مخصوصاً مسلمانان آغاز اسلام ـ شد اشاره کرده و در سه جمله کوتاه که با تشبیهات زیبایى همراه است این مطلب را چنین توضیح مى دهد: «به وسیله ما در تاریکیهاى (جهل و گمراهى و جاهلیّت) هدایت یافتید و به کمک ما به اوج ترقّى رسیدید و در پرتو شعاع ما (خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)) صبح (سعادت) شما درخشیدن گرفت و تاریکیها پایان یافت» (بِنَا اهْتَدَیْتُمْ(1) فِى الظَّلْماءِ(2)، وَ تَسَنَّمْتُمْ(3)ذُرْوَةَ(4) الْعَلْیاءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ(5) عَنِ السِّرارِ(6)).

در جمله اوّل، امام به شرایط زمان جاهلیّت که تاریکى جهل و فساد و جنایت همه جا را فرا گرفته بود اشاره مى فرماید که در پرتو وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، مردم صراط مستقیم را پیدا کردند و با سرعت به سوى مقصد حرکت نمودند.

در جمله دوّم، ترقّى و تکامل را به شترى تشبیه مى کند که داراى کوهان است (با توجّه به این که «تسنّمتم» از ماده سنام به معناى کوهان شتر مى باشد) و مى فرماید: شما بر بالاى آن کوهان قرار گرفتید که اشاره به اوج ترقّى و تکاملى است که نصیب مسلمین در پرتو اسلام شد و همه مورّخان شرق و غرب در کتابهاى خود به هنگام شرح تمدّن اسلام به آن اعتراف و اذعان دارند.

در جمله سوّم، وضع جامعه جاهلى را به شبهاى تاریک ماه و محاق (با توجّه به این که سرار به معناى شبهایى است که ماه مطلقاً در آن نمى درخشد) تشبیه کرده و مى فرماید: «به وسیله پیامبر و خاندان او پرده هاى تاریکى شکافته شد و داخل در فجر و صبح سعادت شدید».

در واقع این تعبیرات از سرچشمه قرآن گرفته شده که اسلام و ایمان و وحى الهى را تشبیه به نور کرده، گاه مى فرماید: «اَللّهُ وَلىُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ; خداوند ولىّ و سرپرست کسانى است که ایمان آوردند و آنها را از تاریکیها به سوى نور بیرون مى برد»(7) و در جایى دیگر مى فرماید: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُور وَ کِتاب مُبین یَهْدى بِهِ اللهُ مَنْ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ; به یقین از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد و خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند به راه هاى سلامت هدایت مى کند و به اذن خود از تاریکیها به سوى روشنایى مى برد»(8) و گاه مى فرماید: «و اِنَّهُ لَذِکْر لَکَ».(9)

سپس امام(علیه السلام) به عنوان نکوهش از کسانى که گوش شنوا ندارند و تعریف و تقدیر از افراد واقع بین و آگاه، مى افزاید: «کر باد! گوشى که نداى بلند پند و اندرز را درک نکند» (وُقِرَ سَمْع لَمْ یَفْقَهِ الْواعِیَةَ).

واژه «وقر» هم در مورد کرى به کار مى رود و هم سنگینى گوش; و منظور از «واعیة» فریادهاى بلند است و اشاره به آیات صریح و کوبنده قرآن در مسائل مهمّ اعتقادى و عملى و اخلاقى و همچنین سنّت آشکار پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم). و تعبیر به «لَمْ یَفْقَهُ» درک نکرده» به جاى «لَمْ یَسْمَعَ; نشنیده است» به خاطر این است که تنها شنیدن اثرى ندارد مهم درک کردن است.

سپس مى فرماید: «کسى که صیحه و فریاد، او را (کر) کرده است چگونه مى تواند آهنگ ملایم (مرا) بشنود» (وَکَیْفَ یُراعِى النَّبْاَةَ(10) مَنْ اَصَمَّتهُ الصَّیْحَةُ).(11)

اشاره به این که اینها که فرمان خدا و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) را زیر پا گذارده اند چگونه ممکن است سخنان مرا بشنوند؟!

از آن جا که در برابر این گروه، گروه دیگرى وجود دارد که طرفدار حقّند، مى فرماید: «مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدایى نپذیرد (و حقیقت را درک کند و در برابر آن خاضع باشد)» (رُبِطَ جَنان(12) لَمْ یُفارِقْهُ الْخَفَقانُ).(13)


1. «اِهْتَدَیْتُمْ» از «اهتداء» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه و ارباب لغت در جایى به کار مى رود که انسان با میل و اراده خود هدایت را بپذیرد و در عبارت بالا نیز منظور همین است.
2. «ظَلْماء» (بر وزن صحراء) به گفته بعضى از محققان به معناى تاریکى آغاز شب است یا به تعبیر دیگر تاریکى بعد از نور، برخلاف ظلمت که مفهوم عامى دارد و به کار گرفتن این واژه در کلام امام(علیه السلام) شاید اشاره به این نکته باشد که دوران جاهلیّت عرب در واقع، در تاریکى بعد از نور، یعنى دعوت انبیاى اولواالعزم پیشین بود.
3. «تَسَنَّمْتُمْ» از ماده «سَنَم» (بر وزن قلم) به معناى بالا رفتن است و سنام (بر وزن مرام) به معناى کوهان شتر آمده است.
4. «ذُرْوَة» از ماده «ذرو» (بر وزن سرو) به دو معنا آمده: یکى اشراف چیزى بر چیزى و به همین جهت به قلّه کوه یا کوهان، ذروه گفته مى شود و دیگر ریختن و پراکنده شدن چیزى.
5. «اَفْجَرْتُمْ» از ماده «فجر» در اصل به معناى شکافتن وسیع چیزى است و از آن جا که سپیده صبح، گویى تاریکى شب را مى شکافد به آن فجر گفته اند و «اَفْجَرْتُمْ» به معناى داخل فجر و سپیدى صبح شدن است.
6. «سِرار» از ماده «سِرّ» به معناى پنهان و نقطه مقابل آشکار است و واژه «سرار» معمولا به شبهاى آخر ماه که هوا کاملا تاریک است گفته مى شود.
7. سوره بقره، آیه 257.
8 سوره مائده، آیات 15 و 16.
9. سوره زخرف، آیه 44.
10. «نبأة» در اصل از ماده «نَبَأ» به معناى آمدن از مکانى به مکان دیگر است و از آن جا که خبر از مکانى به مکان دیگر مى رود به آن نبأ مى گویند و «نبأة» به معناى صداى آهسته است چون از مکانى به مکان دیگر مى رود. (مقاییس اللّغة).
11. بعضى از شارحان نهج البلاغه تصریح کرده اند که منظور از «اَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ» در این جا این نیست که فریاد وحى آنان را کر کرده است; بلکه به این معناست که آنها از شنیدن فریاد وحى کر هستند، مانند: «اَفَاَنْتَ تُسْمِعَ الصُّمَّ وَلَوْ کانُوا لا یَعْقلُون». (سوره یونس، آیه 42).
12. «جنان» به معناى قلب است چرا که در سینه انسان پنهان است و این واژه از «جَنّ» (بر وزن فنّ) به معناى پنهان شدن گرفته شده است و به همین جهت به باغهاى پر درخت که زمین آن پوشیده از درختان است «جنّت» و به بچّه اى که در شکم مادر است «جنین» و به طایفه پریان که از نظرها پوشیده اند «جنّ» گفته مى شود و دیوانه را نیز به این جهت «مجنون» مى گویند که عقلش پوشیده شده، یا «جنّ» به درون او راه یافته است.
13. «خفقان» در اصل به معناى «اضطراب» است و از آن جا که خوف و ترس سبب اضطراب مى شود در این معنا به کار مى رود و منظور در کلام بالا «خوف خدا» است.

 

 

 

بخش اوّلهدایت در پرتو خاندان وحى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma