و من کلام له(علیه السلام) فی ذمّ اهل البصرة بعد وقعة الجمل.
کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاَةِ، وَ اَتْباعَ الْبَهیمَةِ; رَغا فَاَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ. اَخْلاقُکُمْ دِقاق، وَ عَهْدُکُمْ شِقاقَ، وَ دینُکُمْ نِفاق، وَ مَاؤُکُمْ زُعاق، وَ الْمُقیمُ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَن بِذَنْبِهِ، وَ الشّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدارَک بِرَحْمَة مِنْ رَبِّهِ، کَاَنّی بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤجُؤِ سَفینَة قَدْ بَعَثَ اللهُ عَلَیْها الْعَذابَ مِنْ فَوْقِها وَ مِنْ تَحْتِها، وَ غَرِقَ مَنْ فی ضِمْنِها.(1)
ترجمه
سخنى از آن حضرت بعد از واقعه جمل در مذمّت اهل بصره:
(اى اهل بصره) شما لشکریان زن بودید و پیروان چهارپا (اشاره به شتر عایشه است) تا زمانى که (شتر) نعره مى کشید به صداى آن پاسخ دادید (و جنگ کردید); امّا همین که شتر پى شد فرار کردید. اخلاق شما پست و پیمانهایتان بى اعتبار و از هم گسسته، و دین شما نفاق و دورویى است و آب شما شور و تلخ است. آن کس که در میان شما اقامت گزیند در دام گناه گرفتار آید و آن کس که از شما دورى گزیند و رخت بربندد، رحمت خدا را دریابد. گویا مى بینم خداوند عذاب را از بالا و پایین بر شهر شما فرستاده و همه آن و کسانى که در آن قرار دارند زیر آب غرق شده، تنها کنگره هاى بلند مسجدتان همچون سینه کشتى روى آب نمایان است.