مفهوم تقدّس و مقدّس و محدوده هاله تقدّس؟

مفهوم تقدّس و مقدّس چيست؟ مقدّس کيست؟ و يا چيست؟ تقدّس را از کجا آورده اید؟! چرا بسياری از پديده ها مقدس شمرده شده و امکان نقد آنها وجود ندارد؟!

تقدس و مقدس از قدس به معنی پاکی گرفته شده است. از جمله اموری که پاکی آن مورد قبول همه می باشد عقل و احکام عقل است. لذا خداوند که خالق عقل است نیز مقدس است؛ بلکه مقدس حقیقی اوست و سایر امور به اعتبار انتساب آنها به خدا مقدس شمرده می شوند. آنچه با دلایل قطعی پاکی آن ثابت شود شکی در مقدس بودن آن نیست.

اما آنچه مردم بدون دلیل آن را مقدّس می دانند، باید با روش مناسب با آن برخورد شود. ضمن اینکه توهین به مقدسات یک قوم یا ملت، از آنجا که بی حرمتی به میثاق جمعی آنها به شمار می آید، می تواند موجب بروز کدورت ها و خون ریزی های محتمل گردد، و از همین رو جلوگیری از آن الزامی عقلایی و اجتماعی به شمار می آید. با این حال می بینیم کسانی که بدون دلیل به مقدسات اسلام توهین می کنند خود برخی امور مثل هولوکاست را مقدس می شمارند.

مبارزه قرآن با تقلید!

بسیاری از آیات قرآن تقلید را امری ناپسند می دانند؛ با این وجود چرا فقهای شیعه باز هم بر تقلید اصرار می کنند؟!

نکوهش تقلید در قرآن ناظر به «تقلیدهای کورکورانه» مشرکان و بت پرستان از گذشتگان «جاهل» خود است؛ پیروی و تقلیدی که به هیچ وجه برای آنها علم آور و عملی از سر دست یافتن به باورهای یقینی نیست. در حالی که تقلید مکلفین از فقها و گرفتن احکام دین شان از آنها، نوعی مراجعه به «متخصص» و یقین آور است؛ امری منطقی که به خاطر فطری بودن نه تنها مورد تایید عقلا قرار می گیرد که حتی قرآن نیز در سوره نحل به آن توصیه نموده است.
گذشته از آن نکوهش ها و مذمت هایی که در آیات قرآن از تقلید صورت گرفته مربوط به اقتباس باورها در «اصول دین» است و حال آن که تقلید مصطلح فقهی در «فروع دین» یعنی احکام صورت می گیرد و طبق آموزه های دینی اصول دین تقلیدی نیستند و هر کسی باید با برهان و استدلال آنها را بپذیرد.

منظور از كلمه «صادقين» در آیه 119 سوره «برائت»

منظور از «صادقین» در آیه 119 سوره «برائت» چه کسانی است؟

خداوند در این آیه به همراهی با صادقانی امر نموده است؛ که با مراجعه به آیات قرآن می بینیم نشانه اصلى آنها، ايمان كامل به همه مقدسات و اطاعت فرمان خدا در تمام زمينه هاست. این آیه نمى گويد «در زمره صادقان باشيد» بلكه مى گويد «همراه» آنها باشيد و این نشان مى دهد كه منظور مرحله اى بالاتر از مراحلى است كه مردم به آن مى رسند. از طرف دیگر دستور همراهي مطلق با صادقان، بر عصمت آنها و اینکه در هر زمانى بايد معصومى وجود داشته باشد دلالت دارد.

سوء استفاده «شركت‌هاي هرمي» از مقدسات

«شركت‌هاي هرمي» چگونه براي متقاعد كردن مشتريان از مقدسات سوء استفاده مي‌كنند؟

شركت‌هاى كلاهبردار هرمي، براى رسيدن به پول بيشتر از امور مختلف حتی مقدسات سوء استفاده كرده‌ و مي‌كنند. سوء استفاده از تصوير امام راحل، جعل مهر و امضاى مراجع تقليد، تفسير غلط از فتاواى برخى از مراجع تقليد و نقل گزينشى فتواى امام راحل(ره) از راه‌هايي است كه براي متقاعد كردن مشتريان خود از آنها استفاده مي‌كنند.

محترم بودن همه عقايد؟!

آيا هر عقيده اي محترم است؟ و صرف اینکه افراد زیادی طرفدار آن هستند ما نیز باید آن را به رسمیّت بشناسیم؟ محدوده احترام و آزادی عقاید تا چه حد است؟

از نگاه اسلامی «توهين» به عقاید و مقدسات ديگران، امری ناپسند بوده و حتّی «فحّاشی» به بت بی جان نیز مذموم است؛ ضمن اینکه جان، مال و آبروی هر انسانی فارغ از «عقیده اش» محترم است. اما این به معنای درست پنداشتن و صحیح شمردن، حق دانستن و به رسمیّت شناختن همه آن عقاید نمی باشد. یعنی «عقیده» از حیث «عقیده» و «مبنای آن» مصون از نقد، چالش و مبارزه نخواهد بود و از این حیث محترم نیست. راه دين در تعامل با پيروان باورهای مختلف، نقد و بررسي عقلاني آنهاست؛ آنها که بر پایه منطق و مبانی عقلی و فطری بنا شده باشند، محترم شمرده شده و آنها که بر اساس تقلید، تعصب، خرافه و ... باشند، ارزشی نخواهند داشت و با عقایدی مانند بت پرستی، شیطان پرستی، انحرافات جنسی اخلاقی و ... که نوعی انحراف و بیماری فکری و اخلاقی است، مانند یک بیماری برخورد خواهد شد، نه نوعی «اندیشه و باور محترم عقلانی»!

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

جاهِدْ نَفسَکَ، واعمَلْ للآخِرةِ جُهْدَکَ

با نفس خود بستيز و توان و کوشش خود را براى آخرت به کار گير

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58