1ـ بیعت با امیرمؤمنان عمومى و مردمى بود

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
شرح و تفسیر2ـ سرچشمه انحرافات اجتماعى

این بیعت با تمام بیعتهایى که در زمان خلفا شد متفاوت بود. بیعتى بود خود جوش و فراگیر، بدون هیچ توطئه قبلى و از عمق جان توده هاى زجر دیده و ستم کشیده، نه مانند بیعت «سقیفه» که تصمیم اصلى را چند نفر بگیرند و مردم را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند و نه همانند «بیعت عمر» که تنها با تصمیم خلیفه اوّل پایه ریزى شد و نه همچون «بیعت عثمان» که «شوراى شش نفره» با آن ترکیب خاصّش سردمدار آن بود و در یک کلام مى توان گفت که بیعت واقعى و حقیقى، همین بیعت بود و بقیّه از یک نظر جنبه مصنوعى داشت و از قبل، روى آن کار شده است.

بعضى از شارحان نهج البلاغه نوشته اند که قیام کنندگان در برابر «عثمان» هنگامى که بعد از قتل او به سراغ امام(علیه السلام) رفتنند تا با او براى خلافت بیعت کنند، حضرت حاضر نشد و هنگامى که اصرار کردند فرمود: «من وزیر شما باشم بهتر از آن است که امیر باشم» (اَنَا لَکُمْ وَزیراً خَیْر مِنّى اَمیراً) زیرا مى دانست پیشگام شدن آنها در بیعت، به این اتهام دامن مى زند که نقشه قتل عثمان از قبل پى ریزى شده بود بعلاوه، اگر تنها آنها بیعت مى کردند گروهى مى گفتند تنها قاتلان «عثمان» با او بیعت کردند، افزون بر این، امام(علیه السلام) در جبین آنها مى دید که همه تحمّل پذیرش حق را ندارند; آرى حق تلخ و سنگین است، ولى بعداً مهاجران و انصار آمدند و به آن حضرت اصرار کردند که خلافت را بپذیرد. «على»(علیه السلام)چاره اى جز پذیرش ندید سپس بر منبر قرار گرفت و مردم گروه گروه آمدند و با او بیعت کردند، تنها افراد اندکى سرباز زدند ولى امام(علیه السلام)اصرارى در اجبار آنان نداشت، از کسانى که از بعیت سرباز زدند «سعد بن ابى وقّاص» و «عبدالله بن عمر» بود.(1)

به اعتقاد ما و مطابق مدارک غیر قابل انکار، «على»(علیه السلام) از سوى خداوند به جانشینى پیامبر نصب شده بود، نه تنها در «غدیر خم» که در موارد متعدّدى، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آن را تأکید فرمود، هرچند به دلایلى که این جا جاى شرح آن نیست، بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)گروهى به مخالفت با آن برخاستند، ولى به هر حال بعد از کشته شدن «عثمان» اعلام حمایت عجیب و فراگیر از سوى مردم نسبت به آن شد، حمایتى که حتّى در هیچ یک از نظامهاى دموکراسى به هنگام اخذ آرا، چنان حمایتى از کسى دیده نشده است و تنها نمونه آن در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در بیعتهایى همچون «بَیْعَتِ شَجَرَه» دیده مى شود، این بیعت از شناختى که مردم از روحیّات على(علیه السلام) و مقام علم و تقوا و زهد و مدیریت او داشتند سرچشمه مى گرفت و زد و بندهاى سیاسى مطلقاً در آن وجود نداشت و چنان پرجوش بود که حتّى توطئه گران سیاسى که «على»(علیه السلام)را براى وصول به مقاصد خود عنصرى نامطلوب مى دانستند، در عمل انجام شده واقع گشتند و پیش از این که تصمیمى بگیرند کار از کار گذشته بود; و اگر مردم را به حال خود رها مى کردند جامعه اى آزاد، آباد و مملوّ از عدل و داد، آن چنان که قرآن مجید طراحى کرده است به وجود مى آمد.

ولى چنان که خواهیم دید، همان توطئه گران و ریزه خواران خوان عثمانى و غارتگران بیت المال و هوس بازان میدان سیاست، تدریجاً به تحریک مردم پرداختند و احساسات مذهبى آنها را بازیچه مقاصد سیاسى خود ساختند و در میدان «جمل، صفّین و نهروان» شکافهاى عمیقى بر پیکر اسلام وارد ساختند.


1. فى ظلال نهج البلاغه، ج 1، ص 96.

 

 

شرح و تفسیر2ـ سرچشمه انحرافات اجتماعى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma