مرحوم «شارح بحرانى» در کتاب خود از «ابوالحسن کیدرى» نقل مى کند، در نامه اى که در پایان این خطبه به دست على(علیه السلام) داده شد، ده سؤال بود:
1ـ جاندارى که از شکم جاندار دیگرى خارج شد و فرزند او نبود چه بود؟
امام فرمود: حضرت «یونس(علیه السلام)» بود که از شکم ماهى خارج شد.
2ـ چیزى که کمش مباح و زیادش حرام بود چه بود؟
فرمود: «نهر طالوت» بود که لشکریانش تنها مجاز بودند کمى از آب آن بنوشند.
3ـ کدام «عبادت» است که اگر کسى آن را به جا آورد عقوبت دارد و اگر به جا نیاورد بازهم عقوبت دارد؟
فرمود: «نماز در حال مستى».
4ـ کدام پرنده است که نه جوجه اى و نه اصلى (مادرى) داشته است؟
فرمود: پرنده اى است که به دست «عیسى»(علیه السلام) (به اذن خدا) آفریده شده است.
5ـ مردى هزار درهم بدهى دارد و هزار درهم در کیسه موجود دارد و ضامنى بدهى او را ضمانت مى کند در حالى که هزار درهم دارد و سال بر آن دو مى گذرد، زکات بر کدام یک از دو مال است؟
فرمود: اگر ضامن به اجازه مدیون این کار را کند، زکات بر او نیست; و اگر بدون اجازه او باشد زکات بر او واجب است.
6ـ جماعتى به حج رفتند و در یکى از خانه هاى مکّه منزل کردند یکى از آنها در را بست و در آن خانه کبوترانى بودند و پیش از آن که آنها به خانه بازگردند همه کبوتران از تشنگى مردند، کفّاره آن بر چه کسى واجب است؟
فرمود: بر کسى که در را بسته و کبوتران را بیرون نکرده و آبى براى آنها نگذاشته است.
7ـ چهار نفر شهادت دادند که فلان کس زنا کرده است، امام به آنها دستور داد سنگسارش کنند (چون زناى محصنه بود); یکى از آنها اقدام به سنگسار کردن او نمود و سه نفر دیگر خوددارى کردند ولى جماعتى با او همکارى نمودند، بعداً از شهادت خود برگشت (و اعتراف به دروغ خویش نمود) در حالى که شخص متهم هنوز نمرده بود، سپس مردم. بعد از مرگ او، آن سه نفر نیز از شهادت خود برگشتند، «دیه» بر چه کسى واجب است؟
فرمود: به آن یک نفر و همچنین کسانى که با او همکارى کرده اند.(1)
8ـ دو نفر یهودى بر یهودى دیگر شهادت دادند که او اسلام را پذیرفته است آیا شهادت آن دو مقبول است؟
فرمود: شهادت آنها پذیرفته نیست; زیرا آنها تغییر کلام الهى و شهادت به باطل را مجاز مى شمرند.
9ـ دو شاهد از نصارى درباره یک نفر نصرانى یا مجوسى یا یهودى، شهادت دادند که اسلام را پذیرفته است آیا شهادتشان قبول مى شود؟
فرمود: قبول مى شود، زیرا خداوند فرموده است: «وَلَتَجِدَنَّ اَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا اِنّا نَصارى; نزدیکترین دوستان را نسبت به مسلمانان، کسانى مى یابى که مى گویند ما نصارى هستیم».(2)
10ـ کسى دست دیگرى را قطع کرد، چهار نفر شاهد نزد امام حاضر شدند و شهادت دادند که دستش قطع شده است و در عین حال زناى محصنه کرده است. امام مى خواست او را سنگسار کند ولى قبل از سنگسار شدن از دنیا رفت، حکم او چیست؟
فرمود: کسى که دست او را قطع کرده است باید دیه آن را بپردازد، ولى اگر شاهدان شهادت داده بودند که او به مقدار نصاب دزدى کرده، دیه بر قطع کننده دست واجب نبود.(3)
البتّه آنچه در بالا ذکر شد مضمون روایت مرسله اى است که از کیدرى نقل شده است و صحّت سند حدیث ثابت نیست، لذا در پاره اى از فروع مذکور در این حدیث، گفتگوهایى از نظر فقهى وجود دارد.