1ـ چگونگى انتخاب خلیفه دوّم و سوّم

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
دوران خلیفه سوّم2ـ داستان ابولؤلؤ و آغاز حکومت عثمان

مى دانیم خلیفه دوّم، تنها یک رأى داشت و آن رأى «ابوبکر» بود که به هنگام وداع با زندگى وصیّت کرد و با صراحت «عمر» را به جانشینى خود نصب نمود.

در بعضى از تواریخ آمده است که «ابوبکر» در حال احتضار، «عثمان بن عفّان» را احضار نمود تا وصیّت او را نسبت به «عمر» بنویسد و به او گفت: بنویس بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم: این وصیّتى است که ابوبکر به مسلمانان نموده است. امّا بعد... این  سخن را گفت و بیهوش شد، ولى «عثمان» خودش این جمله ها را نوشت: «اَمّا بَعْدُ فَاِنّى قَدْ اسْتَخْلَفْتُ عَلَیْکُمْ عُمَرَبْنِ الْخَطّابِ وَ لَمْ آلُکُمْ خَیْراً; من عمر بن خطاب را خلیفه بر شما قرار دادم و از هیچ خیر و خوبى فرو گذر نکردم».(1) هنگامى که «عثمان» این جمله را نوشت ابوبکر به هوش آمده، گفت: بخوان و او خواند. «ابوبکر» تکبیر گفت و گفت: من تصوّر مى کنم (این که عجله کردى و خلافت را به نام عمر نوشتى براى این بود که) ترسیدى اگر من به هوش نیایم و بمیرم، مردم اختلاف کنند. «عثمان» گفت: آرى چنین بود. «ابوبکر» در حقّ او دعا کرد.(2)

از این سخن به خوبى روشن مى شود که «عثمان» این لباس را براى قامت «عمر» دوخته بود و اگر فرضاً «ابوبکر» به هوش نمى آمد این وصیتنامه به عنوان وصیّت «ابوبکر» منتشر مى شد، بنابراین جاى تعجّب نیست که «عمر» نیز شورایى با چنان ترکیب، تنظیم کند که محصول آن به هر حال خلافت «عثمان» باشد، همان گونه که خلیفه دوّم نیز در «سقیفه» این لباس را بر تن «ابوبکر» کرد و او هم به موقع پاداش وى را داد.

ضمناً از این سخن استفاده مى شود که عجله «ابوبکر» و «عثمان» براى تعیین جانشین به خاطر جلوگیرى از اختلاف مردم بوده است. آیا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نمى بایست چنین پیش بینى را درباره امّت بکند با آن همه کشمکش هایى که بلقوّه وجود داشت و در «سقیفه» خود را نشان داد؟! چگونه مى توان باور کرد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)انتخاب خلیفه را به مردم واگذار کرده باشد ولى این امر درباره خلیفه دوّم و سوّم رعایت نشود و حتّى خوف فتنه، مانع از واگذارى آن به مردم گردد؟! اینها سؤلاتى است که هر محقّقى باید به آن پاسخ دهد.


1. «آلُکُمْ» از ماده «اَلا، یألو» به معناى کوتاهى کردن و تأخیر انداختن است بنابراین لکم آلکم یعنى من هیچ کوتاهى نکردم (لسان العرب).
2. کامل ابن اثیر، ج 2، ص 425.

 

دوران خلیفه سوّم2ـ داستان ابولؤلؤ و آغاز حکومت عثمان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma