گوشه اى از داستان «طلحه و زبیر» و پیمان شکنى آنها را در شرح خطبه هاى سابق خواندید; آنها با امام به میل و اختیار خود بیعت کردند و حتّى هنگامى که خدمتش رسیدند و اجازه رفتن به «عمره» را خواستند، امام فرمود: شما قصد «عمره» ندارید. سوگند یاد کردند که هدفى جز این ندارند! امام به آنها پیشنهاد کرد که بار دیگر بیعت خود را تجدید کنید، آنها نیز با تعبیرات مؤکّد، بیعت را تجدید کردند. امام به آنها اجازه داد که براى «عمره» بروند; هنگامى که خارج شدند، به حاضران فرمود: «به خدا سوگند آنها را در فتنه اى مشاهده خواهید کرد که (جنگ و خونریزى به راه مى اندازند و خودشان) در آن کشته مى شوند».(1)
«زبیر» براى توجیه پیمان شکنى خود بهانه اى درست کرد; و آن این که تنها با دستش بیعت کرده و مجبور بوده و با قلب بیعت نکرده است! امام در پاسخ او این خطبه را ایراد فرمود (این نکته قابل توجّه است که بعضى این سخن را به امام «حسن مجتبى(علیه السلام)» نسبت داده اند که به امر پدرش على(علیه السلام)پس از خطبه «عبدالله بن زبیر» در روز «جمل» فرمود; ولى بعدى به نظر نمى رسد که على(علیه السلام) این سخن را قبلا در پاسخ ادّعاهاى «بیر» بیان فرموده بود و امام حسن(علیه السلام) از آن در خطبه اش در روز جمل بهره گیرى کرد):(2)
* * *