چگونگى آغاز آفرینش جهان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 01
بخش پنجمآیا جهان مادّه حادث است؟

در نخستین جمله از عبارت مورد بحث، به سراغ آغاز آفرینش مى رود و با اشاره به خلقت فضا مى فرماید: «سپس خداوند سبحان طبقات جوّ را از هم گشود و فضا را ایجاد کرد» (ثُمَّ اَنْشَأ سُبْحانَهُ فَتْقَ(1) الاَجْواءِ(2)).

«و اطراف آن را از هم باز نمود» (وَ شَقَّ(3) الاَرْجاءِ(4)).

«و نیز طبقات فضا و هوا را به وجود آورد» (وَ سَکائِکَ(5) الْهَواءِ(6)).

در قسمت اوّل، اشاره به گشودن فضا و در قسمت دوّم، ایجاد اطراف و جوانب آن و در قسمت سوّم، اشاره به طبقات آن شده است.

تمام این جمله ها نشان مى دهد که نخستین آفرینش در جهان مادّه، آفرینش فضاى جهان بوده است، فضایى که استعداد پذیرش کرات آسمانى و منظومه ها و کهکشانها را داشته باشد. درست همانند صفحه کاغذ وسیعى که نقّاش چیره دست، قبلا براى کشیدن نقش آماده مى کند.

از این جا روشن مى شود، کلمه «ثُمَّ» در این جا به معناى ترتیب تکوینى نیست، بلکه ترتیب و تأخیر بیانى است. زیرا در جمله هاى قبل اشاره به آفرینش انواع موجودات و کائنات شده است و به یقین آفرینش فضا و سپس کرات آسمانى و زمین، بعد از آن، نمى تواند باشد. در حقیقت در فراز گذشته بحثى اجمالى درباره آفرینش موجودات شده و در این قسمت شرح و تفصیل تازه اى براى آن بیان مى فرماید.

در هر حال ظاهر این عبارات این است که فضا یکى از مخلوقات یا نخستین مخلوق در عالم مادّه است. ولى بعضى از فلاسفه و متکلّمان، در این که فضا امر  وجودى یا عدمى است؟ تردید کرده اند و بعضى معتقدند: همان گونه که زمان بعد از پیدایش موجودات و حرکت آنها حاصل مى شود (چون زمان همان اندازه گیرى حرکت است) مکان نیز بعد از پیدایش اجسام مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر حاصل مى گردد. در حالى که بسیار مشکل است ما تصوّر کنیم هنگامى که نخستین جسم به وجود آمد مکانى مطلقاً وجود نداشت.

هنگامى که عمارت چندین طبقه اى را ایجاد مى کنیم، همان گونه که محلّى در روى زمین لازم دارد، فضایى را در بالاى زمین اشغال مى کند و اگر عمارت بزرگترى را ایجاد کنیم فضاى بزرگترى را مى طلبد.

به هر حال ما ظاهر کلام حضرت را که مى فرماید: فضا و اطراف آن و طبقات آن مخلوق خداست مى پذیریم و بحث بیشتر در این باره را به جاى خودش موکول مى کنیم.



1. «فَتْق» (بر وزن مشق) در اصل به معناى گشودن و فاصله میان دو چیز است ضدّ «رَتق» (چنانکه راغب در «مفردات» گفته است). و به صبح «فتیق» مى گویند، چون افق را مى شکافد و ظاهر مى شود و به گفته «لسان العرب» به افراد فصیح و سخنور «فتیق اللّسان» مى گویند زیرا زبان گشاده اى دارند.
2. «اجواء» جمع «جوّ» ـ به گفته «مفردات» و «لسان العرب» ـ به معناى هوا و فضایى است که میان زمین و آسمان قرار دارد.
3. «شقّ» به معناى شکاف در چیزى است و از همین رو به اختلافاتى که در میان جمعیّت واقع مى شود و آنها را از هم جدا مى سازد، شقاق مى گویند.
4. «أرجاء» جمع «رجا» (بدون همزه) به گفته «مقاییس اللغة» به معناى اطراف چاه یا اطراف هر چیزى است و هنگامى که «رجاء» (با همزه) گفته شود به معناى امید است. بعضى مانند نویسنده «التحقیق» معتقدند معناى اصلى، همان چیزى است که امید وقوع آن در جوانب و اطراف مى رود و به این گونه جوانب و اطرافى که مورد امید است «رجا» (بدون همزه) اطلاق مى شود.
5. «سکائک» جمع «سُکاکه» (بر وزن خلاصه) به گفته «لسان العرب» به معناى هوا و فضایى است که در میان آسمان و زمین قرار گرفته است و به گفته «ابن ابى الحدید» قسمت هاى بالاى فضاست.
6. «هواء» در اصل به معناى خالى بودن و سقوط کردن است و لذا به هر چیز خالى، هوا مى گویند، از جمله به فضاى میان زمین و آسمان. و این که به تمایلات شهوانىِ نفس «هوى» گفته مى شود به خاطر آن است که در دنیا و آخرت مایه سقوط انسان است (مَقاییس اللغة، مفردات راغب، لسان العرب).
به نظر مى رسد استعمال وسیع این واژه در گاز نامرئى مرکّب از «اکسیژن» و «ازت» که اطراف ما را پر کرده یک استعمال جدید است، که تناسب با معناى اصلى نیز دارد. چون نوعى جاى خالى به نظر مى رسد (هر چند در بعضى از روایات به این معنا نیز آمده است).

 

 

بخش پنجمآیا جهان مادّه حادث است؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma