محترم بودن همه عقايد؟!

آيا هر عقيده اي محترم است؟ و صرف اینکه افراد زیادی طرفدار آن هستند ما نیز باید آن را به رسمیّت بشناسیم؟ محدوده احترام و آزادی عقاید تا چه حد است؟

از نگاه اسلامی «توهين» به عقاید و مقدسات ديگران، امری ناپسند بوده و حتّی «فحّاشی» به بت بی جان نیز مذموم است؛ ضمن اینکه جان، مال و آبروی هر انسانی فارغ از «عقیده اش» محترم است. اما این به معنای درست پنداشتن و صحیح شمردن، حق دانستن و به رسمیّت شناختن همه آن عقاید نمی باشد. یعنی «عقیده» از حیث «عقیده» و «مبنای آن» مصون از نقد، چالش و مبارزه نخواهد بود و از این حیث محترم نیست. راه دين در تعامل با پيروان باورهای مختلف، نقد و بررسي عقلاني آنهاست؛ آنها که بر پایه منطق و مبانی عقلی و فطری بنا شده باشند، محترم شمرده شده و آنها که بر اساس تقلید، تعصب، خرافه و ... باشند، ارزشی نخواهند داشت و با عقایدی مانند بت پرستی، شیطان پرستی، انحرافات جنسی اخلاقی و ... که نوعی انحراف و بیماری فکری و اخلاقی است، مانند یک بیماری برخورد خواهد شد، نه نوعی «اندیشه و باور محترم عقلانی»!

امکان شبیه سازی «مغز» انسان

آیا مغزهای الکترونیکی ساخت بشر شباهتی به مغز انسان دارند؟

 گاه برخی ساختمان روح و فكر انسان را با ساختمان مغزهاى الكترونيكى مقايسه مى‌ كنند؛ در حالى كه بسیار تفاوت دارند. زیرا دامنه فعالیت مغزهاى الكترونيكى محدود به حافظه ای است كه توسط انسان تغذيه شده؛ در حالى كه دامنه فعاليت فكر انسان نامحدود است. علاوه بر اینکه مغزهای الکترونیکی فاقد ابتكار و انديشه اند. وانگهى بر فرض مقایسه اين دو؛ آيا عاقلانه است گفته شود، طبيعت بى روح و فاقد عقل، پديد آورنده روح و عقل و ابتكار است؟ كدام عقلی ساختن يك مغز الكترونيكى به وسيله يك انسان بى سواد را می پذیرد.

امکان دست یابی به دین و عقیده «حق» با وجود «تعصّب» در جامعه دینداران؟!

ایمان دینی نتیجه تربیت و تلقین خانواده و جامعه است؛ در حالی که جوامع دیندار اجازه تجربه ادیان و عقاید دیگر را به یک هم کیش خود نمی دهند، یک دیندار از کجا مطمئن باشد که عقیده و دین صحیحی را انتخاب کرده است؟!

آموزه ها واعتقادات دینی قابل تحمیل نیستند، زیرا دین سلسله ای از باورهای قلبى است كه اجبار در آن راه ندارد. برای اعتقاد به دین، چاره ای جز استدلال و تعقل نیست؛ لذا در جامعه اسلامی راه «حقیقت جویی» برای همه باز است. ضمن اینکه برای درک حقیقت می توان تحقیق کرد بدون اینکه تغییر دین داد. بازگشت از اسلام هم مادامی که از سوی شخص بیان نشده، حکم «ارتداد» را در پی ندارد. اما اگر این چنین شخصی عقاید جدید خود را علنی کند، جامعه اسلامی تعامل دیگری با او خواهد داشت. چرا كه اين عمل نوعی «اخلال و تضعیف» جامعه اسلامى است.

«دوران بلوغ» دوران پرسشهای مهم

چرا ابهامات و سوالات مهم و اساسی زندگی در «دوران بلوغ» به سراغ انسان می آید؟

انسان هنگامى كه قدم در يك محيط تازه مى گذارد همه چيز برایش مبهم و سؤال برانگيز است، كه دوران آن در بعضى كوتاه و در بعضى بعكس طولانى و ناراحت كننده است. او مي كوشد به كمك انديشه و فكر، اين پرده هاى ابهام را بشكافد و اسرار پشت پرده را ببيند. اين محيط نو و تازه هنگامى آغاز مى شود كه انسان وارد مرحله «بلوغ» مى گردد، در چنين زمانى هر كس جهان را با ديد تازه اى مي نگرد و طبعاً پرسشهاى گوناگونى براى او پيدا مي شود، بنابراين از پيدايش اينگونه پرسشها هرگز ناراحت نشويد بلكه به استقبال آنها بشتابيد.

آثار «كينه توزی» و «انتقام جویی»

روحيه كينه توزی و انتقام جویی موجب چه جنایات و ناهنجاری هایی می گردد؟

فكر كينه توز و انتقامجو، مانند خون كسى است كه بيمارى قند دارد؛ همانطور كه زيادى قند خون مانع بهبودى زخم بدن مى شود و نمى گذارد بريدگى پوست و عضله التيام پيدا كند، همچنين حسّ كينه و تمايل شديد به انتقام، مانع علاج زخم دل است و نمى گذارد خاطر مجروح درمان گردد. اين قبيل افراد، تا از شخص مورد نظر انتقام نگيرند و عمل او را به دلخواه خود تلافى نكنند، شفاى دل نمى يابند؛ اين گروه، با انديشه ناسالم و فكر بيمار (و روح عليل) كه دارند همواره در معرض درنده خوئى و اعمال ضدّ انسانى هستند و ممكن است در مواقعى براى تَشَفّى خاطر و اقناع تمايل خود به انتقام، به جنايات وحشت زا و خطرناكى دست بزنند.

یکی از معانی «استهزاء» قرآن

امام علی(علیه السلام) چه معنایی برای «استهزاء» آيات قرآن ارائه می دهند؟

امام علی(ع) درباره پيامد «استهزاء» آيات قرآن می فرماید: «كسى كه قرآن بخواند و پس از مرگ وارد آتش دوزخ گردد از كسانى است كه آيات خدا را استهزاء كرده است». در واقع قرائت قرآن چند گونه است: گاه گوش دادن براي هماهنگ كردن زندگى است؛ و گاه تنها براي ثواب قرائت است؛ اما گروهی قرآن را در سخن و يا در عمل، استهزاء مي كنند؛ آيات تحريم ربا را مى خوانند ولى رباخوارى مى كنند، آيه تحريم غيبت را تلاوت کرده ولى غيبت مي كنند. آری اين گونه تلاوت نه تنها سبب نجات نيست؛ بلكه به فرموده امام(ع) سبب ورود در جهنم مي شود.

مهجور بودن قرآن

منظور از محجوریت قرآن چیست؟

در آیه 30 سوره فرقان، مى خوانیم: «پیامبر به پیشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من، قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند». آرى، امروز هم پیامبر(ص) فریاد مى زند: خدایا! قوم من، قرآن را مهجور داشتند، مهجور از نظر مغز و محتوا، متروک از نظر اندیشه و تفکر و برنامه هاى سازنده اش و حتى براى قوانین مدنى و جزائیشان دست گدائى به سوى دیگران دراز کردند.

برهان «صرف الوجود» در احاديث اسلامي

آيا در روايات اسلامي به برهان «صرف الوجود» اشاره شده است؟

این برهان با بيان لطيفى در روايتى از امام سجاد(ع) آمده است که فرمود: «خداوند به هيچ محدوديّتى توصيف نمى شود [و ذات پاكش هيچ حدّى را نمى پذيرد] او برتر از چنين توصيفى است، و چگونه ممكن است كسى كه هيچ حدّى ندارد توصيف به محدوديّت گردد. همچنین امام رضا(ع) در حدیث دیگری می فرمایند: «او برتر از آن است كه چشم ها او را ببيند و انديشه به او احاطه كند و عقل او را تحت قيد و شرطى درآورد».

قرآن و سرزنش کردن عدم تفکّر

چرا خداوند در قرآن «عدم تفکّر» را سزاوار سرزنش می داند؟

 بسیاری از آیات قرآن دعوت به تفکّر و سرزنش عدم تفکّر است. قرآن گاه مى فرمايد: «أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ»؛ و گاه بعد از تبيين آيات مختلف الهى اعم از تكوينى و تشريعى مى فرمايد: «اينها به خاطر آن است كه شايد انديشه كنند»؛ و گاه مى گويد: «أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا»؛ (آيا آنها فكر و انديشه خود را به کار نينداختند؟)، که همه اين تعبيرات دعوتى است به «لزوم انديشه» و لزوم انديشه دليلى است بر امكان شناخت.

فرضیه غریزی بودن وحی

منظور از فرضیه غریزی بودن وحی چیست؟

عصاره فريضه غریزی بودن وحی، اين است كه وحى، نوعى معرفت ناخودآگاه شبيه غرايز، و مادون معرفت خودآگاه است، و با تكامل تفكّر و عقل، دستگاه وحى ضعيف مى شود و عقل جاى آن را مى گيرد و خاتمه يافتن نبوّت به وسيله پيامبر اسلام(ص) نيز از همين جا سرچشمه مى گيرد. اما در پاسخ باید گفت: وحى از نظر قرآن نوعى ارتباط با علم خداوند است؛ عقل و دانش بشرى هر قدر هم پيش برود ضعيف تر و ناتوان تر از آن است كه بتواند مسير سعادت را بدون هدايت وحى به انسان نشان دهد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

يَا ابنَ شَبيبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِياً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ عليه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما يُذْبَحُ الْکَبْشُ.

بحارالانوار، ج 44، ص 286