معروف است که حوادث تاریخ مجموعه هاى مکرّرى هستند که در اشکال مختلف ظاهر مى شوند و به همین دلیل کسانى که در گذشته تاریخ به دقّت مى اندیشند مى توانند با آگاهى بیشتر با حوادث حال و آینده برخورد کنند و درست به همین دلیل قرآن مجید پُر است از شرح سرگذشت «اقوام و پیامبران پیشین» که آینه تمام نمایى است براى امروز و فردا.
امام(علیه السلام) نیز در این بخش از خطبه، به این نکته بسیار مهم توجّه داده و مى فرماید: اگر مى خواهید با نیروى تقوا از فرو رفتن در ظلمات شبهات رهایى یابید، به گذشته تاریخ برگردید و عبرت بگیرید! و سپس تصریح مى کند که حوادث امروز شما (روز بیعت با امام(علیه السلام)) درست همانند حوادث روز بعثت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است! همان گروه بندیهاى مخالفان حق، همان انحرافات و سرگردانیها و همان کار شکنى هاى رنگارنگ. بهوش باشید و محکم پشت سر امام خود بایستید تا در بیراهه ها سرگردان نشوید! و اگر بنشینیم و با دقّت حوادث عصر خلافت على(علیه السلام) را با عصر بعثت مقایسه کنیم، همانندى زیادى در میان این دو مى یابیم و این نبود مگر این که گروه «منافقان» و بازماندگان «دوره جاهلیّت» از طرق مختلف تلاش کردند که تعلیمات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) را تدریجاً محو کنند; مخصوصاً سعى نمودند در مراکز قدرت نفوذ کنند و آن جا را تحت تأثیر خود قرار دهند و فرهنگى مغایر با فرهنگ اسلام و شبیه «فرهنگ جاهلى» به وجود آورند; چنان که نشانه هاى بارز آن بعدها در دوران «حکومت بنى امیّه» کاملا آشکار شد. درست است که ظواهرى از اسلام در عصر خلیفه سوّم محفوظ بود، ولى حتّى آن ظواهر نیز تدریجاً خالى از محتوا مى گشت، همان گونه که در دوران بنى امیّه، نماز و روزه و حج برپا بود امّا چه نماز و روزه و حجّى!