نخستین چیزى که در این فراز از کلام امام(علیه السلام) به چشم مى خورد مسأله جامعیّت قرآن مجید و یا به تعبیر دیگر مسأله اعجاز قرآن از نظر محتواست; زیرا در این چهارده نکته اى که امام(علیه السلام) درباره قرآن مجید به آن اشاره فرموده، به قسمت عمده ریزه کاریهاى قرآن و تنوّع محتواى آن در تمام زمینه ها و در مسیر پاسخگویى به نیازهاى انسان، از نظر اعتقادات و مسائل عملى و اخلاقى و واجبات و محرّمات و رابطه میان قرآن و سنّت و احکام ثابت و موقّت و عام و خاص و مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ، پرداخته است و دقّت در آنها نشان مى دهد که تا چه حد محتواى قرآن حساب شده و منطبق بر نیازهاى انسانهاست.
این محتواى دقیق و عمیق و متنوّع و جامع ـ چنان که در بحث اعجاز قرآن گفته ایم ـ یکى از ابعاد معجزه بودن قرآن مجید است.
چگونه باور مى شود انسان درس نخوانده اى از یک محیط تاریک جاهلى برخیزد و بدون استمداد از سرچشمه فیّاض وحى و تنها به اتّکاى فکر خودش، چنین کتابى عرضه بدارد، کتابى که مملوّ از درسهاى عبرت و مثلهاى زیبا و گویا و احکام جامع و معارف عمیق است.
جالب این که امام(علیه السلام) در این بیان کوتاهش گویى به یک دوره اصول فقه اشاره مى فرماید و مطالب گسترده اى را که امروز در علم اصول، بعد از قرنها تکامل یافته، فهرستوار مورد اشاره قرار مى دهد و مسائل مربوط به حلال و حرام، ناسخ و منسوخ، رخصت و عزیمت، خاص و عام، مطلق و مقیّد، محکم و متشابه، مجمل و مبیّن، موقّت و غیر موقّت و واجب و مستحب مؤکّد و مستحب غیر مؤکّد، همه را از هم تفکیک کرده و با اشاره گذرایى توجّه همه را به طور اجمال به سوى آن جلب مى کند.