تعبیرات بزرگان پیرامون جاذبه نهج البلاغه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
3ـ جاذبه فوق العاده نهج البلاغهاسناد نهج البلاغه

تعبیراتى که دانشمندان بزرگ در زمینه جاذبه هاى نهج البلاغه دارند نیز شاهد گویایى بر مطالب بالاست:

«سیّد رضى» قهرمان میدان نهج البلاغه که خود یکى از ادباى به نام عرب محسوب مى شود گهگاه در ذیل خطبه هاى نهج البلاغه تعبیراتى دارد که نشان مى دهد تا چه حد مردم با شنیدن این خطبه ها مفتون و مجذوب مى شدند و یا خود او تحت تأثیر امواج نیرومند جاذبه آن قرار گرفته است.

از جمله در ذیل خطبه غرّاء (خطبه 83 نهج البلاغه) مى گوید: «وَ فِى الْخَبَرِ أنّهُ لَمّا خَطَبَ بِهذهِ الْخُطْبَةَ اِقْشَعَرَّتْ لَهُ الْجُلُودُ وَ بَکَتِ الْعُیُونُ وَ رَجَفَتِ الْقُلُوبُ; در خبر آمده است، هنگامى که على(علیه السلام) این خطبه را ایراد فرمود بدنها به لرزه درآمده، چشمها گریان شدند و دلها به اضطراب و تپش افتادند».

در ذیل خطبه معروف همّام (همان مرد زاهد عارفى که از مولا على(علیه السلام)تقاضاى توصیف صفات پرهیزگاران کرد و امام آن خطبه عجیب و بى مانند را بیان فرمود) مى خوانیم:

(هنگامى که امام به حساس ترین نقطه خطبه رسید) «همّام صیحه اى زد و مدهوش شد و بر زمین افتاد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود. امیرمؤمنان فرمود: آه، من از این حادثه بر او مى ترسیدم (لذا درخواست او را در آغاز نپذیرفتم و پس از اصرر قبول کردم) سپس افزود: آیا چنین نیست که این گونه پند و اندرزهاى رسا به آنان که اهل موعظه و پندند اثر مى کند».

همچنین در ذیل خطبه بیست و هشتم، گفتار دیگرى دارد که از عمق جاذبه خطبه در فکر و جان «سیّد رضى» خبر مى دهد، مى گوید:

«اگر سخنى باشد که مردم را به سوى زهد بکشاند و به عمل کردن براى آخرت وادار سازد، همین سخن است که مى تواند دلبستگى انسان را از آرزوهاى طولانى قطع کند و جرقّه بیدارى و آگاهى و نفرت از اعمال زشت را در دل او بیفروزد».

سپس بعد از ذکر نمونه هایى از تعبیرات این خطبه مى افزاید: «در این خطبه دقّت کنید که باطنى شگفت آور و عمقى عجیب و جالب دارد و بدین گونه است اکثر سخنان امام(علیه السلام)».

همچنین در ذیل خطبه 16 مى گوید: «در این سخن که از نزدیک ترین سخنان به حقیقت فصاحت است لطایفى نهفته شده که هیچ یک از سخن سنجان به پاى آن نمى رسد و بیش از آنچه که ما از آن به شگفتى فرو مى رویم، شگفتى از آن به تعجّب مى آید! به علاوه در آن ریزه کارى هایى از فصاحت است که نه زبان قادر به شرح آن است و نه هیچ انسانى مى تواند به عمق آن برسد و نه آنچه را من مى گویم، جز آنان که در فصاحت پیشگام و ریشه دارند مى توانند درک کنند (آرى) «وَ ما یَعْقِلُها إلاَّ الْعالِمُونَ; جز دانشمندان آن را درک نمى کنند».

در ذیل خطبه معروف شقشقیّه نیز سخنى از «ابن عباس» مفسّر و محدّث معروف نقل شده که شدّت مجذوب شدن او را در برابر این خطبه نشان مى دهد، مى گوید: «فَوَ اللهِ ما أسَفْتُ عَلى کَلام قَطُّ کَأسَفى عَلى هذا الْکلامِ أنْ لا یَکُونَ أمیرُالْمُؤمنینَ(علیه السلام) بَلَغَ مِنْهُ حَیثُ أرادَ; به خدا سوگند هیچ گاه بر سخنى همچون این گفتار تأسف نخوردم که (ناتمام ماند و) امام امیرالمؤمنین(علیه السلام)به آن جا که مى خواست نرسید (و مرد مزاحمى با نامه اى که بى موقع به دست آن حضرت داد توجّه او را به خود جلب کرد و از ادامه خطبه بازداشت)».

بالاخره «ابن ابى الحدید» در ذیل فرازى از خطبه 109 ـ بعد از بیان این حقیقت که هر کس مى خواهد فنون فصاحت و بلاغت را بیاموزد و ارزش کلمات را نسبت به یکدیگر درک کند در این خطبه بیندیشد، مى گوید:

«تأثیر و جاذبه این خطبه چنان است که اگر آن را بر انسان بى دین ملحدى که مصمّم است رستاخیز را با تمام قدرت نفى کند بخوانند قدرتش درهم مى شکند و دلش را در وحشت فرو مى برد و اراده منفى او را تضعیف مى کند و تزلزل در بنیاد اعتقاد او ایجاد مى نماید. پس خداوند بزرگ گوینده اش را از این خدمت به اسلام جزاى خیر دهد، بهترین جزایى که به ولیّى از اولیایش داده است. چه جالب بود یاریش براى اسلام، گاه با دست و شمشیر و گاه با زبان و بیان و گاه با قلب و فکرش. آرى او «سَیِّدُ الْمُجاهِدینَ وَ أبْلَغُ الْواعِظینَ وَ رَئیسُ الفُقهاءِ وَ الْمُفَسِّرینَ و إمامُ أهْلِ الْعَدْلِ وَ الْمُوَحِّدینَ» است.(2)

* * *


1. منهاج البراعة، ج 1، ص 271.
2. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 7، ص 202 (با کمى تلخیص).

 

 

3ـ جاذبه فوق العاده نهج البلاغهاسناد نهج البلاغه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma