امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه توصیفى از آل پیامبر و امامان اهل بیت مى کند و در عباراتى کوتاه و بسیار پرمعنا، موقعیّت آنان را بعد از پیامبر روشن مى سازد و با هشت جمله پى در پى، در واقع آنچه را در حدیث ثقلین و حدیث سفینه نوح و حدیث نجوم آمده است توضیح مى دهد.(1)
در شش جمله اوّل مى فرماید: «آنها محلّ اسرار خدایند و پناهگاه فرمان او و ظرف علم او و مرجع احکامش و جایگاه حفظ کتابهاى آسمانى او هستند و کوه هاى استوار دینند» (هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ(2) اَمْرِهِ، وَ عَیْبَةُ(3) عِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ(4) حُکْمِهِ، وَ کُهُوفُ(5)کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دینِهِ).(6)
گرچه بعضى از دانشمندان قسمتى از این جمله ها را مرادف و شبیه هم دانسته اند، ولى حق این است که هر کدام اشاره به نکته اى دارد. در جمله اوّل این حقیقت بازگو شده است که اسرار الهى نزد آنهاست بدیهى است کسى که مى خواهد رهبرى دین الهى را به عهده داشته باشد باید از تمام اسرار آن باخبر باشد; چرا که بدون آن پیش بینیهاى صحیح را در امر هدایت و تدبیر و نظم امور آنان، نمى تواند بر عهده بگیرد، به خصوص این که رهبرى آنها مربوط به زمان خاصّى نبوده است و به تمام تاریخ بشریّت نظر داشته است (در بحث علم غیب پیامبر و پیشوایان معصوم نیز گفته ایم که بخشى از علم غیب، اساس رهبرى آنان را تشکیل مى دهد و بدون آن، امر رهبرى ناقص خواهد بود).(7)
در جمله دوّم نشان داده شده که آنها پناهگاه امر الهى هستند. آیا منظور از امر در این جا تنها اوامر تشریعى است یا اوامر تکوینى را نیز شامل مى شود; ظاهر جمله هاى قبل و بعد نشان مى دهد که این جمله نظر به فرمانهاى تشریعى خداوند دارد که مردم در کسب این اوامر و اطاعت از آنها باید به پیشوایان معصوم از اهل بیت پیامبر پناه ببرند.
جمله سوّم، آنها را صندوقچه علوم الهى مى شمارد; نه تنها اسرار و نه تنها اوامر، بلکه تمام علومى که براى هدایت انسانها لازم و ضرورى است و یا به نحوى در آن دخالت دارد، در این صندوقچه ها نهفته شده است!
و در جمله چهارم، آنها مرجع احکام الهى شمرده شده اند که مردم در اختلافاتشان ـ چه از نظر فکرى و چه از نظر قضایى ـ باید به آنها مراجعه کنند تا رفع اختلاف و حلّ مشکل شود و اگر «موئل حِکَمِه» (حِکَم بر وزن اِرَم جمع حکمت است) خوانده شود، تفاوت آن با جمله هاى قبل روشنتر خواهد شد چرا که در این جا سخن از فلسفه ها و حکمتهاى احکام الهى است که بخشى از علوم پیامبر و پیشوایان معصوم را تشکیل مى دهد.
امّا جمله «وَ کُهُوف کُتُبِهِ» بیانگر این حقیقت است که محتواى همه کتب الهى نزد آنان است. این شبیه چیزى است که از على(علیه السلام) نقل شده که مى فرمود: «اَما وَاللهِ لَوْ ثُنِیَّتْ لى وَسادَة فَجَلَسْتُ عَلَیْها لاَفْتَیْتُ اَهْلَ التَوْریة بِتَوْراتِهِمْ... وَ اَفْتَیْتُ اَهْلَ الاِنْجیلِ بِاِنْجیلِهمْ... وَ اَفْتَیْتُ اَهْلَ الْقرآنِ بِقرآنِهِمْ...; به خدا سوگند اگر مسندى براى من آماده شود و بر آن بنشینم براى پیروان تورات به توراتشان فتوا مى دهم و... براى پیروان انجیل به انجیلشان و براى اهل قرآن به قرآنشان...».(8)
در جمله ششم، آنها را کوه هاى استوار دین معرفى کرده که ظاهراً اشاره به چیزى است که در آیات متعدّدى از قرآن مجید درباره کوه ها و نقش آن در حفظ آرامش زمین و نزول برکات، بر آن آمده است. در آیه 15 از سوره نحل مى خوانیم:
«وَاَلْقى فِى الاَرْضِ رَواسِىَ اَنْ تَمْیدَ بِکُمْ وَ اَنْهاراً وَ سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون; در زمین کوه هاى ثابت و محکمى افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد و نهرها و راه هایى ایجاد کرد تا هدایت شوید».
در حقیقت، کوه ها ـ همچنان که در تفسیر این آیه و آیات مشابه آن آمده است ـ از یکسو فشارهایى را که از درون و از بیرون بر زمین وارد مى شود خنثى مى کنند و از سوى دیگر، منبع بزرگى براى نهرها و چشمه هاى آب هستند و از سوى سوّم کانونى براى انواع معادن گرانبها. امامان معصوم نیز مایه آرامش افکار و سیراب شدن دلها و نشر ذخایر گرانبها در میان امّتند.(9)
به دنبال این شش توصیف زیبا و پر معنا دو جمله دیگر اضافه مى فرماید و مى گوید: «به وسیله آنان (امامان اهل بیت) قامت دین را راست نمود و لرزش و تزلزل و وحشتِ آن را از میان برد» (بِهِمْ اَقامَ انْحِناءَ ظَهْرِهِ، وَ اَذْهَبَ ارْتِعادَ(10) فَرائِصِهِ(11)).
«انحناء ظهر; خمیده شدن پشت» کنایه لطیفى از فشار مشکلاتى است که از سوى دشمنان دانا و دوستان نادان بر دین وارد مى شود و به وسیله این بزرگواران، این فشارها خنثى مى گردد و قامت دین راست مى شود.
«ارتعاد فرائص; لرزش آن قسمت از بدن که روى قلب را پوشانیده» کنایه لطیف دیگرى از اضطراب و وحشتى است که از سوى مکاتب الحادى و انحرافات دینى و اعتقادى بر مؤمنان وارد مى گردد که به وسیله ائمه هدى خنثى مى شود و آرامش خویش را باز مى یابد.