پاسخ اجمالی:
فكر كينه توز و انتقامجو، مانند خون كسى است كه بيمارى قند دارد؛ همانطور كه زيادى قند خون مانع بهبودى زخم بدن مى شود و نمى گذارد بريدگى پوست و عضله التيام پيدا كند، همچنين حسّ كينه و تمايل شديد به انتقام، مانع علاج زخم دل است و نمى گذارد خاطر مجروح درمان گردد. اين قبيل افراد، تا از شخص مورد نظر انتقام نگيرند و عمل او را به دلخواه خود تلافى نكنند، شفاى دل نمى يابند؛ اين گروه، با انديشه ناسالم و فكر بيمار (و روح عليل) كه دارند همواره در معرض درنده خوئى و اعمال ضدّ انسانى هستند و ممكن است در مواقعى براى تَشَفّى خاطر و اقناع تمايل خود به انتقام، به جنايات وحشت زا و خطرناكى دست بزنند.
پاسخ تفصیلی:
شخصى كه مورد دشنام و اهانت واقع مى شود، اگر داراى سلامت فكر باشد در صورتى كه اهانت كننده از او معذرت بخواهد و در واقع با پوزش طلبيدن مرهمى بر دل مجروح وى بگذارد، فوراً اعتذارش را مى پذيرد، با بزرگوارى و كرامت نفس او را مى بخشد و خيلى زود زخم دلش التيام مى يابد. امام زين العابدين(عليه السلام) فرمودند: «اِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَن يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ اِلَى يَسَارِكَ فَاعتَذَرَ اِلَيكَ فَاَقْبِلْ مِنهُ»(1)؛ (اگر از طرف راستت كسى به تو ناسزا گفت و بلافاصله به سمت چپ آمد و از تو پوزش طلبيد، معذرت خواهى او را قبول كن!). در صورتى كه اهانت كننده معذرت نخواهد و بى اعتنا از وى جدا شود، چون شخص اهانت شده داراى سلامت فكر (و روح) است كينه و دشمنى در دل نمى گيرد، فكر انتقامجوئى در سر نمى پروراند. اين خاطره تلخ را فراموش مى كند و با گذشت چند روز يا چند هفته زخم دلش بهبود مى يابد.
اگر شخص مورد اهانت، بر اثر خُلق و خُوى ناپسند گرفتار بيمارى انديشه و فكر (و روان) باشد، زخم دلش نه خود به خود بهبود مى يابد و نه با مرهم معذرت خواهى درمان مى شود. او كينه اهانت كننده را در دل مى گيرد و به فكر انتقام جوئى مى افتد، اگر بتواند خيلى زود از خود عكس العمل نشان مى دهد و اگر نتواند به انتظار فرصت مى ماند؛ تا موقع مناسبى به دست آورد و عمل موهن او را تلافى نمايد.
فكر كينه توز و انتقامجو، مانند خون كسى كه بيمارى قند دارد است. همانطور كه زيادى قند خون مانع بهبودى زخم بدن مى شود و نمى گذارد بريدگى پوست و عضله التيام پيدا كند، همچنين حسّ كينه و تمايل شديد به انتقام، مانع علاج زخم دل است و نمى گذارد خاطر مجروح درمان گردد. اين قبيل افراد، تا از شخص مورد نظر انتقام نگيرند و عمل او را به دلخواه خود تلافى نكنند، شفاى دل نمى يابند؛ كسانى كه به اين بيمارى مبتلا هستند، اگر بخواهند مى توانند با راهنمائى افراد دانا و اجراء برنامه هاى اخلاقى، خويشتن را مداوا كنند و از اين بدبختى و تيره روزى رهائى يابند و اگر نخواهند بايد تمام عمرشان با رنج و ناراحتى سپرى شود و آتش كينه اين و آن پيوسته در نهادشان مشتعل باشد. بعلاوه اين گروه، با انديشه ناسالم و فكر بيمار (و روح عليل) كه دارند همواره در معرض درنده خوئى و اعمال ضدّ انسانى هستند و ممكن است در مواقعى براى تَشَفّى خاطر و اقناع تمايل انتقام، به جنايات وحشت زا و خطرناكى دست بزنند.
داستاني را بيان كنيم: «در قرن ششم هجرى شخصى به نام «ابن سلّار» كه از افسران ارتش مصر بود، به مقام وزارت رسيد و در كمال قدرت بر مردم حكومت مى كرد، او از يك طرف مردى شجاع، فعّال و باهوش بود و از طرف ديگر خودخواه، خشن و ستمكار. در دوران وزارت خود خدمت بسيار و ظلم فراوان كرد.
موقعى كه ابن سلّار يك فرد سپاهى بود، به پرداخت غرامتى محكوم شد، براى شكايت نزد «ابى الكرم» مستوفى ديوان رفت و پيرامون محكوميت خود توضيحاتى داد، ابى الكرم به حق يا به ناحق به اظهارات او ترتيب اثر نداد و گفت: سخن تو در گوش من فرو نشود، ابن سلّار از گفته وى خشمگين گرديد، كينه اش را به دل گرفت موقعى كه وزير شد و فرصت انتقام به دست آورد او را دستگير نمود و فرمان داد ميخ بلندى را در گوش وى فرو كوفتند تا از گوش ديگرش سر بيرون كرد. در آغاز كوبيدن ميخ، هر بار كه ابى الكرم فرياد مى زد ابن سلّار مى گفت اكنون سخن من در گوش تو فرو شد، سپس به دستور او پيكر بى جانش را با همان ميخى كه در سر داشت به دار آويختند».(2)
ابى الكرم با گفته خود خاطر ابن سلّار را مجروح نمود و به دل او زخم زد، اگر ابن سلّاّ داراى سجاياى انسانى و سلامت فكر (و روح) مى بود، با گذشت چند هفته و حداكثر چند ماه، زخم دلش بهبود مى يافت و آن خاطره تلخ را فراموش مى كرد ولى او گرفتار بيمارى فكر (و روح) و فساد اخلاق بود و بر اثر خودخواهى، به كينه توزى و انتقامجوئى، جراحت خاطرش التيام پيدا نكرد به همين جهت پس از گذشت چند سال كه به وزارت رسيد و قدرت انتقام به دست آورد گفته او را تلافى نمود و به دل خويش شفا بخشيد ولى در انتقام جوئى مرتكب عمل وحشيانه و غير انسانى شد و مردى را به جرم گفتن يك جمله با وضع فجيع و دردناكى به هلاكت رساند.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.